۱۳۹۴ خرداد ۲۴, یکشنبه

سیری در جهان بینی عبید زاکانی (39)

خواجه نظام‌الدین عبیدالله زاکانی 
معروف به عبید زاکانی
(701 ـ     772 هجری قمری) 
تحلیل از یدالله سلطان پور


گربه ای از خانه شیخی
مرغی به دندان گرفت.
در حال فرار، شنید که زن شیخ فغان سر داد
و
گفت:
« حاج آقا گربه مرغ را برد.»   
و
شیخ با خونسردی گفت:
«ملالی نیست، قران را بیاور.»   

گربه باشنیدن این سخن
ـ بلافاصله ـ
مرغ را رها کرد و گریخت.

از او پرسیدند:
«تو را چه پیش آمد که مرغ را رها کردی؟»  

گفت:
«شما اینها را نمی شناسید.
اکنون یک آیه از قرآن پیدا می کند
و
فردا بالای منبر،
گوشت گربه را حلال اعلام می کند.» 

پایان

·        این یکی از بهترین آثار عبید زاکانی است، که ضمنا از ارزش سوسیولوژیکی (جامعه شناسی)  چشمگیری برخوردار است.  


1
گربه ای از خانه شیخی
مرغی به دندان گرفت.
در حال فرار، شنید که زن شیخ فغان سر داد
و
گفت:
« حاج آقا گربه مرغ را برد.»   
و
شیخ با خونسردی گفت:
«ملالی نیست، قران را بیاور.»
 
·        عبید در این اثر، روحانیت را زیر ذره بین تحلیل رئالیستی ریشه ای و رادیکال قرار می دهد.

·        روحانیت اما در جامعه بشری چیست؟  

2
·        روحانیت از همان آغاز پیدایش در جامعه اشتراکی آغازین، پدیده اجتماعی بی نظیر و بی همتائی بوده  است:
·        روحانیت در آن واحد، دیالک تیک ماده و روح است.

·        دیالک تیک وجود اجتماعی و شعور اجتماعی است.

·        یعنی هم طبقه است و هم ایده ئولوگ طبقه است.

·        این اما به چه معنی است؟    

3
·        این بدان معنی است که یک پای روحانیت در زیربنای اقتصادی است و پای دیگرش در روبنای ایده ئولوژیکی است.

4
·        حتی در جامعه اشتراکی آغازین، روحانیت هم حافظ آتش و نگهدار وسایل تولید از تیر و کمان و گرز و کوپال و چوب و چماق و خیش و گاو آهن و غیره در معابد بوده و هم واعظ و ساحر و واسط میان خلق و خدا بوده است.

5
·        حتی گذار خشن و خونین و بی رحمانه از جامعه بی طبقه به جامعه طبقاتی را همین روحانیت عملی ساخته است.
·        همین روحانیت بوده که آتش و وسایل تولید موجود در معابد را تحت مالکیت خصوصی خود در آورده و اعضای برابر حقوق همبود (اجتماع) آغازین را برده کرده و تحت استثمار و ستم قرار داده است.

6
·        روحانیت در پله های توسعه اجتماعی دیگر نیز همین فونکسیون دوگانه مادی و روحی خود را حفظ کرده و توسعه داده است:
·        در جامعه فئودالی روحانیت هم از اشرافیت بنده دار و فئودال بوده است و هم مبلغ و مروج ایده ئولوژی بنده داری و فئودالی 

7
·        روحانیت از دیرباز تجسم دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی بوده است.

8

·        کنه وارگی و جانسختی روحانیت هم به همین دلیل است.
·        اگر روحانیت حتی با توسل به انقلاب اجتماعی، سلب مالکیت شود.
·        یعنی اراضی و مستغلات و اوقاف و غیره از دستش بیرون آورده شود، بازهم در روبنای ایده ئولوژیکی جامعه ادامه حیات خواهد داد و دست به خرابکاری خواهد زد.

9
·        این حقیقت امر را ملت ایران پس از انقلاب سفید تجربه کرد:
·        انقلاب ضد فئودالی سفید فئودالیسم را درهم کوبید و روحانیت را سلب مالکیت خصوصی بر اراضی و مستغلات و غیره کرد، ولی به سبب نداشتن تسلیحات ایده ئولوژیکی آلترناتیو، روبنا را کماکان در اختیار آن قرار داد.

10
·        روحانیت مغلوب در انقلاب سفید و بلحاظ طبقاتی خانه خراب و مفلوک، خود را مدرنیزه کرد، سازمان های تروریستی مسلحی حتی با داس و چکش و غیره پدید آورد و بالاخره با حمایت امپریالیسم مواضع قبلی خود را دو باره به دست آورد.



11

گربه باشنیدن این سخن
ـ بلافاصله ـ
مرغ را رها کرد و گریخت.

از او پرسیدند:
«تو را چه پیش آمد که مرغ را رها کردی؟»  

گفت:

«شما اینها را نمی شناسید.
اکنون یک آیه از قرآن پیدا می کند
و
فردا بالای منبر،
گوشت گربه را حلال اعلام می کند.» 

·        عبید هم قصد ابلاغ همین حقیقت امر ماتریالیستی ـ تاریخی را دارد:
·        همان سلطنتی که 1300 سال آزگار، «موهبتی الهی بود که از طرف ایزد یکتا به خوانین و سلاطین اعطا می شود»، در طرفة العینی سلب الهیت و مشروعیت شد و همان سلطان عظیم الشأن که روزی روزگاری ظل الله بود، تکفیر شد.
·        به قول گربه، «گوشتش حلال شد.»  

پایان

۲ نظر: