محمد زهری
درنگ بی شتاب
(تهران ـ ۲۷ خرداد ۱۳۳۵)
تنگه، بی خروش
زنگ کاروان، خموش
دره از غبار مه، گرفته گوش
چشم شب، سیاه
جاده بر جبین پرتگاه
سنگ گور رهروان، نشان راه
ما چو لیسَکی (حلزونی) به پشت سرد خاک
دل دگر ز آرزوی زنده، پاک
راه رفته، بسته،
راه مانده، بیمناک
با چنین درنگ بی شتاب ما
با چنان شتاب بی درنگ عمر ما
ما کجا و شهر آشنا کجا!
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر