۱۳۹۴ تیر ۱۰, چهارشنبه

سیری در جهان بینی شهریار (4)


سید محمد حسین بهجت تبریزی
(۱۲۸۵ - ۱۳۶۷)
تحلیلی از شین میم شین

·        ما جهان بینی شهریار را هنوز نمی شناسیم.
·        باید اندک اندک با مفاهیم او آشنا شویم.
·        شعر شهریار برای ما عرصه خودویژه ای است.
·        شهریار با بقیه شعرا که ما اشعارشان را مورد تأمل قرار داده ایم، تفاوت دارد.
·        شهریار شاعر آذری است که به فارسی شعر سروده است.
·        ما باید در روند تحلیل اشعار و آثار او، برداشت های مان را تصحیح، تعمیق و تدقیق کنیم.
·        چون ایرادات منطقی در شعر شهریار، به احتمال قوی به دلیل عدم آشنائی عمیق او با زبان فارسی نیز رخ می دهند.

·        زبان پدیده بغرنج عجیب و غریبی است.
·        زبان بیگانه را اصولا نمی توان به معنی دقیق کلمه آموخت.
·        همیشه یک جای کار خواهد لنگید.
·        به همین دلیل، زبان مادری را هرگز نباید دستکم گرفت.

1
دل اگر خداشناسی، همه در رخ علی بین
به علی شناختم من، به خدا قسم، خدا را

·        از این رو، منظور شهریار در این بیت، شاید این باشد که اگر می خواهی خدا را بشناسی، به رخ علی نگاه کن.

·        دشواری تحلیل اشعار شعرائی از قبیل شهریار به همین دلیل است:

الف
·         تحلیل اصولا باید عینی باشد.
·        استنباط و برداشت از شعر باید از خود شعر استخراج شود و نه از کله خود.
·        و نه از حدس و گمان خود.

ب
·        ضمنا باید نکاتی از این قبیل، در نظر گرفته شوند.

2
دل اگر خداشناسی، همه در رخ علی بین
به علی شناختم من، به خدا قسم، خدا را

·        معنی تحت اللفظی:
·        ای دل، اگر می خواهی، خدا را بشناسی، به علی نگاه کن که آیة الله است، که نشانه خدا ست، که جسمیت یابی خدا ست.
·        سوگند می خورم که من خدا را در اثر شناخت علی، شناخته ام.

·        با این تفسیر از این بیت، ایراد منطقی مورد نظر رفع می شود.

·        این نظر شهریار اما به چه معنی خواهد بود؟ 

3
دل اگر خداشناسی، همه در رخ علی بین
به علی شناختم من، به خدا قسم، خدا را

·        این نظر شهریار بدان معنی خواهد بود که برای شناخت هر چیز غیرمادی و انتزاعی، باید به تجسم آن چیز رجوع کرد.
·        برای شناخت خدای غیرمادی و انتزاعی ، باید به نمود مادی و مشخص آن یعنی به علی توجه کرد.

·        برای کشف درجه ی  دقت این نظر شهریار، بهتر است مثالی در عالم تجربه پیدا کنیم: 

4
دل اگر خداشناسی، همه در رخ علی بین
به علی شناختم من، به خدا قسم، خدا را

·        اکنون به جای خدا، مفهوم انتزاعی دیگری می گذاریم.
·        مثلا زیبائی را.
·         
·        این بیت شعر شهریار در آن صورت به شکل زیر خواهد بود:


دل اگر زیبائی شناسی، همه در رخ صوفیه لره بین
به صوفیه لره شناختم، به زیباائی قسم، زیبائی را

·        معنی تحت اللفظی:
·        برای شناخت «زیبائی» به صوفیه لره (سوفیا لرن ایتالیائی) نگان کن.
·        سوگند به زیبائی که من زیبائی را با شناخت صوفیه لره شناخته ام.

5
·        این به معنی توجه اکید شهریار به دیالک تیک روحی و مادی، به دیالک تیک انتزاعی (مجرد) و مشخص خواهد بود.
·        این به معنی رعایت اکید دیالک تیک زیبائی و صوفیه لره برای شناخت زیبائی خواهد بود.

·        اگر منظور شهریار همین باشد، بی کمترین تردید، نظری درست و علمی است.

6
·        اگر منظور شهریار همین باشد، می توان گفت که او نماینده رئالیسم معرفتی ـ نظری است.
·        منظور از رئالیسم، تئوری شناخت ماتریالیستی است.

·        مراجعه کنید به شناخت، تئوری شناخت در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

7

·        اتفاقا علی را می توان تجسم رئال (واقعی)  خدای اسلام هم قلمداد کرد:
·        همه صفات افراطی ـ تفریطی، مطلق مثبت و محض منفی که در قرآن کریم به خدا نسبت داده می شوند، در علی هم وجود دارند:

الف
·        علی هم بسان خدا هم دادگر است و هم بیدادگر.
·        مثلا هم شبانه از زنان بی شوهر دستگیری می کند و با بچه های یتیم شان بازی می کند و هم در همان شب، هزار نفر را گردن می زند و چندین هزار زن را بی همسر و بچه های شان را بی پدر می کند.

ب
·        هم رحیم است و هم بی رحم (رحمان) 

ت
·        هم منصف است و هم مکار
·        مثلا منصفانه در میادین جنگ هم رو در رو با دشمن می جنگد و هم در ظلمات شب مکارانه به سپاه خفته دشمن می زند و می گریزد تا سپاه کلافه و نیمه بیدار یکدیگر را دشمن انگارند و تکه ـ پاره کنند.
·        هم منصفانه با رجز و علنی با سرداران دشمن روبرو می شود و هم مکارانه کمین می گیرد و کاروانی را غافلگیرانه مورد حمله قرار می دهد و دار و ندار مسافران را غصب و غارت می کند و زن و بچه های شان را به درجه کنیز و برده و غیره  تنزل می دهد و مورد استثمار و ستم همه جانبه قرار می دهد.
·        و الی آخر.

6
مگر ای سحاب رحمت، تو بباری، ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد، همه جان ماسوا را

·        معنی تحت اللفظی:
·        علی ای ابر رحمت (عفو و بخشش)، اگر تو نباری، دوزخ به شراره های قهرش جان همه انسان ها را به آتش خواهد کشید.

·        این سخن شهریار خیلی خیلی هشیار به چه معنی است؟ 

7
مگر ای سحاب رحمت، تو بباری، ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد، همه جان ماسوا را

·        این اولا بدان معنی است که در جهان و مافیها حساب و کتابی در بین نیست.
·        در جهان و مافیها خر تو خر محض حاکم است.
·        تفاوتی میان خیر و شر، نیکوکار و بدکار نیست. 

·        یا علی باید ـ بسان سحاب رحمت ـ ببارد و یا دوزخ خشمگین ـ بسان میر غضبی قهار ـ همه چیز هستی به غیر از خدا را به آتش قهر خواهد کشید و خاکستر خواهد ساخت.

8

مگر ای سحاب رحمت، تو بباری، ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد، همه جان ماسوا را

·        این ثانیا بدان معنی است که دوزخ در مخیله شهریار پرسونالیزه می شود.
·        قلدر واره می شود.
·        شباهت غریبی به اجامر جهان از چنگیز تا تیمور، از هیتلر تا هایدگر، از نیچه تا پینوچه، از بن لادن تا خ و خ و خ  و ... کسب می کند.

·        اجامری که در نهایت بی شرمی و بی رحمی به کشتار زنجیره ای دست می زنند، به قتل عام مادران و خواهران و پدران و فرزندان اسیر و بی دفاع مردم مبادرت می ورزند.
·        خشک و تر می سوزانند.
·        دوست و دشمن شقه شقه می کنند.
·        گورستانی عمیق و عظیم شیار می زنند.
·        خاوران ها از اجساد زجر دیده و هتک حرمت شده پر می کنند تا ددان درنده از وفور نعمات بی جان انسانی جشن بگیرند.

9

مگر ای سحاب رحمت، تو بباری، ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد، همه جان ماسوا را

·        دوزخ شهریار آدمی را بی اختیار به یاد رفیق شفیق خواجه شیراز ـ بابا تیمور لنگه دراز ـ می اندازد:

امان معاشر
نامه خواجه حافظ شیرازی به تیمور لنگ
سرچشمه: مشعل


هارولند می نویسد:
«حافظ شیرازی در آخر عمر متوجه می شود که چندی پیش با تیمور سوگند وفاداری خورده است.
 وی پیش از مرگ برای گور و کفن خویش اقداماتی به عمل آورده و تحت نظر آن ها را مهیا می سازد و برای تیمور نامۀ تاثر انگیزی راجع به نزدیکی رحلت خویش به شرح زیر می نویسد:
 «مردان بزرگ به خوبی آگاه هستند که دنیا دار فانی است.
 مردان دانشمند خود را به هوی و هوس و تجملات وتعیشات زود گذر جهان آلوده نمی سازند.
  زیرا می دانند که همه چیز دنیا زود گذر است

«اما راجع به پیمان من و شما که هیچ گاه قصد شکستن آن را ندارم و در نظر من این عقد اتحاد و دوستی همایونی بزرگترین پیروزی می باشد و اگر جسارت نباشد آرزوی من آن است که روز قیامت این عهد نامه در دست من باشد تا مرا به شکستن پیمان ملامت نکنید.

 اکنون به پیشگاه خالق عالمیان دعوت شده ام و خدای متعال را شکر می کنم که چیزی بر خلاف وجدان نکرده ام که شایسته ملامت باشم.
  البته انسان جایزالخطا ست و از من نیز مانند هر بشر گنهکاری خطاهایی سرزده است.
  در مدت پنچاه و سه سالی که روی زمین زندگی داشته ام از تمام لذات دنیا بهره مند بوده ام....

  خلاصه همان طوری که بودم، می میرم و تمام هوی هوس دنیا را ترک می گویم و از خداوند برای پادشاه بزرگ ( تیمور) برکت می طلبم.
 پادشاهی که مثل سلیمان، حکیم و مثل اسکندر، بزرگ است.
  گرچه ضرورت ندارد که راجع به  
فرزندم زین الدین  
سفارش کنم.
  خداوند او را زیر سایه ی شما حفظ کند.
  او را به خدا و شما وا می گذارم .
 شک ندارم که شما این عهد را حفظ خواهید کرد.

  و نیز استدعا دارم، دوست صمیمی خود را برای آخرین بار از دعا فراموش نکنید.
  دوستی که با امید و خوشحالی به محبت شما از این جهان می رود.

 خداوند در نتیجه ی دعای آن پادشاه بزرگ توانا به من رحم آورده و مرا به زمره ی مقربان ببرد.
  استدعای من از آن اعلیحضرت همین است.
 وصیت آخرمن چنین است 
که 
شما در آخرت مسؤل و جواب دهنده ی آن خواهید بود

ادامه دارد.

۱ نظر:

  1. ویرایش:
    برای شناخت «زیبائی» به صوفیه لره (سوفیا لرن ایتالیائی) نگاه کن.

    پاسخحذف