الیاس
علوی
·
با تو حرف مي زنم
·
كه مقتول تو ام
·
تمام آن لحظه ها به تو خيره شدم
·
نمي توانستي به چشمانم نگاه كني
·
گفتي، صورتم را بچرخانم
·
تا تازيانه ات بي پروا بتازد
·
«چقدر شرمگيني تو»
·
هيچ كس نمي داند
·
به گردنم خيره شدي
·
و هوسي دور در دلت ريشه كرد
·
امّا آيه هاي روشني را ازبر بودي
·
«اعوذ بالله من الشيطان الرجيم»
·
«اعوذ بالله من الشيطان الرجيم»
·
و شيطان گريخته بود
·
و باز، من ماندم و تو
·
«چقدر شبيه مني، تو»
·
«انگشتانت را مي شناسم
·
ما فرزند يك آدميم»
·
اين آخرين جمله ام بود،
·
پيش از آنكه انگشتانت با رگ هاي گردنم
بياميزد
·
مرا ببخش
·
كاش مي توانستم
·
ناله زيباتري بكشم
·
تا هر شب اينگونه نترسي
·
كاش يك صبح از خواب برخيزي
·
و يادت برود كه قاتل مني
·
آن باد پنهان شاخه ها،
·
آن پرنده ي ناشناس بر كلكين (پنجره)،
·
آن سايه آرام همراهت،
·
اين صداي موهوم در ذهنت، منم
·
دست خودم نيست
· حرف های بسیاری دارم
·
ما هر دو مردگانيم
·
تنها تو نفس مي كشي و من نمي توانم
·
اما وقتي دست هايت را در آب مي شويي
·
نفست بند مي آيد
·
با من حرف بزن
·
كه مقتول توام.
پایان
ویرایش
از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر