دایرة المعارف روشنگری
۱۳۹۴ اردیبهشت ۱, سهشنبه
انتظار
محمد زهری
انتظار
«مشت در جیب»
دلکم،
آخ
دلکم،
تو که گفتی:
«با غروب
بر می گردی پیش من»
غروب اومد،
شب شد
از نفس رفت، چراغ
نکنه، از نفس افتاده باشی؟
دلکم،
آخ دلکم .
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
‹
›
صفحهٔ اصلی
مشاهده نسخه وب
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر