فروغ فرخزاد
(1313 ـ 1345)
(1934 ـ 1966)
تولدی دیگر
(1341)
·
من گلی بودم
·
در رگ هر برگ لرزانم، خزیده عطر بس افسون
·
در شبی تاریک روییدم
·
تشنه لب، بر ساحل کارون
·
بر تنم تنها شراب شبنم خورشید می لغزید
·
یا لب سوزنده مردی که با چشمان خاموشش
·
سرزنش می کرد، دستی را که از هر شاخه سر سبز
·
غنچه نشکفته ای می چید
·
پیکرم، فریاد زیبایی
·
در سکوتم نغمه خوان، لب های تنهایی
·
دیدگانم خیره در رؤیای شوم سرزمینی دور و رؤیایی
·
که نسیم رهگذر در گوش من می گفت:
·
«آفتابش رنگ شاد دیگری
دارد»
·
عاقبت، من ـ بی خبر ـ از ساحل کارون
·
رخت بر چیدم
·
در ره خود، بس گل پژمرده را دیدم
·
چشم هاشان، چشمه خشک کویر غم
·
تشنه ی یک قطره شبنم
·
من به آنها سخت خندیدم
·
تا شبی پیدا شد از پشت مه تردید
·
تک چراغ شهر رؤیا ها
·
من در آنجا ـ گرم و خواهشبار ـ
·
از زمینی سخت روییدم
·
نیمه شب جوشید خون شعر در رگ های سرد من
·
محو شد در رنگ هر گلبرگ
·
رنگ درد من
·
منتظر بودم که بگشاید به رویم آسمان تار
·
دیدگان صبح سیمین را
·
تا بنوشم از لب خورشید نور افشان
·
شهد سوزان هزاران بوسه تبدار و شیرین را
·
لیکن، ای افسوس، من ندیدم عاقبت در آسمان شهر رؤیا ها
·
نور خورشیدی
·
زیر پایم بوته های خشک با اندوه می نالند
·
چهره ی خورشید شهر ما، دریغا سخت تاریک است
·
خوب می دانم که دیگر نیست امیدی
·
نیست امیدی
·
محو شد در جنگل انبوه تاریکی
·
چون رگ نوری، طنین آشنای من
·
قطره اشکی هم نیفشاند آسمان تار
·
از نگاه خسته ی ابری به پای من
·
من گل پژمرده ای هستم
·
چشم هایم، چشمه ی خشک کویر غم
·
تشنه یک بوسه ی خورشید
·
تشنه یک قطره ی شبنم
پایان
ویرایش از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر