تحلیلی از یدالله سلطان پور
«ازدواج کردن به
خاطر پول و بدون داشتن عشق به مرد مربوطه، بدترین نوع فحشا ست.»
· حریفی با کسی حرفش شده بود و کار به شهربانی
کشیده بود.
· مأمور معذور پرسیده بود:
· «چه کاره ای؟»
· حریف هم گفته بود که کارگر است.
· مأمور معذور هم بلافاصله به مجرم بودنش فتوا داده
بود.
· حریف کارگر بود، ولی خر نبود.
· گفته بود:
· «حق با او ست؟
· به این دلیل ساده که من کارگرم؟»
۱
«ازدواج کردن به
خاطر پول و بدون داشتن عشق به مرد مربوطه، بدترین نوع فحشا ست.»
· ما هم با شنیدن این حکم سرگروهبان گارسیا ـ خواه
و نا خواه ـ به یاد ماجرای پرولتر یاد شده می افتیم:
· چون عکس این قضیه هم چه بسا صادق است.
· کم نیست کمیت مردانی که به خاطر ثروت و یا حتی
مناسبات زنان چه بسا مسن تر و زشت تر، علیرغم تنفر از آنان، تن به ازدواج می دهند.
· احتمالا پس از پیروزی ارتجاع فئودالی ـ
فوندامنتالیستی، میان خواستگاران جان بر کف دخترها و خواهرها و خاله ها و عمه ها و
مادرها و شاید هم مادر بزرگ های خیلی از آخوندها و تجار بازار، رقابتی خونین شعله
ور شده است.
· بنا بر تئوری سرگروهبان گارسیا مارکز همه این
اجامر و اوباش را باید نه اجامر و اوباش، بلکه «بدترین فواحش» نامید.
· فواحشی که ببرکت همین ازدواج های خالی از عشق و
پر از پول و پله، وزیر و وکیل و سردار و سرلشکر و میلیونر هستند.
۲
«ازدواج کردن به
خاطر پول و بدون داشتن عشق به مرد مربوطه، بدترین نوع فحشا ست.»
· این تئوری گارسیا مارکز در هر صورت به سم زن
ستیزی و نتیجتا به سم طبقاتی پرولتاریا ستیزی سرشته است.
· چون پرولتر تر، مولدتر و زحمتکش تر از جماعت زن
نمی توان پیدا کرد.
· دلیل انتحار زنان در کره جنوبی و دیگر نقاط کره
ارض هم ـ در تحلیل نهائی ـ در همین جایگاه اجتماعی پرولتاریای زن است:
۳
تو مادر هستی
خانواده ات را ترک مکن!
· زنان اما همیشه پرولتر بی همه چیز نبوده اند و
برای همیشه هم نخواهند بود.
· زنان در جامعه اولیه، احتمالا هزاران سال، مدیر
همبود بوده اند و برای همه اعضای همبود نه فقط همسر و مادر و خواهر، بلکه علاوه بر
آن، رئیس و رهنما و رهبر بوده اند.
· اعضای همبود هم نه به نام پدران خویش، بلکه به
نام مادران شان و یا خواهران و همسران شان نامیده شده اند.
· تا همین چند دهه قبل بقایایی از همین مادرسالاری
در روستاهای ایران جانسختی نشان داده و ادامه حیات داده بود.
· شاید بتوان در دیگر کشورهای آسیا، افریقا و
امریکای لاتین هنوز هم شاهد این بقایای کمرنگ مادرسالاری بود.
· بعدها با تحولات حاصله در نحوه تولید مایحتاج
مادی، پدرسالاری رواج می یابد که پس از گذار به فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی طبقاتی
(برده داری، فئودالیسم، سرمایه داری) هم تقویت می شود، هم تحکیم می یابد و هم
توسعه.
· بدین طریق، زنان علاوه بر شرکت در کار کمرشکن
تولید مایحتاج مادی، به تولید مثل هم می پردازند.
۴
تو مادر هستی
خانواده ات را ترک مکن!
· با توجه به این نقش دوگانه زنان در تولید مثل و
تولید مادی، می توان زنان را پرولتاریای مضاعف محسوب داشت.
· این ولی هنوز تمامی حقیقت عینی در این رابطه نیست.
۵
· زنان علاوه بر تولید مثل و تولید مادی، به حکم
سنت و عادات و آداب و رسوم، کار کمرشکن خانه را بدوش می کشند:
الف
· این کار کمرشکن در چارچوب خانواده، از سوئی، کار
مادی است.
· به همین دلیل، رسول پرولتاریا ـ فریدریش انگلس ـ
شوهران را بورژوای خانه و زنان را پرولتاریای خانه محسوب می دارد.
· این کار کمرشکن در چارچوب خانواده، کار مادی عصب
سوزی است که کسی برایش تره حتی خرد نمی کند.
· چه زن و چه نر.
ب
· این کار کمرشکن در چارچوب خانواده، از سوی دیگر، آنسامبلی
از رنج و زحمت روانسوز طاقت فرسا ست:
۱
· نظافت خانه
از توالت و حمام و اتاق ها تا حیاط و دم در و پله ها و باغچه و غیره.
۲
· رختشوئی و ظرفشوئی
۳
· دوخت و
دوز
۴
· خرید انواع مختلف مایحتاج از لباس تا مواد خام
غذائی و غیره و حمل و نقل دشوار آنها.
۵
· پخت و پز
۶
· تهیه و تولید مواد برای فصول دیگر سال از قورمه
تا ترشی و رب و غیره
۷
· کار تغذیه کودکان و پرستاری تمام وقت و دم به دم، چه شب و چه
روز.
۸
· کار فکری و پداگوژیکی (تربیتی ـ آموزشی) توانفرسای
تمام وقت.
ت
· به همین دلایل است که زنان بلحاظ جسمی و روحی و
روانی زودتر و سریعتر، پیر و فرسوده و خرد و خراب می شوند.
پ
· حریفی زنان جامعه بشری را ضمنا به تندیس سازانی
تشبیه کرده است که همه روزه حداقل سه نوبت تندیس می سازند و عرضه می کنند.
· بی آنکه برای آثار هنری هر روزه خویش، کمترین سپاس
و احسنت و هلهله و هورا درو کنند.
· تندیس شان چه بسا رهسپار سطل زباله می شود.
ث
· به همین دلیل زنان جامعه بشری را می توان
پرولتاریای تمامعیار نامید و درست به همین دلیل متحد ارگانیک پرولتاریای مرد و
بانی جامعه بی طبقه فردا تلقی کرد.
· جامعه ایدئال آتی هر چه باشد، حامل اصیلی به نام
پرولتاریای تمامعیار زن خواهد داشت.
· جامعه وارونه بدست همین سوبژکت لایق تاریخ، دوباره
وارونه خواهد شد تا وارونگی آن بطرزی رادیکال و برای همیشه نفی شود.
ادامه
دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر