۱۳۹۴ تیر ۱, دوشنبه

جهان بینی محمد زهری در آئینه آن و این (122)


محمد زهری
( ۱۳۰۵ ـ ۱۳۷۳)
تحلیلی از
ربابه نون
   
باز باید دست را با دست های دیگران پیوست
تا غروب کوچه، بازی کرد
با کبوترها، پیام از آسمان آورد
طاق ایوان را پناه ِ بی پناهی پرستو ساخت

·        معنی تحت اللفظی:
·        علیرغم حمله باد و تهی گشتن جام جان از اطمینان، باید دست همدیگر را دوباره گرفت و تا شامگاه در کوچه بازی کرد.
·        به کمک کبوتران از آسمان پیام آورد و از سقف ایوان، پناهگاهی برای پرنده های بی پناه مهاجر ساخت.

1
·        معلوم نیست که کجای این بند شعر حاکی از خود فریبی است.
·        این بند شعر حاوی شعار است.
·        حاوی رهنمود روشن است.
·        فراخوان به تداوم نبرد است.
·         مفاهیم ساده این بند شعر را باید از صراحت گذراند:

2
باز باید دست را با دست های دیگران پیوست
تا غروب کوچه، بازی کرد
با کبوترها، پیام از آسمان آورد
طاق ایوان را پناه ِ بی پناهی پرستو ساخت

·         مفاهیم مهم این بند شعر به شرح زیرند:
·        دست به دست یکدیگر دادن
·        بازی
·        کوچه
·        بازی تا غروب کوچه
·        کبوتر
·        پیام از آسمان
·        طاق ایوان
·        پرستو
·        حمایت از بی پناهان غریب و مهاجر

·        شاعر هر کدام از این واژه های سمبولیک را با کلی معنا پر می کند تا خواننده تحت شرایط خفقان آلود به قوه تخیل خلاق خود، منظور او را دریابد.

3
باز باید دست را با دست های دیگران پیوست
تا غروب کوچه، بازی کرد

·        منظور شاعر از گرفتن مجدد دست دیگران و ادامه دادن به بازی تا شامگاهان، به احتمال قوی تجدید سازمان، تشکیل حوزه های حزبی و مبارزه پیگیرانه است.

4
با کبوترها، پیام از آسمان آورد

·        منظور شاعر از پیام آوردن توسط کبوتر از آسمان به احتمال قوی کشف راه های مستور، با واسطه و غیرمستقیم برای مبادله پیام است.
·        منظور از پیام می تواند اسناد حزبی و آثار نظری باشد.

5
طاق ایوان را پناه ِ بی پناهی پرستو ساخت

·        منظور شاعر از پناه دادن به پرستو، به احتمال قوی حمایت از   مهاجرین و یا  متواریان انقلابی است.

6
باز باید دست را با دست های دیگران پیوست
تا غروب کوچه، بازی کرد
با کبوترها، پیام از آسمان آورد
طاق ایوان را پناه ِ بی پناهی پرستو ساخت

·        این بند شعر صرفنظر از  مفاهیم و سمبول ها، از جنبش و شور و نشاط و همبستگی سرشار است.
·        در این بند شعر هومانیسم و ناتورالیسم به هم می رسند.
·        پیوند با همنوع و حمایت از پرستوهای بی پناه.
·        این بند شعر فی نفسه، فوق العاده زیبا ست.

7
باز هم لبخند باید شد
گرچه شهر از زهرخند ِ دشمنی، تلخ است،
شهد باید شد،
گوارا شد

·        معنی تحت اللفظی:
·        اگرچه جامعه از زهرخند خصومت تلخ است، علیرغم آن، باید لبخند شد، شیرین شد و گوارا شد.

الف
·        شاعر در این بند شعر، از سوئی دیالک تیک لذت و ریاضت را به شکل دیالک تیک شهد و شرنگ بسط و تعمیم می دهد و از مخاطب خویش می خواهد که برای نفی زهر، پادزهرباشد.
·        برای نفی تلخی، شهد باشد.

·        این فرم از بسط و تعمیم دیالک تیک لذت و ریاضت فی نفسه بسیار نادر و کمیاب است.
·        هدف شاعر اشاعه امید است.
·        اما نه امید مبتنی بر توهم و تماشا.
·        بلکه امیدی مبتنی بر همبازی، همکوشی، هماوائی، همرزمی.
·        فقط در این صورت می توان به مدد شادی ناشی از همبازی (بازی با هم) و یاری و همیاری (دوستی)  بر ضد تلخی ناشی از زهرخند دشمنی شورید.

ب
باز هم لبخند باید شد
گرچه شهر از زهرخند ِ دشمنی، تلخ است،
شهد باید شد،
گوارا شد

·        شاعر در این بند شعر، از سوی دیگر دیالک تیک سوبژکت و اوبژکت را به شکل دیالک تیک مخاطب و شهر بسط و تعمیم می دهد و از مخاطب می خواهد که بر ضد وضع موجود برخیزد.
·        اگرچه جامعه از زهر خند دشمنی تلخ است، مخاطب باید با «دست» گیری از همنوعان به بازی پیگیر برخیزد تا شادی ناشی از همبازی و یاری و همیاری، تلخی شهر را بی اثر سازد.

·        کجای این شعر حاکی خود فریبی است؟ 

8
دوست را باید میان خیل ِ دشمن، یافت

·        معنی تحت اللفظی:
·        دوست را باید از میان انبوهه ای از دشمنان برگزید.

·        شاعر اینجا از دشواری زیست و کار و پیکار پرده برمی دارد و رهنمود متناسب با آن می دهد:
·        شاعر برای پرده برداری از جامعه طبقاتی، دیالک تیک دیر آشنای دوست و دشمن را به خدمت می گیرد و از سنگینی کفه ترازو به نفع دشمن هشدار می دهد.
·        دوست بزعم شاعر، کیمیا و کمیاب است.
·        دوست را باید در انبوهه ای از دشمنان جست و یافت.

·        این بدان معنی است که مبارزان انقلابی در اقلیت قرار دارند و طبقه حاکمه در اکثریت.

·        جامعه وارونه حتما همین است:
·        توده های مولد و زحمتکش اکثریت قریب به اتفاق جامعه را تشکیل می دهند.
·        ولی توده ای ها علیرغم آن در اقلیت قرار دارند.

·        چرا و به چه دلیل؟

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر