جلال آل احمد و ساعدی و سران فدائیجمعبندی از
مسعود بهبودی
مسعود بهبودی
جانبداری طبقاتی انسان ها
1
اینها عروسک نیستند.
2
هیچکس عروسک نیست.
3
چون عروسک
ـ ماهیتا ـ
بی طرف است.
خنثی است.
4
چون عروسک فاقد منافع خاص خود است.
5
اینها یا جزو طبقه حاکمه اند و یا سرسپرده طبقه حاکمه اند.
6
یا خود مختارند و یا مأمور طبقه حاکمه اند.
7
طبقه حاکمه
اما
ملیت و جنسیت و نژاد و مذهب و غیره
ندارد.
8
طبقه حاکمه
بلحاظ ظاهر
متنوع و متلون است.
طیف واره است.
همه رنگ است.
9
طبقه حاکمه
از جنس اجنه است:
همه جا هست و در کار است
بی آنکه جائی باشد و دیده شود.
1
اینها عروسک نیستند.
2
هیچکس عروسک نیست.
3
چون عروسک
ـ ماهیتا ـ
بی طرف است.
خنثی است.
4
چون عروسک فاقد منافع خاص خود است.
5
اینها یا جزو طبقه حاکمه اند و یا سرسپرده طبقه حاکمه اند.
6
یا خود مختارند و یا مأمور طبقه حاکمه اند.
7
طبقه حاکمه
اما
ملیت و جنسیت و نژاد و مذهب و غیره
ندارد.
8
طبقه حاکمه
بلحاظ ظاهر
متنوع و متلون است.
طیف واره است.
همه رنگ است.
9
طبقه حاکمه
از جنس اجنه است:
همه جا هست و در کار است
بی آنکه جائی باشد و دیده شود.
ﺍﻣـﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻧﯿــــــﺎ ﻗﻬﺮﻡ،
ﺍﻣــــــﺎ
ﺍﮔﺮ ﺗـــــــﻮ ﺻﺪﺍﯾﻢ ﮐﻨـے ﺑـﺮ ﻣـے ﮔﺮﺩﻡ
ﺑﺎ ﻫـﻤﺎﻥ ﺣﻤﺎﻗﺖ ﻭ ﺳـﺎﺩﮔــے ﺍﻡ ﻣے ﮔﻮﯾﻢ :
ﺟـــــــــﺎﻧﻢ♥☞
ﻣـــــــــﻦ ﺍﻳـﻨﻢ
ﺯﻭﺩ ﺩﻝ ﻣﮯﺑﻨــﺪﻡ
ﺩﻳــﺮ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﮯﮐﻨـــﻢ
ﺯﻭﺩ ﻣــﮯﺷﮑﻨﻢ
ﺩﻳـــﺮﺟﻮﺵ ﻣﮯﺧﻮﺭﻡ
ﺳـــﺎﺩﻩ ﺍﻡ
ﻣﮯﺳﻮﺯﻡ ﺑﻪ ﭘﺎﮮ ﺳﺎﺩﮔـــﻴﻢ
ﺻﺒـــﻮﺭﻡ. . .ﺻــــﺒﺮ ﻣﮯﮐﻨﻢ
ﺍﻣـــــﺎ
ﺍﮔــﺮ ﺑﺮﻭﻡ ﺑﺮﺍﮮ ﻫﻤﻴـــــﺸﻪ ﺭﻓﺘـــﻪ ﺍﻡ
شعری فوق العاده زیبا
1
نفرین بر کسی
که
این نقطه گذاری های مکرر و بیهوده را مد کرده است.
2
مخترعش حتما از اجامر بوده است.
3
فرمالیسم محض و مزاحم است و بس.
4
ایراد منطقی این شعر
در مصراع آخر آن است:
5
مسئلة المسائل این است
که
نمی توان
«برای همیشه رفت.»
6
دلیلش را خود شاعر پیشاپیش گفته است:
« ﺯﻭﺩ ﺩﻝ ﻣﮯﺑﻨــﺪﻡ
ﺩﻳــﺮ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﮯﮐﻨـــﻢ »
7
یادها سمج و سرسخت و نامیرا هستند.
8
به همین دلیل رهایت نمی کنند
تا برای همیشه بروی و بتوانی بروی.
می مانند و شادت می کنند و یا عذابت می دهند.
9
رفتنت حتی نیمبند است.
10
تنها هم اگر باشی
یاد حبیب سابق هماره با تو ست.
بویژه در عالم خواب
که خارج از اختیار تو نیست.
ﺍﻣــــــﺎ
ﺍﮔﺮ ﺗـــــــﻮ ﺻﺪﺍﯾﻢ ﮐﻨـے ﺑـﺮ ﻣـے ﮔﺮﺩﻡ
ﺑﺎ ﻫـﻤﺎﻥ ﺣﻤﺎﻗﺖ ﻭ ﺳـﺎﺩﮔــے ﺍﻡ ﻣے ﮔﻮﯾﻢ :
ﺟـــــــــﺎﻧﻢ♥☞
ﻣـــــــــﻦ ﺍﻳـﻨﻢ
ﺯﻭﺩ ﺩﻝ ﻣﮯﺑﻨــﺪﻡ
ﺩﻳــﺮ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﮯﮐﻨـــﻢ
ﺯﻭﺩ ﻣــﮯﺷﮑﻨﻢ
ﺩﻳـــﺮﺟﻮﺵ ﻣﮯﺧﻮﺭﻡ
ﺳـــﺎﺩﻩ ﺍﻡ
ﻣﮯﺳﻮﺯﻡ ﺑﻪ ﭘﺎﮮ ﺳﺎﺩﮔـــﻴﻢ
ﺻﺒـــﻮﺭﻡ. . .ﺻــــﺒﺮ ﻣﮯﮐﻨﻢ
ﺍﻣـــــﺎ
ﺍﮔــﺮ ﺑﺮﻭﻡ ﺑﺮﺍﮮ ﻫﻤﻴـــــﺸﻪ ﺭﻓﺘـــﻪ ﺍﻡ
شعری فوق العاده زیبا
1
نفرین بر کسی
که
این نقطه گذاری های مکرر و بیهوده را مد کرده است.
2
مخترعش حتما از اجامر بوده است.
3
فرمالیسم محض و مزاحم است و بس.
4
ایراد منطقی این شعر
در مصراع آخر آن است:
5
مسئلة المسائل این است
که
نمی توان
«برای همیشه رفت.»
6
دلیلش را خود شاعر پیشاپیش گفته است:
« ﺯﻭﺩ ﺩﻝ ﻣﮯﺑﻨــﺪﻡ
ﺩﻳــﺮ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﮯﮐﻨـــﻢ »
7
یادها سمج و سرسخت و نامیرا هستند.
8
به همین دلیل رهایت نمی کنند
تا برای همیشه بروی و بتوانی بروی.
می مانند و شادت می کنند و یا عذابت می دهند.
9
رفتنت حتی نیمبند است.
10
تنها هم اگر باشی
یاد حبیب سابق هماره با تو ست.
بویژه در عالم خواب
که خارج از اختیار تو نیست.
نون
تاﺛﻴﺮ اﻳﻦ ﻛﺘﺎﺏ بهرنگ
ﺑﺮ ﻣﻦ ﺗﺎ ﺁﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﺣﺎﻓﻆﻪ ﻳﺎﺭﻱ ﻣﻴﻜﻨﺪ:
اﻳﻦ ﻛﺘﺎﺏ ﺭا ﺩﺭ ﺳﻨﻴﻦ ﻧﻮﺟﻮاﻧﻲ ﺧﻮاﻧﺪﻡ و اﻳﻦ ﺑﺮﺩاﺷﺘﻬﺎ ﺭا ﺩاﺷﺘﻢ :
1
ﻓﻀﺎﻱ اﻭﻟﺪﻭﺯ (ﺧﺎﻧﻪ) ﻛﺎﻣﻼ ﺑﺮاﻳﻢ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺼﻮﺭ ﺑﻮﺩ.
2
اﺯ ﺯﻥ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﺪﻡ اﻭﻣﺪ
ﭼﻮﻥ اﻭﻟﺪﻭﺯﻭ ﻛﺘﻚ ﻣﻴﺰﺩ و ﮔﺮﺳﻨﻪ ﻧﮕﻬﻤﻴﺪاﺷﺖ.
(ﻧﻴﺮﻭﻱ ﺳﺮﻛﻮﺑﮕﺮ)
3
ﺩﻟﻢ ﺑﺮاﻱ اﻭﻟﺪﻭﺯ ﻣﻲ ﺳﻮﺧﺖ
ﭼﻮﻥ ﻣﺎﺩﺭ ﻧﺪاﺷﺖ و اﺯ ﻣﺤﺒﺖ ﻣﺎﺩﺭﻱ ﻣﺤﺮﻭﻡ ﺑﻮﺩ.
4
اﺯ ﺑﺎﺑﺎﻱ اﻭﻟﺪﻭﺯ ﺧﻮﺷﻢ ﻧﻤﻴﻮﻣﺪ.
5
ﻛﻼﻏﻪ ﺭﻭ ﺩﻭﺳﺖ اﻭﻟﺪﻭﺯ ﻣﻴﺪﻳﺪﻡ
ﻛﻪ ﻣﻴﺘﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﺩﻝ اﻭﻟﺪﻭﺯ ﮔﻮﺵ ﻛﻨﻪ
و
ﺗﻮﻱ اﻭﻥ ﻓﻀﺎ ﻛﺴﻲ ﺑﺎﺷﻪ ﺑﺮاﻱ اﻭﻟﺪﻭﺯ.
6
ﺩﺯﺩﻱ ﻛﻼﻏﻪ ﺧﻴﻠﻲ ﻏﻴﺮﻋﺎﺩﻱ ﻧﺒﻮﺩ
ﭼﻮﻥ اﺯ ﺑﭽﮕﻲ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﻛﻼﻍ ﺩﺯﺩﻩ
و
ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﭼﻴﺰاﻱ ﺑﺮاﻗﻮ ﻣﻴﺪﺯﺩﻩ.
7
ﻛﻼ ﺩاﺳﺘﺎﻥ ﺣﺰﻥ اﻧﮕﻴﺰﻱ ﺑﻮﺩ.
8
ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﺁﻳﺎ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﻱ ﺩﻳﮕﻪ ﺗﻮﻱ اﻳﻦ ﺳﻦ و ﺳﺎﻝ
ﻣﺜﻞ ﻣﻦ اﺯ اﻳﻦ ﺩاﺳﺘﺎﻥ ﺑﺮﺩاﺷﺖ ﻛﺮﺩﻥ
ﻳﺎ ...
تاﺛﻴﺮ اﻳﻦ ﻛﺘﺎﺏ بهرنگ
ﺑﺮ ﻣﻦ ﺗﺎ ﺁﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﺣﺎﻓﻆﻪ ﻳﺎﺭﻱ ﻣﻴﻜﻨﺪ:
اﻳﻦ ﻛﺘﺎﺏ ﺭا ﺩﺭ ﺳﻨﻴﻦ ﻧﻮﺟﻮاﻧﻲ ﺧﻮاﻧﺪﻡ و اﻳﻦ ﺑﺮﺩاﺷﺘﻬﺎ ﺭا ﺩاﺷﺘﻢ :
1
ﻓﻀﺎﻱ اﻭﻟﺪﻭﺯ (ﺧﺎﻧﻪ) ﻛﺎﻣﻼ ﺑﺮاﻳﻢ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺼﻮﺭ ﺑﻮﺩ.
2
اﺯ ﺯﻥ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﺪﻡ اﻭﻣﺪ
ﭼﻮﻥ اﻭﻟﺪﻭﺯﻭ ﻛﺘﻚ ﻣﻴﺰﺩ و ﮔﺮﺳﻨﻪ ﻧﮕﻬﻤﻴﺪاﺷﺖ.
(ﻧﻴﺮﻭﻱ ﺳﺮﻛﻮﺑﮕﺮ)
3
ﺩﻟﻢ ﺑﺮاﻱ اﻭﻟﺪﻭﺯ ﻣﻲ ﺳﻮﺧﺖ
ﭼﻮﻥ ﻣﺎﺩﺭ ﻧﺪاﺷﺖ و اﺯ ﻣﺤﺒﺖ ﻣﺎﺩﺭﻱ ﻣﺤﺮﻭﻡ ﺑﻮﺩ.
4
اﺯ ﺑﺎﺑﺎﻱ اﻭﻟﺪﻭﺯ ﺧﻮﺷﻢ ﻧﻤﻴﻮﻣﺪ.
5
ﻛﻼﻏﻪ ﺭﻭ ﺩﻭﺳﺖ اﻭﻟﺪﻭﺯ ﻣﻴﺪﻳﺪﻡ
ﻛﻪ ﻣﻴﺘﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﺩﻝ اﻭﻟﺪﻭﺯ ﮔﻮﺵ ﻛﻨﻪ
و
ﺗﻮﻱ اﻭﻥ ﻓﻀﺎ ﻛﺴﻲ ﺑﺎﺷﻪ ﺑﺮاﻱ اﻭﻟﺪﻭﺯ.
6
ﺩﺯﺩﻱ ﻛﻼﻏﻪ ﺧﻴﻠﻲ ﻏﻴﺮﻋﺎﺩﻱ ﻧﺒﻮﺩ
ﭼﻮﻥ اﺯ ﺑﭽﮕﻲ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﻛﻼﻍ ﺩﺯﺩﻩ
و
ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﭼﻴﺰاﻱ ﺑﺮاﻗﻮ ﻣﻴﺪﺯﺩﻩ.
7
ﻛﻼ ﺩاﺳﺘﺎﻥ ﺣﺰﻥ اﻧﮕﻴﺰﻱ ﺑﻮﺩ.
8
ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﺁﻳﺎ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﻱ ﺩﻳﮕﻪ ﺗﻮﻱ اﻳﻦ ﺳﻦ و ﺳﺎﻝ
ﻣﺜﻞ ﻣﻦ اﺯ اﻳﻦ ﺩاﺳﺘﺎﻥ ﺑﺮﺩاﺷﺖ ﻛﺮﺩﻥ
ﻳﺎ ...
9
اﻟﺒﺘﻪ ﺳﺎﻟﻬﺎﻱ ﺑﻌﺪ ﺩﺭ ﺩاﻧﺸﮕﺎﻩ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﻡ
ﻛﻪ ﺩاﺳﺘﺎﻧ ﻬﺎﻱ ﺻﻤﺪ ﺑﻌﺪ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ - ﺳﻴﺎﺳﻲ ﺩاﺭﻩ.
1
اولدوز و کلاغ های بهرنگ
احتمالا کاریکاتوری از کتاب دیگری
در ترکیه و یا جای دیگر است.
2
ماهی سیاه بهرنگ
کاریکاتوری از اثر لئو لیونی
تحت عنوان
«سویمی» است
که
ما ترجمه و منتشر کرده ایم.
احتمالا کاریکاتوری از کتاب دیگری
در ترکیه و یا جای دیگر است.
2
ماهی سیاه بهرنگ
کاریکاتوری از اثر لئو لیونی
تحت عنوان
«سویمی» است
که
ما ترجمه و منتشر کرده ایم.
3
در همین صفحه خاص کودکان ما هم هست.
4
توجیه آنارشیستی دزدی
توسط بهرنگ
همان زمان انتشار این جفنگ
مورد انتقاد قرار گرفت.
5
محتوای این کتاب
تحت تأثیر جفنگ امپریالیستی ئی
به نام
«شازده کوچولو»
است که طبقه حاکمه از شاملو هم خواست
که ترجمه ای از آن عرضه کند
تا به سبب معروفیت و محبوبیت او
در جامعه وسیعا خوانده شود.
6
در این اثر بهرنگ
تضاد کودکان با بزرگسالان
(بسان شازده کوچولو)
به تضاد اصلی جامعه ارتقا داده می شود.
در این جفنگ بهرنگ
بزرگسالان همه از دم حواسپرت اند
و
حتی از درک قصه های کودکان عاجزند.
به همین دلیل حق هم ندارند که قصه اولدوز را بخوانند.
7
کودکان طرفدار بهرنگ متنفر از پدر و مادر و بویژه پدر خویش بوده اند
و
مرگ او را آرزو می کردند.
8
سنت اگزوری و بهرنگ و اجامر دیگر
دیالک تیک پدر و کودک
(دیالک تیک کهنه و نو)
را تخریب می کنند.
وحدت میان پدر و کودک را از بین می برند
و
تضاد عینی و غریزی میان پدر و کودک
را تشدید می کنند و پر و بال می بخشند.
9
کودک بدین ترفند به بی پناهی مطلق محکوم می شود
و بلحاظ پسیکولوژیکی (روانی) بیمار می گردد.
10
این بیماری روانی
کودک را به منجلاب نیهلیسم (باور به پوچی زیست)
سوق می دهد
و
زمینه را برای بمب متحرک گشتن و بمب متحرک کردن کودک آماده می سازد.
4
توجیه آنارشیستی دزدی
توسط بهرنگ
همان زمان انتشار این جفنگ
مورد انتقاد قرار گرفت.
5
محتوای این کتاب
تحت تأثیر جفنگ امپریالیستی ئی
به نام
«شازده کوچولو»
است که طبقه حاکمه از شاملو هم خواست
که ترجمه ای از آن عرضه کند
تا به سبب معروفیت و محبوبیت او
در جامعه وسیعا خوانده شود.
6
در این اثر بهرنگ
تضاد کودکان با بزرگسالان
(بسان شازده کوچولو)
به تضاد اصلی جامعه ارتقا داده می شود.
در این جفنگ بهرنگ
بزرگسالان همه از دم حواسپرت اند
و
حتی از درک قصه های کودکان عاجزند.
به همین دلیل حق هم ندارند که قصه اولدوز را بخوانند.
7
کودکان طرفدار بهرنگ متنفر از پدر و مادر و بویژه پدر خویش بوده اند
و
مرگ او را آرزو می کردند.
8
سنت اگزوری و بهرنگ و اجامر دیگر
دیالک تیک پدر و کودک
(دیالک تیک کهنه و نو)
را تخریب می کنند.
وحدت میان پدر و کودک را از بین می برند
و
تضاد عینی و غریزی میان پدر و کودک
را تشدید می کنند و پر و بال می بخشند.
9
کودک بدین ترفند به بی پناهی مطلق محکوم می شود
و بلحاظ پسیکولوژیکی (روانی) بیمار می گردد.
10
این بیماری روانی
کودک را به منجلاب نیهلیسم (باور به پوچی زیست)
سوق می دهد
و
زمینه را برای بمب متحرک گشتن و بمب متحرک کردن کودک آماده می سازد.
خود سنت اگزوپری نیز به احتمال قوی با هواپیمایش دست به انتحار زده است.
اخیرا بقایای هواپیمای شخصی او را از آب دریا پیدا کردند
اخیرا بقایای هواپیمای شخصی او را از آب دریا پیدا کردند
و گفتند بر ضد فاشیسم می جنگید.
فرودگاه لیون به نام او ست.
11
این ترفند کماکان مؤثر طبقه حاکمه است.
12
فاشیسم و فوندامنتالیسم
هم
همین ترفند سنت اگزوپری و بهرنگ و اجامر دیگر
را کماکان نمایندگی می کنند:
13
خمینی با بی رحمی تمام می گوید:
«رهبر کودکی است که مین در آغوش می گیرد و زیر تانک دشمن می رود.»
اجامر جمهوری
11
این ترفند کماکان مؤثر طبقه حاکمه است.
12
فاشیسم و فوندامنتالیسم
هم
همین ترفند سنت اگزوپری و بهرنگ و اجامر دیگر
را کماکان نمایندگی می کنند:
13
خمینی با بی رحمی تمام می گوید:
«رهبر کودکی است که مین در آغوش می گیرد و زیر تانک دشمن می رود.»
اجامر جمهوری
جوانان مردم را دسته جمعی از مین زار ها عبور داده اند و علیل کرده اند.
14
بن لادن
14
بن لادن
بهترین و تحصیلکرده ترین فرزندان خلق را
با وعده عیاشی ابدی در بهشت برین
به بمب متحرک مبدل می سازد.
15
نئو فاشیست ها در اروپا و امریکا
یا دست به عملیات موسوم به
با وعده عیاشی ابدی در بهشت برین
به بمب متحرک مبدل می سازد.
15
نئو فاشیست ها در اروپا و امریکا
یا دست به عملیات موسوم به
آموک
(ترور هرکس و همه کس)
دست می زنند،
یا همدیگر را به درخواست همدیگر به گلوله می بندند
یا دست به انتحار می زنند
و یا در جنگ های جاری در جهان شرکت می ورزند.
16
ژوزف کنراد
در یکی از آثارش که به صورت فیلم در آمده
با نقشبازی رابین ویلیامز (؟)
آنارشیست ها را نشان می دهد
که بمب در جیب در میان توده های مردم در حرکتند.
ادامه دارد.
(ترور هرکس و همه کس)
دست می زنند،
یا همدیگر را به درخواست همدیگر به گلوله می بندند
یا دست به انتحار می زنند
و یا در جنگ های جاری در جهان شرکت می ورزند.
16
ژوزف کنراد
در یکی از آثارش که به صورت فیلم در آمده
با نقشبازی رابین ویلیامز (؟)
آنارشیست ها را نشان می دهد
که بمب در جیب در میان توده های مردم در حرکتند.
ادامه دارد.
ویرایش:
پاسخحذفنئو فاشیست ها در اروپا و امریکا
یا به عملیات موسوم به
آموک
(ترور هرکس و همه کس)
دست می زنند،