۱۳۹۳ بهمن ۳۰, پنجشنبه

هماندیشی با امیر علی زاده (۵)


تحلیلی از یدالله سلطان پور
سرچشمه:
صفحه فیسبوک
فرهاد
 همه زشتی های جهان از این ۴ تعصب نشئت می گیردند.
·      امیر پس از خوراندن کپسول تصادف و امکان خویش به  خواننده، دست به نتیجه گیری های دلبخواه می زند.
·      منشاء همه معایب جهان در قاموس امیر چهار نظر، باور و یا تعصب است.
·      به خیال امیر، اگر روزی مردم جامعه و یا جهان متقاعد شوند که ۴ نظر از میلیون ها نظرات مختلف و متنوع شان اشتباه اند، شق القمری صورت می گیرد و زمین به بهشت برین استحاله می یابد.

·      عوامفریب که حتما نباید کفتر از جیبش و یا آستینش جادو کند.
·      عوامفریبی محتوائی است که در میلیون ها فرم صورت می گیرد.

·      ایراد اصلی و یا جهان بینانه (فلسفی) بینش امیر اما کجا ست؟

۱
همه زشتی های جهان از این ۴ تعصب نشئت می گیردند.
·      مسئله اصلی فلسفه از از هزاران سال پیش، این است که آیا وجود بر شعور مقدم است و یا بر عکس.
·      به عبارت دیگر آیا ماده بر روح مقدم است و یا برعکس.

·      به زبان روشن تر، نقش تعیین کننده در دیالک تیک ماده و روح و یا وجود و شعور و یا وجود اجتماعی و شعور اجتماعی از آن کدامین قطب است؟

۲
ههمه زشتی های جهان از این ۴ تعصب نشئت می گیردند.
·      معیار تمیز جهان بینی ها در راه حلی است که هر کس به این مسئله اساسی فلسفه عرضه می کند:

الف
·      اگر کسی بر آن باشد که ماده و یا وجود و یا وجود اجتماعی بر روح و یا شعور و یا شعور اجتماعی مقدم است، جهان بینی او ماتریالیستی است. 

ب
·      اگر بر عکس، کسی بر آن باشد که روح و یا شعور و یا شعور اجتماعی  بر ماده و یا وجود و یا وجود اجتماعی مقدم است، جهان بینی او ایدئالیستی است. 

۳
همه زشتی های جهان از این ۴ تعصب نشئت می گیردند.

·      تعصبات و یا باورها و نظرات فرمی از بسط و تعمیم روح و یا شعور و یا شعور اجتماعی اند.
·      بنابرین، جهان بینی امیر، ایدئالیستی است.
·      یعنی همان جهان بینی آخوندهای وطنی و بین المللی است.

·      آنها هم هستی لایتناهی را مخلوق روح و یا خدا می دانند.
·      آنها هم پیش شرط تشکیل بهشت برین بر کره زمین را در اخلاق مندی و یا عمل به فرامین اخلاقی و رفتاری الهی کذائی می دانند.

·      راه حل هر آخوند شپشوی هر کوره روستائی برای «اصلاح جامعه و جهان»، از دیرباز، اسلام آوردن مردم و تقوا ست.
·      اگر کسی رهنمود مشخص تر بخواهد، آخوند برایگان در اختیارش قرار می دهد:
·      همه باید از خانواده شروع کنند و بچه های خود را با تقوا بار آورند.

۴
همه زشتی های جهان از این ۴ تعصب نشئت می گیردند.

·      امیر هم برای «اصلاح جامعه و جهان»، تجدید نظر در ۴ تعصب را پیش شرط قرار می دهد.
·      بزعم امیر، تعصابت اربعه، مادر زادی و لدنی اند و نه اجتماعی و اکتسابی.

·      اگر چنین نمی بود، امیر می بایستی به علت و یا علل تشکیل این ۴ تعصب مفلوک می چسبید و نه به خود ۴ معلول.
·      چون همه بدون استثناء می دانند که بدون ریشه کن کردن علت، معلول دو باره تولید می شود.

·      برای ریشه کن کردن مثلا مالاریا، قتل عام زنجیره ای علنی و مخفی پشه های مالاریا کارساز نخواهد بود.
·      بلکه باید باطلاق را خشکاند که پرورشگاه پشه های مالاریا ست.
·      به زبان روشن تر ـ اگر به فرض محال حق با امیر و امرای بیشمار دیگر باشد ـ باید علل تشکیل این تعصبات اربعه را از بین برد.
·      در غیر اینصورت اگر هم به زور بازو و به ضرب شلاق و شکنجه حساب ۴ تعصب ملعون را برسند، فردا دوباره سر و کله شان در اذهان مردم پیدا می شود.

۵
خود را اشرف مخلوقات حساب کردن و
باعث نابودی طبیعت و سایر موجودات شدن
·      تعصب اول مورد نظر امیر، اشرف مخلوقات تلقی کردن آدم و بنی آدم است.

·      این نقطه نظر امیر اما به چه معنی است؟

۶
·      این اولا بدان معنی است که امیر از منشاء تئولوژیکی (فقهی) این مفهوم بی خبر است.
·      چون خدای کذائی پس از خلق حوا و آدم، بسان هر مولد مادی، فکری و هنری، در آئینه حوا و آدم خلاقیت و مولدیت خود را می بیند.
·      خدا با توجه به موالید خود به خودشناسی می رسد.
·      و لذا رجز فتبارک الله احسن الخالقین سر می دهد.
·      یعنی هندوانه زیر بغل خویشتن خویش می چپاند.

·      مثل هر شاعری که برای جفنگ بی معنی خود هورا می کشد.
·      منشاء تئولوژیکی اشرف مخلوقات بودن آدمی همین قصه آفرینش است.

۷
·      این ادعای امیر، ثانیا بدان معنی است که او چیستائی چیزها را نه اوبژکتیو (عینی)، بلکه سوبژکتیو تصور می کند.
·      به همین دلیل اسم تعصب بدان می دهد.
·      امیر خیال می کند که آدم ها بنا بر میل و هوس و اشتهای خود، خود را اشرف موجودات لقب داده اند.

·      سر و کله جهان بینی ایدئالیستی نکبت همین جا هم پیدا می شود.
·      اشرف موجودات بودن بشریت یک حقیقت عینی است.
·      یعنی چه بعضی ها متعصب باشند و یا نباشند، چه بشریت را اشرف موجودات بدانند و چه ندانند، تغییری در اشرف موجودات بودن بشریت صورت نمی گیرد.
·      چرا؟

۸
·      برای اینکه محتوای شناخت هر چیز در خود آن چیز است و نه در تعصب این و آن.
·      سیبیت سیب و چرخ خیاطیت چرخ خیاطی در خود سیب و چرخ خیاطی است و نه در تعصب بعضی ها.
·      اگر همه آدم ها هم جمع شوند و خود را بنا بر رهنمود امرا تعصب زدائی کنند و سیبیت سیب و چرخ خطاطیت چرخ خیاطی را منکر شوند، باز هم تغییری در ماهیت سیب و چرخ خیاطی صورت نخواهد گرفت.
·      آندو در بهترین حالت، اسم دیگری کسب خواهند کرد.

۹
خود را اشرف مخلوقات حساب کردن و
باعث نابودی طبیعت و سایر موجودات شدن
·      ثالثا امیر ظاهرا نمی داند که انسان نتیجه توسعه و تکامل میلیون ها ساله طبیعت جامد و بی جان است و اشرف موجودات بودن آن به دلیل همین توسعه و تکامل شگفت انگیز و شورانگیز است و ضمنا بحق است.
·      انسان ـ حتی اگر خیلی خیلی خرفت و کودن هم باشد ـ باز هم از بهترین نباتات، حشرات و حیوانات بهتر است.

ادامه دارد.

۱ نظر: