پروفسور دکتر هانس یورگ سندکولر
فصل هفتم
ماتریالیسم
برگردان شین میم شین
بخش پنجم
ماتریالیسم، تاریختئوری و جنبش کارگری در قرن ۱۹
ادامه
· در حالیکه در فلسفه آلمانی معاصر در آن زمان در
وهله اول، تئوری های اسپکولاتیو راجع به علوم طبیعی فرمولبندی می شوند و فقط در
موارد استثنائی (مثلا در رابطه با مفهوم «علوم تجربی (علوم مبتنی بر دانش تجربی)»
فراتر رونده از اثر ویلهلم فون هومبولت تحت عنوان «تاریخ و علوم طبیعی» و اثر
دیگرش تحت عنوان «فیزیک» تاریخ)، سمتگیری در جهت دانش علمی ـ طبیعی (دانش مبتنی بر
علوم طبیعی) مشاهده می شود، در برنامه های ماقبل مارکسیستی ـ سوسیالیستی علوم،
دانش تجربی بطرز بنیادی پیشبرد کسب می کند:
· تئوری به اکتشاف مبدل می شود.
· مراجعه کنید به دانش تجربی، علوم منفرد، علوم
طبیعی، علوم ریاضی ـ طبیعی، فلسفه در دایرة المعارف روشنگری
۱
· کلود هنری سن سیمون که خود را مصلح علوم و
سازمانده جامعه محسوب می دارد، علم عام (فلسفه) خاص خود را در سنت عملی ریاضیات
نیوتونی و مبتنی بر «مشاهدات» علوم منفرد بنیادگذاری می کند.
· (سن سیمون، «نظراتی راجع به علل جنبنده تاریخ
جهان»، ۱۹۶۴، ص ۳۱۶)
۲
· پیش شرط این تشکیل علم عام (فلسفه) ببرکت حقایق
امور خاص دانش تجربی، یونیورسالیسم اسلوبی (عامیت گرائی متدیکی) است که حقانیت خود
را در یونیورسالیته (عامیت) قوانین درهم تنیده ی «وجود» واقعیت عینی دارد.
۳
· فیزیسیسم ـ علم عام ـ عبارت بوده از «مشاهده عام
مبدل گشته به حقیقت بنیادی.»
· (سن سیمون، «آثار منتخب»، ص ۸۱)
۴
· رابطه میان تئوری و واقعیت اجتماعی در مفهوم
آزمایش درک می شود که اجرای آن بر اساس قواعد تجربی ـ اسلوبی (امپیریکی ـ متدیکی)
سختگیر، اعتلای «علم پسیکو ـ سیاسی» (علم روانی ـ سیاسی) در «رده علوم مثبت
(پوزیتیو)» را مجاز می دارد.
· (سن سیمون، ص ۵۸، ص ۷، ۱۱)
۵
· سن سیمون در همان هنگام میان خود و فلسفه
راسیونالیستی و ماتریالیستی قرن ۱۸ آشکارا مرزبندی می کند.
الف
· این سمتگیری او «انقلابی» بوده است.
ب
· فلسفه قرن ۱۹ اما از دید سن سیمون می بایستی
«خصلت سازمانده داشته باشد.»
· (همانجا، ص ۹۹)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر