۱۳۹۳ بهمن ۱۹, یکشنبه

سیری در جهان بینی احسان طبری (۴۴)


احسان طبری (1295 ـ 1368)
تحلیلی از شین میم شین
  
بر اين خاکی که ايران است نامش
بانگ انسانی، دمی پيش نهيب (فریاد، تشر)  شوم اهريمن، نشد خامش
در اين کشور اگر جبارها بودند، مردمکش
از آنها بيشتر، گردان انساندوست جنبیدند
به ناخن خاره ی بيداد را بی باک سنبيدند
فروزان مشعل اندر دست، آوای طلب بر لب
به دژهايی يورش بردند، که اش بنيان، به دوزخ بود
به موج خون فرو رفتند.

·      واقعیت عینی در فرم های مختلف طبیعی و اجتماعی اش، بسان قلدر سمج و سرسخت و خودسر و خودکامه ای، خود را به هر چیز که در دیدرس می یابد، تحمیل می کند.
·      به عبارت دیگر از هر چیزی آئینه می سازد تا خود را در آن منعکس سازد و سیر دل به تماشا بنشیند.
·      به قول هگل، به خودشناسی برسد.

·      بسان کودک کنجکاوی که چیزهای دور و بر خود را بی وقفه تجربه می کند و چه بسا خود را بسان «بزرگسالان» داوطلبانه  مسموم می سازد.

۱
بر اين خاکی که ايران است نامش
بانگ انسانی، دمی پيش نهيب (فریاد، تشر)  شوم اهريمن، نشد خامش
در اين کشور اگر جبارها بودند، مردمکش
از آنها بيشتر، گردان انساندوست جنبیدند
به ناخن خاره ی بيداد را بی باک سنبيدند
فروزان مشعل اندر دست، آوای طلب بر لب
به دژهايی يورش بردند، که اش بنيان، به دوزخ بود
به موج خون فرو رفتند.

·      یکی از فرم های انعکاس واقعیت عینی، فرم استه تیکی ـ هنری  است.
·      در این بند شعر احسان طبری نیز واقعیت اجتماعی به طرز استه تیکی ـ هنری منعکس می شود.
·      طبری در این بند شعر، اسطوره اهورا و اهریمن را و به عبارت بهتر دوئالیسم قوای اهورائی و اهریمنی را به شکل دیالک تیک جباران و گردان بسط و تعمیم می دهد و از پیگیری و بی امانی ستیز خیر و شر پرده برمی دارد.
·      قوای اهریمنی فرمان خاموشباش می دهند، پوزه بند می زنند، می کوبند و می کشند، ولی برغم فرامین و سرکوب و کشتار آنها، بانگ انسانی خاموشی نمی پذیرد و مبارزه خیر بر ضد شر برغم زجر و رنج و عذاب تداوم می یابد.

۲

 لیکن، فوج بی باکان نترسید از بد زشتان، نپیچید از ره پاکان 
اِرانی بذر زرین بر فراز کشوری افشاند 
ارانی مرد، بذرش کشتزاری گشت پر حاصل 
به زندان، روح پر جولان و طيارش نشد مدفون 
به زير سنگ سرد گور، افکارش نشد مدفون

·      معنی تحت اللفظی:
·      هنگ بی باکان اما از شر و شکنجه و اذیت و آزار اشرار زشت نه هراسی به دل راه داد و نه از صراط مستقیم منحرف شد.
·      ارانی بذر زرین بر مزرع کشور افشاند.
·      خود ارانی نابود شد.
·      بذر ارانی اما کشتزاری حاصلخیز گشت.
·      نه روح سیار و طیار ارانی در زندان مدفون شد و نه افکار ارانی در گور.

۳
لیکن، فوج بی باکان نترسید از بد زشتان، نپیچید از ره پاکان

·      آنچه احسان طبری در این بند شعر برجسته می کند، تهور مبارزان اهورائی و پیگیری و ایمان خارئین آنها ست.

·      اگر کسی برای توده ای ها وجه مشترکی بجوید، بی تردید به همین تهور و ایمان می رسد.

·      ما در ادامه تحلیل به این مسئله بسیار مهم برمی گردیم.


۴
  بزرگ علوی
 
اِرانی بذر زرین بر فراز کشوری افشاند
ارانی مرد، بذرش کشتزاری گشت پر حاصل
به زندان، روح پر جولان و طيارش نشد مدفون
به زير سنگ سرد گور، افکارش نشد مدفون

·      احسان طبری برای اثبات ادعای سوبژکتیو و انتزاعی (مجرد) خود، بسان سعدی، دلیل عینی (اوبژکتیو) و مشخص می آورد.
·      دلیل عینی و مشخص طبری، ارانی است.
·      ارانی از همرزمان خود احسان طبری (احسان طبری جوان) بوده است.
·      ارانی دانشجوئی در آلمان بوده که تحت تأثیر جنبش کمونیستی ـ کارگری اروپا به مارکسیسم ـ لنینیسم می گرود و احتمالا برای احیا و پیگیری رزم حزب کمونیست ایران به میهن برمی گردد.
·      ارانی روشنفکران ترقی خواه میهن را حول مجله دینا گرد می آورد که به ۵۳ نفر معروفند.
·      بزرگ علوی نیز بسان خود احسان طبری یکی از همین ۵۳ بوده  و اثری احتمالا به همین نام تحریر کرده است.
·      ۵۳ نفر بروایتی به توصیه مستشاران انگلیسی از سوی دولت تحت ریاست رضاشاه بازداشت می شوند.

۵

اِرانی بذر زرین بر فراز کشوری افشاند
ارانی مرد، بذرش کشتزاری گشت پر حاصل
به زندان، روح پر جولان و طيارش نشد مدفون
به زير سنگ سرد گور، افکارش نشد مدفون

·      طبری در این بند شعر، نتیجه کار و پیکار ارانی را تشریح می کند:
·      ارانی  به روشنگری (به افشاندن بذر زرین بر فراز کشور) مبادرت می ورزد و به جرم روشنگری به زندان می افتد، زجر و شکنجه و اذیت و آزار می بیند و جان بر سر پیمان با پرولتاریا می نهد، ولی روشنگری بی ثمر نمی ماند.

·      بذر زرین روشنگری به صورت کشتزاری بارور توسعه می یابد.

·      واقعیت عینی نیز از همین قرار بوده است.

·      بر بنیان گروهی متشکل از بقایای ۵۳ نفر، حزب تناور توده تشکیل می شود:
·      مائده ای مادی و معنوی برای توده مولد و زحمتکش.
·      هیولائی رشگ انگیز و هراس انگیز برای طبقات اجتماعی انگل و استثمارگر.

۶
ارانی در سرود و در سخن ، بگشود راه خود
کنون در هر سويی پرچم گشايد با سپاه خود

بمرد ار یک شقایق، زير پای وحش ناميمون
شقايق زار شد ايران، به رغم ترس ها، شک ها

در آمد عصر رستاخيز مردم
قهرمان خيزد از اين خاک کهن
ـ بنگاه مزدک ها و بابک ها ـ

·      معنی تحت اللفظی:
·      ارانی با سرود و سخن راه خود را یه پیش می گشاید و اکنون با سپاه خویش در هر سوئی پرچم افراشته است.
·      اگرچه شقایقی در زیر پای نامبارک وحشیان پامال شده، ولی علیرغم ترس و تردید، ایران شقایق زار گشته است.
·      عصر رستاخیز خلق فرارسیده است.
·      آن سان که اکنون از این خاک کهن که خاستگاه مزدک ها و بابک ها ست، قهرمان برمی خیزد.

ادامه دارد.

۱ نظر: