پروفسور دکتر هانس یورگ  سندکولر
 فصل هفتم
ماتریالیسم  
برگردان شین میم شین
بخش ششم
ماتریالیسم و علوم طبیعی در قرن ۱۹  
ادامه
  ۵۳
·      واژه ی «پوزیتیو» (مثبت) که به ابتکار علم واقعیت
برجسته می شود، حاکی از آن است که فلسفه حقیقی عصر جدید (البته فلسفه اصیل و نه
قلابی) اساسا نه برای تخریب، بلکه برای تعمیر و سازماندهی بوده است:
·      «احساس اولیه برای نظم را طبیعتا نمی توان از
هیچکدام از تئوری های پوزیتیو مجزا ساخت.» 
۵۴
·      آماج های مرتبط با سیاست اجتماعی برای خلق به شرح
زیر بوده اند:  
الف
·      قبل از همه امکان پذیر ساختن تربیت عادی برای همه
مردم  
ب
·      بعد فراهم آوردن امکانات لازم برای عرضه کار منظم
و مرتب برای همه مردم  
۵۵
·      برنامه اجتماعی حقیقی کارگران از این قرار بوده
است.
۵۶
·      در فلسفه «پوزیتیو» کومته واقعیت عینی و
تأثیرگذاری (البته در پیوند با حفظ وضع موجود و از طریق رفرم) در وحدت با هم بوده
اند.
۵۷
·      برای کومته و مجموعه جنبش علمی «پوزیتیو» ـ به
این معنا ـ چالش طولانی و توخالی میان «ماتریالیسم و اسپیریتوئالیسم (ایدئالیسم)»
زاید جلوه می نمود.  
۵۸
·      یکسان تلقی کردن طرح «پوزیتیو» رایج در زمان
کومته با مفهوم مدرن «پوزیتیویسم» بی معنی است. 
۵۹
·      پیوند خصلت بنیادی علوم طبیعی، امپیری (تجربه) و
محدود کردن تئوری به حفظ وضع موجود، مشخصه علم و علمیت در خارج از دیالک تیک
ماتریالیستی قرن ۱۹ بوده است.  
۶۰
·      ماتریالیسم نهفته در علوم طبیعی و ماتریالیسم
مبتنی بر علوم طبیعی در قرن ۱۹ با سیر پر فراز و فرود (نوسانات و تأکیدات) تدریجی
شان با طرح «پوزیتیو» انطباق داشته اند و آن به شرح زیر بوده است:
الف
·      مرزبندی با «منفیت» دیالک تیک  
ب
·      مرزبندی با انقلاب پرولتری 
۶۱
·      البته تئوری «پوزیتیو» را نباید با تئوری طرفدار حفظ
وضع موجود بطور کلی یکسان تصور کرد.
·      تئوری «پوزیتیو» طرفدار تغییرات بوده است.
·      ولی مخالف توسعه فراتر از جامعه بورژوایی بوده است.  
۶۲
·      تئوری «پوزیتیو» اصولا لیبرالی و بلحاظ حزبی،
«ترقی طلب» بوده است.
·      پایگاه اجتماعی این تئوری، خرده بورژوازی بوده
است. 
۶۳
·      تئوری «پوزیتیو» بنیان جهان بینانه استراتژی رفرم
بورژوایی ـ قبل از همه ـ از موضع بورژوا ـ دموکراتیک بوده است. 
·      اما در تأثیرگذاری دربرگیرنده ی تلاش های بورژوا
ـ کنسرواتیو و «حل مسئله اجتماعی» نیز بوده است.  
۶۴
·      ماتریالیسم بورژوایی که پس از انقلاب ۱۸۴۸ در
آلمان پدید می آید و عمدتا تحت عنوان «مشاجره بر سر ماتریالیسم» معروف بوده، با
مناسبات اجتماعی، سیاسی و ایده ئولوژیکی انطباق داشته است.  
الف
·      با مناسبات اجتماعی ئی که در آنها مطالبات بورژوا
ـ دموکراتیک تنها به عنوان اوپوزیسیون می توانست عرض اندام کند.
ب
·      با مناسبات اجتماعی ئی که در آنها هراس خرده
بورژوازی از قدرت بورژوازی صنعتی و خانه خراب گشتن و پرولتریزه شدن تحت فشار آن، از
سویی و نابود گشتن در اثر انقلاب پرولتری از سوی دیگر، راهنمای عمل بوده و کلیه
تلاش ها در جهت خدمت به رفرم بمدد علوم بوده است که از سوی نیروی متحد دولت و
کلیسا سرکوب می شود.  
۶۵
·      ماتریالیسمی که با یاکوب موله شوت، کارل فوکت،
لودویگ بوشنر و هاینریش سولبه در پیوند بوده، منشاء نظری اش در برنامه ضد
اسپکولاتیو علوم طبیعی آن زمان بوده است.
۶۶
·      این ماتریالیسم را می توان رئالیسم علمی نامید،
اگر سمتگیری های ضد تئولوژیکی، ضد روحانی و آته ئیستی اش را در نظر نگیریم.  
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر