۱۳۹۴ تیر ۷, یکشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (284)


پروفسور دکتر هانس یورگ سندکولر
فصل هفتم
ماتریالیسم 
برگردان شین میم شین
بخش ششم
ماتریالیسم و علوم طبیعی در قرن ۱۹  
ادامه

  فریدریش آلبرت لانگه (1828 ـ 1875)
فیلسوف آلمانی (نئوکانتیانیست، ماتریالیسم ستیز)،
پداگوگ و سوسیالیست
آثار:
رابطه تربیت با جهان بینی حاکم در اعصار مختلف (1855)
اهمیت کارگر در حال و آینده (1865)
تاریخ ماتریالیسم و انتقاد از اهیمت آن در حال حاضر (1866)
  
102
·        جریانی در کاتولیسیسم وجود داشته که مترقی بود، ولی بلحاظ آماجگذاری کنسرواتیو (محافظه کار) بود.
·        قضاوت های این جریان راجع به فریدریش آلبرت لانگه    ـ همانطور که فرانتس مرینگ (1910) تبیین داشته  ـ قابل فهم اند:
·        فرانتس مرینگ می نویسد:
·        «لانگه قلمرو جامعه بورژوائی را هرگز ترک نمی گوید.
·        آثار او اما در مرحله نخست جنبش کارگری آلمان، پس از بیداری مجددش در سال های 60 قرن 19، یاد نیکی از او در ذهن طبقه کارگر به جا می گذارد.»  

103

·        قابل تذکر است که منشاء فرانتس مرینگ جنبش سیاسی بورژوائی ضد سوسیال ـ دموکراسی بوده و تداوم کماکان تأثیر لانگه در سوسیال ـ دموکراسی سبب این قضاوت اشتباه راجع به لانگه شده که گویا نظرات او روی هم رفته، «ماتریالیستی» اند و بر «ماتریالیسم فلسفی» سال های 50 قرن 19 ارجحیت دارند.
·        (همانجا، ص 55، 11)       

104

·        ویلهلم ایمانوئل فرایهر فون کتلر ـ اسقف ماینتس ـ در سال 1804 در اثر خود تحت عنوان «مسئله کارگری و مسیحیت»، «آموزش های ماتریالیسم مدرن» را به طرز زیر به چالش می کشد:
·        او «مسئله به اصطلاح کارگری» را به «مسئله نزدیک شدن به کارگران» تغییر می دهد.
·        ضمنا اعلام می دارد که این مسئله، «در مقایسه با دیگر مسائل به اصطلاح سیاسی، معنی کاملا دیگری داشته است.»
·        (فرایهر، «مسئله کارگری و مسیحیت»، 1864، ص 160)  

105
·        به این ترتیب با اعلام راه حل کنسرواتیو برای مسئله کارگری، مبنی بر اینکه «اغنیا باید اندازه نگهدارند و از استثمار اگوئیستی با توسل به هر وسیله ممکنه پرهیز کنند»، زمینه را آماده می سازند تا به طبقه کارگر بگویند که «اخلاقیات را رعایت کند، قناعت پیشه کند، بیشتر کار کند، صرفه جو و بی توقع و راضی باشد، تا کارفرمایان هم متقابلا ملاحظه آنها را بکنند.»
·        (همانجا، ص 106)    

106
·        در استدلال تئولوژیکی (فقهی) مبنی بر اینکه عیسی مسیح کارگر و فقیر بوده، این مسئله «اخلاقی و جبری تلقی می شود  که تکلیف طبقه کارگر تمکین به فقر و ذلت است.»
·        (همانجا، ص 125)    

107
·        اعلام «مسئله کارگری» به مثابه مسئله فرهنگی، مخرج مشترک استراتژی های کنسرواتیو و مترقی بورژوازی در مقابل طبقه کارگر و جنبش کارگری بوده است.  

108
·        اثر فریدریش آلبرت لانگه تحت عنوان «تاریخ ماتریالیسم» انتقاد عینی و مستند (منبع مند) از فلسفه ماتریالیستی از آغاز تشکیل در جهان باستان و توسعه آن است.
·        پیشگفتارهائی که بر چاپ اول و دوم ویرایش شده آن در سال های 1873 و 1875 نوشته شده، از نکات عمده آن پرده برداشته اند:

الف
·        «سمتگیری در جهت پیشرفت علوم طبیعی»
·        (همانجا، ص 3)    

ب
·        «این مسئله که تقویت امید در زمینه بهبود زندگی زحمتکشان فقیر و تهیدست به اراده ما نیاز مبرم دارد و ضمنا بهتر و بخردانه است، اگر تقویت امید به فانتزی انسان ها واگذار شود.
·        البته اگر با حقایق امور آشکار در تضاد قرار نگیرد.»  

109
·        دلایل ماتریالیستی رئالیسم (تئوری شناخت ماتریالیستی) در انتقاد فلسفی از علوم طبیعی اعتبار دارند.
·        فلسفه اما از دید فریدریش البرت لانگه، «به شناختی ارتقا یافته که ضرورت و ریشه ماورای تجربی ماهیت انسانی ما ست که بکمک حواس، جهانتصویر واقعیت را در اختیار ما می گذارد و سبب می شود که ما در عالی ترین فونکسیون تألیف و تقریر به ایجاد جهان آرمانی (ایدئال) نایل آییم، جهانی که در آن می توانیم از محدودیت های حسی فرار کنیم و در آن، میهن حقیقی روح مان را بیابیم.»
·        (همانجا، ص 449)   

110

·        لانگه در جلد دوم اثر خود به سال 1875 که وسیعتر و مفصلتر و مؤثر تر بوده، کانت و ماتریالیسم را مطرح می سازد:

الف
·        او «مقام برجسته کانت» را اولا در آن می داند که «به دنبال  خلسه متافیزیکی (فلسفه هگل)، بیداری ئی فرامی رسد» که به رجعت کانت به موضع قبلی اش منجر می شود.
·        آن سان که آدم ماتریالیسم را دوباره در برابر خود می یابد.   

ب
·        لانگه ثانیا به طبیعت پژوهان به مثابه شاهدان اشاره دارد:
·        بنظر او طبیعت پژوهان به محض اینکه ماتریالیسم را ناکافی احساس می کنند، اغلب به جهان بینی ئی روی می آورند که در خطوط عمده اش با جهان بینی کانت انطباق دارد.
·        (همانجا، ص 453)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر