۱۳۹۴ اردیبهشت ۱۱, جمعه

مینا و مقوله ها (۶)

تأملی از میم حا نجار
پیشکش به 
ناهید ناهیدی

واژه «زن» به عنوان فحشواژه

یکی دیگر از فحشواژه های دیرین و دیرنده و دیر آشنا در جوامع برده داری و فئودالی و حتی بورژوایی، واژه «زن» در تحلیل نهایی است:

۱

الا ای داور دانـــــــــا، تــــو مـی دانـی کـه ایـرانــی     
چــه محـنـت ها کشید از دست این تهران و تهرانی

چـــــه طــرفـی بست از این جمعیت ایران، جز پریشانی     
چــــه دانــد رهـبـری، سـرگشـته ی صحرای نادانی

چرا مردی کند دعوی کسی، کاو کمتر است از زن
الا تـهـرانیا، انصاف مـی کـن، خـر تـویـی یـا مـن


شاعر معاصر و معروف ایران، دوست صمیمی نیما و مشیری و سایه و  غیره،، برای تحقیر تهرانی او را «کمتر از زن» قلمداد می کند.

این به چه معنی است؟

۲
این بدان معنی است که زن حقیرترین و پست ترین و فرومایه ترین موجودات است.
به همین دلیل، زن بودن و کمتر از زن بودن، توهین و تحقیر و تمسخر و تخریب محسوب می شود.

اما چرا و به چه دلیل؟

۳
دلیل اصلی این تحقیر 
ـ بی کمترین تردید ـ
نقش طبیعی و اجتماعی زن 
بوده است:

الف
زن قبل از هر چیز، مولد مثل است.
زن بچه می زاید، بچه بزرگ می کند و با زایش و تغذیه و تربیت بچه، حفظ و توسعه نوع بشری را امکان پذیر می سازد.

ب
اگر روند تولید مثل توسط زن، مختل شود، پس از مرگ نسل موجود، جای خالی اش پر نخواهد شد و جامعه فرو خواهد پاشید.

ت
این بدان معنی است که هم بار سنگین حفظ نوع بشری و توسعه آن و هم چرخش چرخ زندگی بر دوش زن است.

پ
زن از سوی دیگر پرولتر خانه است.
زن «بی همه چیزی» است که در چارچوب خانواده کارفرمایی به نام شوهر و اقربای شوهر دارد.

ث
زن می شوید.
لباس می شوید.
ظرف می شوید.
زمین می شوید.
قالی می شوید.
بچه می شوید.
گردگیری می کند.
جارو می زند.

ج
زن غذا می پزد.
به اعضای خانواده غذا می دهد.
مواد غذایی می خرد.
وسایل آشپزخانه و خانه می خرد.

ح
زن می دوزد.
برای همسر و بچه لباس می دوزد.
لحاف و تشک و بالش و غیره تهیه و تولید می کند.

خ
زن شیر می دوشد.
شیر می دهد.
طویله را و گاو و گوسفند را تمیز و تغذیه می کند.
چه بسا همانجا سل می گیرد.

د
زن گوسفند و گوساله و گاو به چرا می برد.
در رفت و آمد به باغ و صحرا مورد چشمچرانی هر لات و لومپنی قرار می گیرد و همیشه در خطر تجاوز جنسی و مزاحمت جنسی قرار دارد.

ذ
زن هر روز سپیده دم با سطل و آب پاش از چشمه و یا آب انبار عمومی آب می آورد.
باغچه می کارد.
سبزی برای ناهار و شام می کارد.
باغچه را آبیاری می کند.

ر
زن چه بسا در مدرسه و کارخانه و اداره و شرکت کار می کند.
 بسان پرولتاریای مرد کارفرمایی دیگر بالای سر خود دارد.

ز
زن داوطلبانه و یا ناگزیر خدمات جنسی از قبیل بوسه و  لاس و لیس و سکس و بدتر از سکس عرضه می کند:
بطور مستمر و چه بسا بسته به اراده و هوس و میل همسر
و هر از گاهی بالاجبار برای گرم و نرم و راضی و خشنود کردن کارفرما در محل کار، به بیگانه.

س
زن در خانواده فونکسیون پداگوژیکی تماموقت به عهده دارد.
زن بچه تربیت می کند و چه بسا حتی همسر تربیت می کند.
هم روش و رفتار یاد کودک و همسر می دهد و هم طرز تفکر و گفتار.


۴
زن در هر صورت 
در قلب نیروهای مولده مثل (تولید مثل)، نیروهای مولده مادی 
و نیروهای مولده فکری، روحی و روانی (فرهنگی) 
قرار دارد.

پرولتر تر از زن  
زیر آسمان آبی یافت نمی شود.

رسولان پورلتاریا، 
زن را حداقل پرولتر مضاعف نامیده اند.

زن اما دیری است که پرولتر به توان چند است.
 
زن 
پرولتر اندر پرولتر اندر پرولتر  
است.

۵
تراژدی  زن در جامعه بشری  
یکی از  
دردناک ترین و هولناک ترین تراژدی های بشری 
است:

الف
تراژدی زن اولا این است که کسی برای زحمت عرقریز کمرشکنش ـ حتی در درون خانواده یعنی از سوی همسر و فرزند و مادر شوهر و پدر شوهر و غیره ـ چه بسا حتی تره خرد نمی کند.

ب
تراژدی زن ثانیا این است که او در جامعه تحت ستم دیگری نیز قرار دارد که به نام سنت و عرف و اخلاق و غیره اعمال می شود.

ت
زن از همان اوان کودکی تحت کنترل جماعت نر از پدر و برادر تا عمو و دایی و قوم و خویش قرار می گیرد و به محض تخلف از هنجارهای اخلاقی و سنتی چه بسا حتی سنگسار و یا اعدام می شود.

پ
تراژدی زن ثالثا ستم قانونی و شرعی در حق او ست.
زن در جوامع برده داری وفئودالی و چه بسا حتی بورژوایی سلب آدمیت می شود.
در بهترین حالت نیمه آدم محسوب می شود.

به همین دلیل بلحاظ حقوقی مورد تبعیض قرار می گیرد.
این مسئله به هنگام تقسیم میراث پدر و یا مادر آشکار تر می گردد.

ث
تراژدی زن رابعا این است که وقتی جماعت نر در تضاد با یکدیگر قرار می گیرند، 
نه همدیگر را، 
بلکه وابستگان زن یکدیگر را 
از هر نظر مورد تجاوز قرار می دهند:

۱
در وهله اول بطور لفظی:
به همین دلیل فحشواژه های جنسی و در تحلیل نهایی طبقاتی فرمولبندی می شوند و به کار گرفته می شوند و نسل به نسل و سینه به سینه به میراث نهاده می شوند:
مادر جنده
مادر قحبه
دختر جنده
خواهر جنده
و الی آخر


۲
حتی میرزاده عشقی 
ـ شاعر انقلابی مشروطه که ظاهرا انقلابی بورژوایی و ضد فئودالی بوده ـ 
در چالش با وثوق الدوله، نه خود خاین را، 
بلکه دختر او را به خودفروشی متهم می کند:

ای وثوق الدوله، ایران ملک بابایت نبود
مزد کار دختر هر روز، یکجا یت نبود


ج
بعد از حد توهین به اقربای زن دشمن پا فراتر نهاده می شود 
و فحش جنسی در فرم  تجاوز جنسی عملی به 
همسر و خواهر و مادر و دختر دشمن 
 جامه عمل می پوشد.

ح
حریفی نقل می کند که روزی در جاده تهران ـ اصفهان 
اتوبوسی از کامیونی سبقت می گیرد.

راننده کامیون
  به خشم می آید و پس از توقف اتوبوس، 
به جای درگیر شدن با خود راننده اتوبوس، 
شاگرد او را لخت می کند و البسه آلوده به روغن او را با خود می برد.
 
وجه مشترک زنان با پرولتاریا 
در این گونه موارد آشکارتر می گردد.

۳
فحشواژه گشتن واژه «زن» 
بی کمترین تردید 
از جایگاه پرولتری چندباره ی زن نشئت می گیرد.
یعنی ماهیت طبقاتی دارد تا جنسیتی.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر