محمد
زهری
(
۱۳۰۵ ـ ۱۳۷۳)
تحلیلی از
ربابه نون
ربابه نون
اُتاق
های خاموش
محمد
زهری
از
مجموعه برای هر ستاره
(تهران
ـ فروردین ۱۳۴۰)
·
این شعر را محمد زهری، 8 سال پس از پیروزی کودتای 28
مرداد سروده است.
·
عنوان این شعر، «اتاق های خاموش» است.
·
در همین عنوان شعر، محتوای نظری شعر، تقطیر می یابد.
·
باید در روند تحلیل شعر، ببینیم که چرا سخن از اتاق است
و منظور از خاموشی و تاریکی اتاق ها چیست.
1
اتاق
روبرو خاموش و تاریک است
فقط
در آن، گُل یک آتش سیگار می سوزد
و
با آن، شمع یک پندار می سوزد
ـ نشان روشنِ همسایهٔ اندیشمندِ ساکتِ بیدار ـ
پندار
یعنی
اندیشه،
گمان، خیال، تصور
·
معنی تحت اللفظی:
·
در اتاق روبروی من نه چراغی روشن است و نه سروصدائی هست.
·
تنها چیز روشن، آتش سیگار و شمع پندار است.
·
نشانه بارز همسایه متفکر بیدار بی حرف من همین است.
2
اتاق
روبرو خاموش و تاریک است
فقط
در آن، گُل یک آتش سیگار می سوزد
و
با آن، شمع یک پندار می سوزد
ـ نشان روشنِ همسایهٔ اندیشمندِ ساکتِ بیدار ـ
·
خاموشی و تاریکی اتاق و فروزش شمع پندار حاکی از تأمل،
تفکر و تعمق همسایه شاعر است.
·
علامت بارز اندیشمندی همسایه، سکوت و بیداری او ست.
·
همین و بس.
·
نه کمتر و نه بیشتر.
3
هزاران
خشت روی خشت، بالا می رود با فکر
که
باروی پناه تازهٔ آزار های کهنه ای باشد
خیال،
از دانه رویانَد درخت نور
که
در آن، آشیانِ مرغکانِ خسته ای باشد
·
معنی تحت اللفظی:
·
به مدد تفکر، دیوار قلعه ای خشت به خشت بالا می رود تا پناه
تازه آدمیان از آزار های کهنه باشد.
·
به مدد تخیل، از دانه ای، درخت نوری می روید تا آشیانه
ای برای مرغکان خسته باشد.
4
هزاران
خشت روی خشت، بالا می رود با فکر
که
باروی پناه تازهٔ آزار های کهنه ای باشد
·
شاعر در این بیت شعر از سوئی، دیالک تیک عنصر ـ ساختار ـ
سیستم را به شکل دیالک تیک خشت ـ دیوار ـ پناهگاه بسط و تعمیم می دهد.
·
این دیالک تیک سه عضوی را شخص شخیص
مارکس در شاهکار خویش تحت عنوان «کاپیتال» توسعه داده است.
·
رسول پرولتاریا مقوله دیر آشنای «فرم»
را برای تبیین دقیق نظر خویش کافی نمی دید و مقوله «ساختار» (استروکتور) را بر آن ترجیح می داد.
·
این ولی هنوز تمامی غنای فلسفی ـ
اسلوبی این بیت نیست.
5
هزاران
خشت روی خشت، بالا می رود با فکر
که
باروی پناه تازهٔ آزار های کهنه ای باشد
·
شاعر در این بیت شعر، ضمنا یکی دیگر از مهمترین دیالک
تیک های مارکسی و مارکسیستی را، یعنی دیالک تیک تئوری و پراتیک را به شکل دیالک
تیک فکر و بارو بسط و تعمیم می دهد و از نقش صرفنظرناپذیر تئوری (فکر) برای بنای
پناهگاهی جهت کسب امنیت از آزار های سنتی و دیرین پرده برمی دارد.
·
این اما به چه معنی است؟
6
·
این به معنی مرزبندی روشن با استالینیسم و آوانتوریسم و آنارشیسم
و پرکتیسیسم و انحرافات نظری مختلف و مشابه دیگر است.
·
بدون تئوری علمی و انقلابی، نه انقلابی صورت می گیرد و نه جامعه ای ساخته
می شود.
·
این ضمنا نظر صریح مارکس و انگلس و
لنین بوده است.
6
هزاران
خشت روی خشت، بالا می رود با فکر
که
باروی پناه تازهٔ آزار های کهنه ای باشد
·
در این بیت شعر، علاوه بر اینها از موضعگیری معرفتی ـ
نظری (تئوری شناخت) شاعر پرده برمی افتد:
·
کسی که این نظر را نمایندگی می کند، نه تنها به اصل «قابل شناخت بودن واقعیت عینی»
پاسخ ماتریالیستی می دهد، بلکه بر یقین خلل ناپذیر بر خرد عملی پای می افشارد:
·
یعنی از جامه عمل پوشاندن موفقیت آمیز
بر تئوری پرده برمی دارد.
·
از توان انسانی برای بالا بردن بارو به مدد تفکر و از امکان بالقوه آن
پرده برمی دارد.
·
گذار موفقیت آمیز از اندیشه به عمل،
از بالقوه به بالفعل.
·
از تئوری به پراتیک.
·
از مجرد به مشخص.
7
هزاران
خشت روی خشت، بالا می رود با فکر
که
باروی پناه تازهٔ آزار های کهنه ای باشد
·
شاعر ضمنا توان و لیاقت پیش بینی بشری را استدلال و
اثبات می کند:
·
شاعر از توانائی بشری برای بنای بارویی
به مدد فکر جهت تشکیل پناهگاهی از آزار های سنتی و دیرین سخن می گوید.
·
این همان تئوری دیر اشنای حکیم طوس
است:
·
دانائی (فکر مندی) پیش شرط توانائی
(بارو سازی) است.
8
خیال،
از دانه رویانَد درخت نور
که
در آن، آشیانِ مرغکانِ خسته ای باشد
·
شاعر در این بیت شعر از سوئی، دیالک تیک عنصر ـ ساختار ـ
سیستم را به شکل دیگری، یعنی به شکل دیالک تیک دانه ـ درخت ـ آشیانه بسط و تعمیم
می دهد.
9
خیال،
از دانه رویانَد درخت نور
که
در آن، آشیانِ مرغکانِ خسته ای باشد
·
شاعر در این بیت شعر، مفهوم پیش بینی مستور در بیت قبلی را
هم از صراحت می گذراند و هم وسعت می بخشد.
·
انسان ببرکت تخیل خلاق از دانه ای
درخت نوری می رویاند.
·
این به معنی تأیید فراتر از شناخت حسی
و تجربی گام نهادن انسان است.
·
تخیل خلاق هم وسیع تر و فراتر از تئوری
است و هم زمینه لازم برای تدارک جامه عمل پوشاندن به تئوری است و هم برای کشف طریق ها
و ترفند های لازم برای جامه عمل پوشاندن به تئوری لازم است.
10
هزاران
خشت روی خشت، بالا می رود با فکر
که
باروی پناه تازهٔ آزار های کهنه ای باشد
خیال،
از دانه رویانَد درخت نور
که
در آن، آشیانِ مرغکانِ خسته ای باشد
·
می توان گفت که شاعر در این بند
شعر دیالک تیک تفکر و تخیل را، (دیالک تیک فکر و خیال) را برای اولین بار توسعه می دهد.
·
این دیالک تیک عینی و واقعی یکی از
دیالک تیک های خاص محمد زهری باید باشد.
·
این دیالک تیک محتوای فوق العاده
غنی و حاصلخیز دارد.
· تخیل و خیال عملا ضد تفکر و تئوری است.
·
ولی ضمنا همراه همیشگی و
صرفنظرناپذیر تفکر و تئوری است.
·
این دیالک تیک مورد نظر محمد زهری فوق
العاده عمیق و غنی است.
·
خود او ـ بی تردید ـ به این دیالک
تیک واقف نبوده و از این کشف خویش بکلی بی خبر بوده است.
11
هزاران
خشت روی خشت، بالا می رود با فکر
که
باروی پناه تازهٔ آزار های کهنه ای باشد
خیال،
از دانه رویانَد درخت نور
که
در آن، آشیانِ مرغکانِ خسته ای باشد
·
ترفند دیالک تیک عینی هستی هم همین
است:
·
دیالک تیک عینی بی آنکه کسی متوجه
باشد، خودکامانه در آئینه ذهن و ضمیر او منعکس می شود و بعد باز هم بی آنکه او
متوجه باشد، بر زبانش جاری می شود، در نثر و شعرش می نشیند.
·
غنای آثار هنری و غیره در همین اکتیویته،
خودجنبی، خودسری، خودرأیی و خودپوئی واقعیت لایتناهی عینی است و نه در نبوغ هنرمند و غیره.
·
چه بسا انعکاساتی که خود سوبژکت از
انعکاس آنها با خبر نیست.
·
سرچشمه الهامات و غیره هم همین
انعکاسات خودپو هستند که خود آدم ها از وجود آنها غافلند.
· دیالک تیک تفکر و تخیل، (دیالک تیک فکر و خیال) اما چه محتوائی دارد و بسط و
تعمیم کدامین دیالک تیک است؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر