(320 ـ 398)
(942
ـ 1020)
تحلیلی از
شین میم شین
مقوله
فلسفی «هنر»
در
فلسفه فردوسی
سخن
ز این درازی چه باید کشید
هنر
برتر از گوهر آمد، پدید
·
معنی تحت اللفظی:
·
روده درازی، بی ثمر و بیهوده است:
·
هنر پدیده ای برتر از گوهر است.
1
·
اکنون پس از
آشنائی با منظور حکیم طوس از مقوله «هنر» می توان این بیت را توضیح داد:
·
سخن کوتاه:
·
هنر پدیده ای برتر از گوهر است.
2
هنر
برتر از گوهر آمد، پدید
·
اگر منظور از
گوهر، اصل و نسب و شجره و تبار و تعلقات «طبقاتی» آدمیان باشد، در فلسفه فردوسی از
ارج و قرب بمراتب کمتر از هنر برخوردار است.
·
منظور حکیم از مقوله هنر بر پایه بررسی های تاکنونی ما، فوت و فن و
نتایج تولید مادی و معنوی (فکری و فرهنگی) است.
·
این موضعگیری
ایده ئولوژیکی حکیم اما به چه معنی است؟
3
هنر
برتر از گوهر آمد، پدید
·
این به معنی
مرزبندی ایده ئولوژیکی دقیق حکیم با طرفداران تئوری تبار است.
·
این به معنی جبهه گیری حکیم بر ضد تئوری نژادی، اشرافی ـ
اعیانی ـ بنده داری ـ فئودالی ـ روحانی است.
·
این به معنی آنتی فئودالیسم، آنتی فاشیسم و آنتی فوندامنتالیسم است.
4
هنر
برتر از گوهر آمد، پدید
·
این بدان معنی
است که در قاموس حکیم، معیار ارج و ارزش انسانی، هنر است و نه اصل و نسب و نه تبار
و نژاد و وابستگی «طبقاتی».
·
این بدان معنی است که ارج و ارزش انسان ها بسته به نقش و سهم آنها در تولید
مادی و فکری و فرهنگی تعیین می شود و نه بسته با خاستگاه «طبقاتی» آنها.
·
حکیم با این موضعگیری ایده ئولوژیکی در سنگر پرولتاریا قرار می گیرد.
·
در سنگر کمونیسم علمی.
·
این به معنی نفی و رد ایده ئولوژی همه طبقات اجتماعی ستمگر و استثمارگر از
برده دار تا فئودال و از فئودال تا بورژوازی واپسین است.
5
هنر
با خرد نیز بیش از نژاد
ز
مادر چون او، شاهزاده نزاد
(شاهنامه، بخش 8، داستان سیاوش)
·
معنی تحت اللفظی:
·
پیران به شهریار
می گوید:
·
دارائی سیاوش از هنر و خرد، بمراتب بیشتر از
دارائی اش از نژاد است.
·
بسان سیاوش، هنوز شاهزاده ای از مادر زاده نشده است.
·
فردوسی اینجا نیز هنر و خرد را قبل از اصل و نسب و نژاد و تبار و تعلقات «طبقاتی»
می آورد.
·
برای درک بهتر نظر حکیم، ابیاتی از این داستان بسیار طولانی را ذکر می
کنیم:
6
بدو
گفت پیران که ای شهریار
انوشه
بدی تا بود روزگار
تو
از ما به هر کار دانا تری
به
بایست ها بر، توانا تری
گمان
و دل و دانش و رأی من
چنین
است، اندیشه بر جای من
که
هر کس که بر نیکوی در جهان
توانا
بود، آشکار و نهان
از
این شاهزاده نگیرند باز
ز گنج
و ز رنج، آنچ آید فراز
من
ایدون شنیدم که اندر جهان
کسی
نیست مانند او از مهان
به
بالا و دیدار و آهستگی
به
فرهنگ و رأی و به شایستگی
هنر
با خرد نیز بیش از نژاد
ز
مادر چون او، شاهزاده نزاد
·
گزارش پیران راجع
به سیاوش به شهریار از این قرار است.
·
سیاوش شاهزادی ای هنرمند، خردمند و بی همتا ست.
·
هنر و خرد او
بیشتر از تعلقات نژادی او ست.
·
منظور حکیم از نژاد به احتمال قوی، اصل و نسب و
تبار و تعلقات «طبقاتی» است.
·
ما باید مقوله نژاد
در شاهنامه را مستقلا مورد بررسی قرار دهیم.
7
وگر
خود جز اینش نبودی هنر
که
از خون صد نامور با پدر
·
معنی تحت اللفظی:
·
اگر سیاوش غیر از
این هنری نمی داشت، باز هم باید توجه داشت که از خون صد پدر نامور است.
·
اکنون مسئله هنر روشنتر می گردد:
·
فردوسی حتی وقتی که اصل و نسب و تبار و موقعیت اجتماعی سیاوش را مطرح می سازد،
بر ناموری اجداد او پافشاری می کند.
·
ناموری هر کس همانطور که در بخش قبلی به تفصیل استدلال و اثبات شد، با هنر، با
میزان رنج و به یادگار نهادن گنج در پیوند تنگاتنگ قرار دارد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر