وای بر من!
(۲۴ بهمن ماه ۱۳۱۸)
·
وای بر من!
·
کشتگاهم خشک ماند و یکسره تدبیرها،
·
گشت بی سود و ثمر.
·
تنگنای خانه ام را یافت دشمن با نگاه حیله اندوزش
·
وای برمن!
·
می کند آماده بهر سینه ی من تیرهائی که به زهر کینه
آلوده است.
·
پس به جاده های خونین، کلّه های مردگان را، به غبار
قبرهای کهنه اندوده، از پس دیوار من، برخاک می چیند.
·
وز پی آزارِ دلِ آزردگان، در میان کلّه های چیده بنشیند،
سر گذشت زجر را خواند.
·
وای برمن!
·
در شبی تاریک از این سان، برسراین کلّه ها جنبان،
·
چه کسی آیا ندانسته گذارد پا؟
·
از تکان کلّه ها آیا سکوت این شب سنگین، (کاندر آن ـ هر
لحظه ـ مطرودی فسون تازه می بافد)،
·
کی که بشکافد؟
·
یک ستاره از فساد خاک وارسته،
·
روشنائی کی دهد آیا، این شب تاریک دل را؟
·
عابرین، ای عابرین،
·
بگذرید از راه من، بی هیچگونه فکر.
·
دشمن من می رسد، می کوبدم بردر.
·
خواهدم پرسید، نام وهر نشان دیگر.
·
وای برمن!
·
به کجای این شب تیره، بیاویزم قبا ی ژنده ی خود را،
·
تا کشم از سینه ی پر درد خود بیرون، تیر های زهر را
دلخون.
·
وای برمن!
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر