زهری از زبان زهری
سرچشمه:
«ماه نامه ی چیستا
مقاله ای راجع به نیما»
ویرایش و تحلیل از
ربابه نون
نسل تازه حرف تازه دارد.
در جستجوی قالب های تازه و زبان تازه است.
اما این زبان تازه ، زبان محدودی است که حوزه ی عملش وسیع نیست و آن را جز خود (شاعر) و عده ی معدودی در نمی یابند.
نه مصراع های آنها - که گاه سخت درخشان است - معنی روشنی را تلقین می کند و نه مجموعا شعرشان حالتی را در انسان بر می انگیزد
و من تمام این عوارض را بر جوانی آن ها حمل می کنم که عجولند و روی کارشان وقت صرف نمی کنند.
زیرا آنکه می تواند مصراع درخشانی در یک شعر بلند داشته باشد، می تواند همه ی مصراع های شعر خود را درخشان کند و مجموع آن، اندیشه و احساسی عالی القا کند.
شعر آینده ی فارسی متعلق به آنان است.
کار نقد نویسی در چند ساله ی اخیر منطقی تر و علمی تر شده است.
اما هنوز در کار نقد نویسی مقداری تعارف های دوستانه یا خرده گیری های دشمنانه وجود دارد و همین از ارزش کار نقد می کاهد.
یا گاه شما در نقد نقدنویسی به دو تفسیر و تعبیر متغایر بر می خورید که در دو زمان مختلف اظهار شده است و این می رساند که هنوز عقیده و نظری برای نقاد پخته نشده است.
در نقد امروز براهنی را می شناسیم که جسور است و گستاخ
دست غیب را که محتاط است
و نوری اعلا"را.
یا شاعرانی چون کیانوش و شاملو و آتشی را که نقد هم می نویسند.
نقطه هایی از کار همه ی آن ها قابل امعان نظر است و آموزنده.
از میان نقد هایی که بر کار من شده است، من نقد کیانوش را جامع تر و مانع تر از نقد های دیگر می دانم
و مخصوصا صراحت او را که نقاط ضعفم را به رویم کشیده است و حرمت دوستی را نگاه داشته است - که در نقد باید چنین باشد - بسیار می پسندم.
زبان شعری در این دوره سخت پیچیده شده است، اما خمیر مایه ی اجتماعی دارد.
حدیث نفس های شخصی جای خود را به طرح مسایل اجتماعی داده است
ولی آنقدر این مضامین در لفافه پیچیده شده اند که دسترسی به آنها جز برای خواص غیر ممکن است.
این باعث شده است که شعر زبان محدود و خصوصی پیدا کند.
آیا شاعران را باید در این کار متعمّد و مقصّر دانست؟
من تقصیری متوجه آنان نمی کنم.
برای حفظ شعر از چشم بد، این تمهیدات ناگزیر است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر