فروغ فرخزاد
(1313 ـ 1345)
(1934 ـ 1966)
·
نگاه کن که غم درون دیده ام،
·
چگونه ـ قطره، قطره ـ آب می شود
·
چگونه سایه ی سیاه سرکشم
·
اسیر دست آفتاب می شود
·
نگاه کن
·
تمام هستی ام خراب می شود
·
شراره ای مرا به کام می کشد
·
مرا به اوج می برد
·
مرا به دام می کشد
·
نگاه کن
·
تمام آسمان من
·
پر از شهاب می شود
·
تو آمدی ز دورها و دورها
·
ز سرزمین عطر ها و نورها
·
نشانده ای مرا کنون به زورقی
·
ز عاج ها، ز ابرها، بلورها
·
مرا ببر، امید دلنواز من
·
ببر به شهر شعر ها و شورها
·
به راه پر ستاره، می کشانی ام
·
فراتر از ستاره، می نشانی ام
·
·
نگاه کن
·
من از ستاره سوختم
·
لبالب از ستارگان تب شدم
·
چو ماهیان سرخ رنگ ساده دل
·
ستاره چین برکه های شب شدم
·
چه دور بود، پیش از این زمین ما
·
به این کبود غرفه های آسمان
·
کنون به گوش من دوباره می رسد
·
صدای تو،
·
صدای بال برفی فرشتگان
·
نگاه کن که من کجا رسیده ام
·
به کهکشان به بیکران، به جاودان
·
کنون که آمدیم تا به اوج ها
·
مرا بشوی با شراب موج ها
·
مرا بپیچ در حریر بوسه ات
·
مرا بخواه در شبان دیر پا
·
مرا دگر رها مکن
·
مرا از این ستاره ها جدا مکن
·
نگاه کن که موم شب به راه ما
·
چگونه ـ قطره قطره ـ آب می شود
·
صراحی سیاه دیدگان من
·
به لای لای گرم تو
·
لبالب از شراب خواب می شود
·
به روی گاهواره های شعر من
·
نگاه کن
·
تو می دمی و آفتاب می شود
پایان
ویرایش از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر