محمد
زهری
(
۱۳۰۵ ـ ۱۳۷۳)
تحلیلی از
ربابه نون
ربابه نون
پیشکش
به
هاک
بهترین انسان و بهترین دوست
من
کـه هستم؟
همان
قریه هستم
کــز
بسـی شب گـذشتم، گذشتم
در
شب عشق من، سایه ها ریخت
تیــره
شد شــامم و تیــره گشتم
·
معنی تحت اللفظی:
·
من کیستم؟
·
من قرینه همین قریه ام که از شب های بیشماری گذشته ام.
·
شب عشق من، سایه باران و شام من تیره شده است.
·
در نتیجه خود من هم تیره شده ام.
·
سایه یکی از مفاهیم اساسی در فلسفه محمد زهری است.
·
سایه در شعر فروغ فرخزاد نیز به مثابه مفهوم جای خاص خود
را دارد.
ای
بسا پرسیده ام از خود:
«زندگی آیا درون سایه ها مان رنگ می گیرد،
یا که ما خود سایه های سایه های خویشتن
هستیم؟»
فروغ فرخزاد
1
من
کـه هستم؟
همان
قریه هستم
کــز
بسـی شب گـذشتم، گذشتم
در
شب عشق من، سایه ها ریخت
تیــره
شد شــامم و تیــره گشتم
·
محمد زهری در این بند شعر، شاید هم بطور کلی، میان سایه
و ظلمت رابطه علی برقرار می کند:
·
ظلمت (تاریکی، تیرگی) بزعم او از انباشت سایه ها تشکیل می
یابد:
·
می توان گفت که او دیالک تیک علت و معلول را به شکل دیالک
تیک سایه و ظلمت بسط و تعمیم می دهد.
·
از ریزش سایه در شب عشق او، شام او و بعد خود او تیره و
تار می شود.
2
کــز
بسـی شب گـذشتم، گذشتم
در
شب عشق من، سایه ها ریخت
تیــره
شد شــامم و تیــره گشتم
·
محمد زهری در این بند شعر، ضمنا میان شب و سایه رابطه
فرم و محتوا برقرار می کند:
·
شب به ظرفی تشبیه می شود که سایه به مثابه مظروف آن را
پر می کند.
·
می توان گفت که او دیالک تیک فرم و محتوا را به شکل دیالک
تیک شب و سایه بسط و تعمیم می دهد.
3
در
شب عشق من، سایه ها ریخت
تیــره
شد شــامم و تیــره گشتم
·
جالب تر در این بیت شعر اما رابطه شب و شام است:
·
با پر شدن شب از سایه، شام شاعر تیره می شود.
·
سؤال ولی این است که کدام شام؟
·
شامی که همان شب نتیجه آن است و یا شامی که در پایان روز
بعدی و روزهای بعد تشکیل خواهد شد؟
4
·
شام اصولا و اساسا پیشمرحله شب است.
·
شب همیشه تیره تر از شام است.
·
شاعر اما تیره گشتن شام را نتیجه تیره گشتن شب می داند.
5
·
این بدان معنی است که او میان شب و شام نیز رابطه علی (علت
و معلولی) برقرار می کند.
·
یعنی توالی شام و شب را درهم می ریزد و از آن دیالک تیک
شب و شام را بسط و تعمیم می دهد.
·
بعد حتی پا فراتر می نهد و میان شام و خویشتن همین رابطه
علی را برقرار می سازد:
·
با تیره گشتن شام، خود شاعر هم تیره می شود.
·
اما منظور از تیره گشتن آدمی چیست؟
·
آیا منظور شاعر تیره گشتن روان و روح و شعور و ضمیر او
ست؟
6
من
کـه هستم؟
همان
قریه هستم
کــز
بسـی شب گـذشتم، گذشتم
در
شب عشق من، سایه ها ریخت
تیــره
شد شــامم و تیــره گشتم
·
در این بند شعر، قریه و شاعر بسان شب نوردی از خطه شب می
گذرند و به سبب ریزش سایه در شب عشق شاعر، شام او و خویشتن او تیره می شوند.
·
منظور شاعر از مفهوم «شب عشق» چیست؟
7
·
احتمال آن می رود که منظور شاعر از مفهوم «شب عشق»، شبی
باشد که آبستن نطفه روز روشن است.
·
مفهوم «شب عشق» در این صورت به شاهکلید گشایش قفل معما
بدل می شود و پاسخ به پرسش های پیشین را امکان پذیر می سازد:
·
شاعر توالی سه مرحله ای (سه حلقه ای) روز و شام و شب را
وارونه می سازد و به صورت توالی شب و روز و شام در می آورد.
·
این اما به چه معنی است؟
8
·
این بدان معنی است که شاعر، وضع موجود را، یعنی حال حاضر
را شب تصور و تصویر می کند.
·
یعنی حرکت سوبژکت انقلابی از شب، یعنی از حال حاضر نامطلوب
شروع می شود.
·
هدف و آماج قریه و قرینه اش شاعر به مثابه سوبژکت (شب نورد) از عبور از شب، رسیدن به روز است، روزی که به
شامی و شامی که به شبی دیگر منتهی می شود.
·
سیکل بی پایان تز و آنتی تز و سنتز.
·
شب به مثابه تز، حاوی نطفه روز به مثابه آنتی تز است و
نتیجه نفی دیالک تیکی شب، توسعه نطفه و زایش روز است، روزی که به نوبه خود به شامی
و شامی که به شبی توسعه می یابد، شبی که حاوی نطفه روز دیگری است و الی آخر.
9
من
کـه هستم؟
همان
قریه هستم
کــز
بسـی شب گـذشتم، گذشتم
در
شب عشق من، سایه ها ریخت
تیــره
شد شــامم و تیــره گشتم
·
حالا فهم این بند شعر تسهیل می شود:
·
شاعر به عنوان قرینه قریه از شب های متعدد گذشته است.
·
شب هایی که شب های عشق شاعر بوده اند.
·
چون حاوی نطفه روز روشن بوده اند که آرمان و ایدئال شاعر
است.
·
تراژدی شاعر اما این است که شب عشقش سایه باران می شود.
·
در نتیجه همان طور که در ابیات قبلی ذکر کرد، روز تیره
تر از شب می گردد.
·
شام روز تیره هم خواه ناخواه، تیره تر از روز خواهد بود
و در نتیجه شبی که نهایتا تشکیل می شود، تیره تر از شب قبلی.
·
این روند و روال نامطلوب روح و روان و شعور و ضمیر شاعر را تیره و تار می سازد.
·
ضمنا نباید ناگفته گذاشت که این طرز تصور و تصویر یکی از
خودویژگی های محمد زهری است.
·
اگرچه توسعه معنی نوین از مفهوم «شب» جزو خدمات نیما
یوشیج بوده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر