یدالله سلطان پور
· در سرزمین عه هورا و عاشورا نیز شعر بلندی از علی
رضا آذر تحت عنوان «تومور» (غده سرطانی) منتشر شده که بر عامیت و تمام ارضیت
(گلوبالیته) این بحران روحی و روانی دلالت دارد.
· یعنی زنان و دختران و پسران ایرانی هم راه رهایی نهایی
را در پرش از پلی و یا پنجره ای می دانند:
زندگی یک چمدان است که می آوری
اش
بار و بندیل سبک می کنی و می
بری اش
خود کشی، مرگ قشنگی که بدان دل بستم
دستکم هر دو سه شب، سیر به
فکرش هستم
گاه و بیگاه پر از پنجره های
خطرم
به سرم می زند، این مرتبه حتما
بپرم.
گاه و بیگاه، شقیقه است و
تفنگی که منم
قرص ماهی که تو باشی و پلنگی
که منم
چمدان دست تو و ترس به چشمان
من است
این غم انگیزترین حالت غمگین
شدن است.
۱
زندگی یک چمدان است که می آوری
اش
بار و بندیل سبک می کنی و می
بری اش
· شاعر در این بیت شعر، زندگی را به چمدانی تشبیه
می کند.
· مفهوم چمدان یکی از اشکال بسط و تعمیم مقوله
فلسفی فرم است.
· فرم ـ خواه و ناخواه ـ حاوی محتوائی است.
· به همین دلیل چمدان شاعر کمسواد هم حاوی «بار و
بندیل» کذائی است.
۲
· زندگی از دید شاعر این شعر، در هر صورت، ظرفی
توخالی است.
· فرمی بی محتوا ست.
· روند و روالی بی معنا ست.
۳
خود کشی، مرگ قشنگی که بدان دل بستم
دستکم هر دو سه شب، سیر به
فکرش هستم
· به دلیل همین بی محتوائی و بی معنائی زندگی است
که خود کشی به درجه مرگی قشنگ ارتقا می یابد.
· مرگ قشنگی که شاعر بدان دل بسته است و دستکم دو و
یا سه بار در هفته بدان می اندیشد.
· ایران اسیر در چنگ عنکبوت مخوف فوندامنتالیسم هم
دستکمی از کره جنوبی ندارد.
· در عرض سی سال در منجلاب فوندامنتالیسم، پیروان سرسخت هدایت و شاملو و کامو و کافکا
بسان میکروب تکثیر یافته اند.
· ایران هم به
تیمارستانی بدل شده است.
۴
گاه و بیگاه پر از پنجره های
خطرم
به سرم می زند، این مرتبه حتما
بپرم.
· کره های تیمارستان ایران هم بسان کره ای ها از
«پنجره های خطر» مملوند و طولی نمی کشد که بالاخره خطر کنند و بسان آنها بپرند و ضمنا شق القمر کنند.
۵
گاه و بیگاه، شقیقه است و
تفنگی که منم
قرص ماهی که تو باشی و پلنگی
که منم
· شاعر در این بیت شعر، خودش را به تفنگی تشبیه می
کند و زندگی را به شقیقه ای.
· ضمنا جانان خود را به قرص ماهی تشبیه می کند و
خود را به پلنگی.
· رابطه منفی شقیقه و تفنگ و یا دیوانه و زندگی را
می توان به ترفندی کشف کرد، ولی کشف رابطه قرص ماه با پلنگ آسان ینست.
· شاعر در هر صورت دشمن زندگی است و نتیجتا ستایشگر
مرگ.
· این همان نیهلیسم است که فلاسفه فاشیسم از نیچه
تا کامو نمایندگی کرده اند و امروزه فوندامنتالیسم های رنگارنگ و امپریالیسم در
اقصا نقاط جهان نمایندگی می کنند.
· کم نیستند فرقه های مذهبی و بغایت خرافی که
انتحارات دسته جمعی را سازمان می دهند و اجرا می کنند.
۶
چمدان دست تو و ترس به چشمان
من است
این غم انگیزترین حالت غمگین
شدن است.
· درک منظور شاعر جنون گرفته از این بیت دشوار است.
· شاید منظور او این باشد که جانان از زندگی دل
برنمی کند و او مجبور است که به تنهائی دار باقی را ترک کند.
· و ضمنا از ترک دار باقی ترس دارد.
۷
تو مادر هستی
خانواده ات را ترک مکن!
· از این شعار بر دیواره پل عظیم سئول می توان به
این نتیجه رسید که اکثریت و یا بخش اعظم قهرمانان انتحار را مادران بالفعل (زنان)
و یا احتمالا ـ ضمنا ـ مادران بالقوه (دختران) تشکیل می دهند.
· کاش خبرنگار مربوطه شعارهای دیگر را نیز منعکس می
کرد تا بررسی سوسیولوژیکی بهتری از پدیده انتحار صورت گیرد.
۸
تو مادر هستی
خانواده ات را ترک مکن!
· اگر استنباط ما درست باشد و قهرمانان انتحار
عمدتا از مادران، تشکیل شده باشند، این سؤال قبل از هر چیز مطرح می شود که چرا
مادران و یا زنان بالغ جامعه ای دست به انتحار می زنند؟
· به عبارت دیگر بر سر زنان جامعه پیشرفته سرمایه
داری چه بلائی نازل می شود که دستخوش بحران روحی و روانی لاینحلی می گردند و راه
خروج از بحران را در انتحار می بینند؟
ادامه
دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر