۱۳۹۴ خرداد ۱۳, چهارشنبه

وای بر من!


وای بر من!
(۲۴ بهمن ماه ۱۳۱۸)  

·        وای بر من!

·        کشتگاهم خشک ماند و یکسره تدبیرها،
·        گشت بی سود و ثمر.
·        تنگنای خانه ام را یافت دشمن با نگاه حیله اندوزش

·        وای برمن!

·        می کند آماده بهر سینه ی من تیرهائی که به زهر کینه آلوده است.
·        پس به جاده های خونین، کلّه های مردگان را، به غبار قبرهای کهنه اندوده، از پس دیوار من، برخاک می چیند.

·        وز پی آزارِ دلِ آزردگان، در میان کلّه های چیده بنشیند، سر گذشت زجر را خواند.

·        وای برمن!

·        در شبی تاریک از این سان، برسراین کلّه ها جنبان،
·        چه کسی آیا ندانسته گذارد پا؟ 

·        از تکان کلّه ها آیا سکوت این شب سنگین، (کاندر آن ـ هر لحظه ـ  مطرودی فسون تازه می بافد)،
·        کی که بشکافد؟

·        یک ستاره از فساد خاک وارسته،
·        روشنائی کی دهد آیا، این شب تاریک دل را؟

·        عابرین، ای عابرین، 
·        بگذرید از راه من، بی هیچگونه فکر.

·        دشمن من می رسد، می کوبدم بردر.
·        خواهدم پرسید، نام وهر نشان دیگر.

·        وای برمن!

·        به کجای این شب تیره، بیاویزم قبا ی ژنده ی خود را،
·        تا کشم از سینه ی پر درد خود بیرون، تیر های زهر را دلخون.

·        وای برمن!

پایان 
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر