جمعبندی از
مسعود بهبودی
مسعود بهبودی
1
خرد در قاموس هگل
یعنی
فلسفه
1
خرد بطور کلی عبارت است از کردوکار معنوی انسان
که کلیت واقعیت عینی را در مد نظر دارد.
2
فرق علوم منفرد و دقیقه
(شیمی و فیزیک و جامعه شناسی و علوم اجتماعی و پسیکولوژی و غیره)
با فلسفه (خرد)
این است
که
علوم
عرصه خاصی از واقعیت عینی را موضوع خود قرار می دهند
(بیولوژی به عنوان مثال، اندام های زنده نباتی، حیوانی و انسانی را،)
خرد و یا فلسفه اما کل واقعیت عینی را.
3
حقیقت هم نه در جزء، بلکه در کل است.
4
1
خرد بطور کلی عبارت است از کردوکار معنوی انسان
که کلیت واقعیت عینی را در مد نظر دارد.
2
فرق علوم منفرد و دقیقه
(شیمی و فیزیک و جامعه شناسی و علوم اجتماعی و پسیکولوژی و غیره)
با فلسفه (خرد)
این است
که
علوم
عرصه خاصی از واقعیت عینی را موضوع خود قرار می دهند
(بیولوژی به عنوان مثال، اندام های زنده نباتی، حیوانی و انسانی را،)
خرد و یا فلسفه اما کل واقعیت عینی را.
3
حقیقت هم نه در جزء، بلکه در کل است.
4
هرمان هسه
احتمالا
تعریف پسیکوژیکی از خرد دارد.
چیزی از قماش هوش و فهم و خودآگاهی و غیره.
ایراد بینشی نویسنده ی ایرلندی
وولونتاریسم (اراده گرائی) و آنارشیسم
احتمالا
تعریف پسیکوژیکی از خرد دارد.
چیزی از قماش هوش و فهم و خودآگاهی و غیره.
ایراد بینشی نویسنده ی ایرلندی
وولونتاریسم (اراده گرائی) و آنارشیسم
نام دارد.
1
زندگی اختیار محض نیست.
2
1
زندگی اختیار محض نیست.
2
حافظ
حتی
این حقیقت امر را می دانست:
رضا به داده (جبر)، بده وز جبین گره بگشا
که بر من و تو، در اختیار نگشاده است.
3
زندگی
که بر من و تو، در اختیار نگشاده است.
3
زندگی
دیالک تیکی از جبر و اختیار
است.
4
اختیار آدمی
به اندازه ی شناخت او از جبر است.
5
آدمی هرچه بیشتر قانونمندی های عینی را بشناسد
به همان اندازه
مختارتر (آزاد تر، صاحب اختیارتر) می گردد.
6
ولی فراموش نباید کرد که هر اندیشه باطلی
برای مقبول افتادن
به ذراتی از حقیقت سرشته است.
در غیر اینصورت کسی آن را نمی پذیرد.
7
این بدان معنی است
که
نه دروغ محض عرضه می شود
و
نه حقیقت محض در دیدرس و در دسترس آدمیان است.
8
به حقیقت محض فقط می توان نزدیک و نزدیکتر شد
ولی هرگز نمی توان رسید.
9
حقیقت
به کودک بازیگوشی شبیه است
که
رخ می نماید و می گریزد.
10
حقایق بظاهر محض ریاضی هم وجود دارند.
ولی در حوزه معینی از ریاضی وجود دارند.
مثلا در حوزه اقلیدسی.
11
در گذار از حوزه اقلیدسی به حوزه دیگر ریاضی
سلب مطلقیت می شوند و نسبیت کسب می کنند.
12
طلوع خورشید از شرق هم از دید مدعی
حقیقت محض جلوه می کند.
13
4
اختیار آدمی
به اندازه ی شناخت او از جبر است.
5
آدمی هرچه بیشتر قانونمندی های عینی را بشناسد
به همان اندازه
مختارتر (آزاد تر، صاحب اختیارتر) می گردد.
6
ولی فراموش نباید کرد که هر اندیشه باطلی
برای مقبول افتادن
به ذراتی از حقیقت سرشته است.
در غیر اینصورت کسی آن را نمی پذیرد.
7
این بدان معنی است
که
نه دروغ محض عرضه می شود
و
نه حقیقت محض در دیدرس و در دسترس آدمیان است.
8
به حقیقت محض فقط می توان نزدیک و نزدیکتر شد
ولی هرگز نمی توان رسید.
9
حقیقت
به کودک بازیگوشی شبیه است
که
رخ می نماید و می گریزد.
10
حقایق بظاهر محض ریاضی هم وجود دارند.
ولی در حوزه معینی از ریاضی وجود دارند.
مثلا در حوزه اقلیدسی.
11
در گذار از حوزه اقلیدسی به حوزه دیگر ریاضی
سلب مطلقیت می شوند و نسبیت کسب می کنند.
12
طلوع خورشید از شرق هم از دید مدعی
حقیقت محض جلوه می کند.
13
خورشید
در واقع
اصلا طلوع و غروب نمی کند.
14
زمین می گردد
و
این تصور سوبژکتیو پدید می آید.
15
خورشید کره منور همیشه سوزانی است.
کانون انفجارات رادیو اکتیو پی در پی است.
16
جمهوری اجامر
هم
جفنگیات خود را به ذراتی از حقیقت می آمیزد
تا مقبول عوام الناس حتی تحصیلکرده بیفتد.
17
اینها در عرصه معینی از ریاضیات حقیقت مطلق جلوه می کنند.
مثل احکام اقلیدسی دیگر.
18
ولی وقتی وارد ریاضیات الگوریتمی بشویم
مطلقیت شان سلب می شود.
یعنی فقط در حوزه خاص خود اعتبار دارند.
مثل به هم نرسیدن دو خط موازی و غیره.
ما البته از ریاضیات مدرن زیاد نمی دانیم
جامعه و صحنه تئاتر
1
ظاهرا همینه که شما ذکر می کنید.
2
خانواده و جامعه اما صحنه تئاتر است.
3
هر کس ماسکی بر سر کشیده
و
نقشی بازی می کند.
ماسک ها متفاوتند.
در واقع
اصلا طلوع و غروب نمی کند.
14
زمین می گردد
و
این تصور سوبژکتیو پدید می آید.
15
خورشید کره منور همیشه سوزانی است.
کانون انفجارات رادیو اکتیو پی در پی است.
16
جمهوری اجامر
هم
جفنگیات خود را به ذراتی از حقیقت می آمیزد
تا مقبول عوام الناس حتی تحصیلکرده بیفتد.
17
اینها در عرصه معینی از ریاضیات حقیقت مطلق جلوه می کنند.
مثل احکام اقلیدسی دیگر.
18
ولی وقتی وارد ریاضیات الگوریتمی بشویم
مطلقیت شان سلب می شود.
یعنی فقط در حوزه خاص خود اعتبار دارند.
مثل به هم نرسیدن دو خط موازی و غیره.
ما البته از ریاضیات مدرن زیاد نمی دانیم
جامعه و صحنه تئاتر
1
ظاهرا همینه که شما ذکر می کنید.
2
خانواده و جامعه اما صحنه تئاتر است.
3
هر کس ماسکی بر سر کشیده
و
نقشی بازی می کند.
ماسک ها متفاوتند.
نباتات نیای ما هستند.
1
نباتات و جانوران را نباید دستکم بگیریم.
آنها نیاکان ما هستند.
2
ما روزی گیاهی بوده ایم
و
در روند توسعه میلیون ها ساله
انسان شده ایم.
3
نباتات و جانوران
استراتژی های بغرنجی
برای
حفظ و توسعه و تکثیر نوع خود دارند.
4
عطر و بوی و رنگ و طعم و نیش و نوش
آنها حساب شده است.
5
ما کلی مطلب در این زمینه منتشر کرده ایم.
6
ضمنا گیاهخواری فرم مدرن و مدر روزی از خریت است
7
پروتئین گیاهی همتراز با مواد قندی است.
یعنی فقط به درد سوخت می خورد.
8
برای سوخت و ساز
به
1
نباتات و جانوران را نباید دستکم بگیریم.
آنها نیاکان ما هستند.
2
ما روزی گیاهی بوده ایم
و
در روند توسعه میلیون ها ساله
انسان شده ایم.
3
نباتات و جانوران
استراتژی های بغرنجی
برای
حفظ و توسعه و تکثیر نوع خود دارند.
4
عطر و بوی و رنگ و طعم و نیش و نوش
آنها حساب شده است.
5
ما کلی مطلب در این زمینه منتشر کرده ایم.
6
ضمنا گیاهخواری فرم مدرن و مدر روزی از خریت است
7
پروتئین گیاهی همتراز با مواد قندی است.
یعنی فقط به درد سوخت می خورد.
8
برای سوخت و ساز
به
پروتئین حیوانی در فرم های مختلف
از گوشت تا لبنیات
نیاز مبرم هست.
ادامه دارد.
از گوشت تا لبنیات
نیاز مبرم هست.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر