۱۳۹۳ اسفند ۱۰, یکشنبه

نیاز

جبر (ضرورت، نیاز) کور است
تا زمانی که ما بدان وقوف نداریم.
اختیار (آزادی) درک جبر است.
کارل مارکس

محمد زهری
(تهران ۲۲ مهر ۱۳۳۳)

 مینا ماده ای است از لعاب شیشه ای شفاف که آا روی کاشی و فلزات برای نقش و نگار بکار می برند .
ترکیبی است از لاجورد و طلاو غیره که در کوره می برند و از کوره، شفاف مثل شیشه کبود رنگ بیرون می آید.
فلزی است که با رنگ های لعابدار مخصوص نقاشی و تزیین شده
این رنگ هابر روی آن در درجات بسیار بالای حرارت ثابت می ماند .
 آبگینه الوان که درمرصع کاری ها بکار می برند.
 آبگینه
شیشه شراب
از فرهنگ واژگان فارسی 
 
 گل مینا
گل مینا در شمال ایران رویش فراوانی دارد.
طول گیاه ۳ تا ۶ اینچ، با گل‌ های زرد لیمویی که میوه‌ ای با روپوش مودار است.

جهــان آفــرین، در نهـــادم نهـــاد،
نیــازی، کــه آتش بـه جــانـم زنــد
گهــی بشــکند، عقـــده ی شـــرم را
گهــی بوســه بــر دشمنــانم زنـد

زنـی را بـر آرد کـه این است نـام!
دلـم را بشـورد کـه او را بجــوی!
چـــو او را مــراد طــریقت کنـــم
بـریـزد ز مینـــای قــــدر، آبــروی

ز جــاهـی، شـکیبـم، بـــرانـد ز دل
ز رغــبـت بـر انگــیزدم از وجـــود
سپس دشنــه ام را دهــد، آب زهــر
کــه بـر سینهٔ حــــائل آرم، فـــرود

بـتــــابـد ســـر شـــاعرم را ز راه
بـه دشــت عـــدو، رهنـوردم کنــد
نهــــد بـار نـامــردمـی بر دلــــم
نـیـــایـشــــگر بـزم دردم کنـــــد

گهـی خـواسته ـ عیش فانیِ دهـر ـ
بخـــواند مــرا، تــا فـــریبم دهـــد
ز حرصی کـه بیگانه بـا عالمی است
غـــریبیِ عــــالم، نصیبــم دهــــد

غـــرورم بـه تـالاب (برکه) پستــی کشــد
ســرم را فــــرود آورد از فــــراز
بینـــدازدم پیش درگــــاهِ جـــــور
بـیــــالایـدم از زبـــــــونــــیِ آز

در بنـدگـی، بـر سـر کــوی او ست
چـو آنجـا رسی، حلقه در گوش کـن
پــــرسـتـنــــدهٔ آرزوی خــــودی
در  آنجــا، خـدا را فــرامـوش کــن

مگــو:
«کیستم؟»
نیستی جـز نیـاز
چو او هست، «من» را دگر بار نیست
فــرو بنـــد دم را ز هـــر گفتگــو
کـه در پـرده، جز او، به گفتار نیست

نیــاز ار نبــود، این هیــولای شــام
کجــا مـرغ روزِ مــرا مـی ربــود؟
کـه گـوید، «یکـی بـود و نابـود شـد
سپس قصـر شب را، یکی هم نبـود!؟»


جهـان آفـرینـا، به خـورشیـد و مـاه
بنـوشم شرنـگ، ار ببخشی به مــن
ولــی تــاب جـــام نیــاز ام نمـــاند
بگیر از من این جــام و بر سنـگ زن

پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر