پروفسور
دکتر وینفرید شرودر
برگردان شین
میم شین
IV
حقوق طبیعی و یا حقوق عقلی غیرمذهبی
قرن هفدهم و هجدهم
ادامه
2
توماس هوبس (1588 ـ 1679)
ریاضی دان،
دولتتئوریسین و فیلسوف انگلیسی
در عصر جدید
آغازین
کتاب معروف او «هیولا» نام دارد.
·
توماس هوبس و جان لاک ـ به مثابه مهمترین نمایندگان تئوری
اجتماعی و دولتی حقوق طبیعی انگلستان ـ
طرح حقوق طبیعی آنتیک و مسیحی را دور می اندازند
و تئوری حقوق طبیعی غیر مذهبی مدرن را
توسعه می دهند و تکامل می بخشند.
1
·
بنظر هوبس،
نه حقوق طبیعی مطلق وجود داشته و نه حقوق طبیعی نسبی.
2
·
او در آثار خود تحت عناوین «راجع به شهروندان» و «هیولا»اعلام
می کند که در شرایطی که همه چیز به همه تعلق داشت و قدرتی برای تضمین قرارداد های
لازمه برای همزیستی صلح آمیز انسان ها وجود نداشت، یعنی در وضع طبیعی، غریزه حفظ
نفس می بایستی به جنگ همه علیه همه
منجر شود.
3
·
بنظر هوبس،
این وضع طبیعی نامطلوب، آغاز توسعه ای بود که
به همزیستی صلح آمیز انسان ها زیر چتر دولت
انجامید، دولتی که تشکیلش را عقل انسانی ضرور
می نمود.
4
·
با توجه به غریزه حفظ نفس و توانائی انسان ها به تفکر، هوبس به این نتیجه
می رسد که انسان ها می بایستی به وضع طبیعی پایان
دهند و با عقد قراردادی، قدرت را به حاکمی محول کنند که وظیفه حفظ وحدت و امنیت (صلح) را به عهده گیرد.
5
·
هوبس ـ بنابرین ـ میان حقوق طبیعی که بنا بر آن، هر کس آزادی استفاده از
قوای خود را، بنا بر اقتضای وضع و حال خود، برای تأمین معاش خویش دارد و به انجام
هر کاری که برای رسیدن به این آماج عاقلانه
باشد، اقدام می کند و قانون طبیعی که او را
موظف می کند که داشتن حق بر همه چیز را کنار
بگذارد و با رعایت روابط صلح آمیز، به همزیستی
با انسان های دیگر بپردازد، فرق می گذارد.
·
(هوبس، «هیولا»،
ص 16 )
6
·
هسته آموزش
دولت هوبس را می توان در حکم زیر خلاصه کرد:
·
انسان بمثابه یک موجود طبیعی باید بر طبق قوانین
طبیعی رفتار کند.
·
این قوانین اما تنها از طریق شناخت کشف می شوند.
·
به عبارت دیگرانسان با شناخت واقعیت می تواند بر آن تسلط پیدا کند.
·
پس دولت
محصول کار فهم شناسنده است.
7
کارل پولاک (1905 ـ 1963)
حقوقدان آلمانی، پروفسور حقوق دانشگاه لایپزیگ
از اعضای شورای دولتی آلمان دموکراتیک
مؤلف قانون آساسی آلمان دموکراتیک
آثار:
مارکسیسم و آموزش دولت
دموکراسی قدرت کارگری ـ دهقانی
دیالک تیک در آموزش دولت
قانونمندی اجتماعی و علم حقوق ملل
دولت، دموکراسی، اداره
·
به قول کارل پولاک، «این گذار از وضع طبیعی طبیعی (خودپو) به وضع طبیعی انسانی (عقلی)، در آثار هوبس،
به معنی گذار از وضع طبیعی به وضع اجتماعی است.»
8
·
منظور هوبس
این است که وضع طبیعی (جنگ همه علیه همه) می تواند بوسیله خرد از بین برود و انسان ها حتما نباید به یوغ حقوق طبیعی وضع طبیعی
گردن نهند، بلکه می توانند بر آن غلبه کنند و یک وضع
اجتماعی عقلائی را بنیان نهند.
9
·
بدین طریق، توسعه و تکامل بشریت،
دیگر نه بمثابه سقوط از وضع طبیعی، بلکه بمثابه پیشرفت
از وضع طبیعی به وضع اجتماعی دانسته می
شود.
10
·
هوبس با اعلام اینکه شهروندان خردمند بانی دولت
اند، یعنی با انسانی تلقی کردن دولت، با محصول
کار عقل بشری دانستن دولت،
نه تنها تئوری های حقوق طبیعی تئولوژیکی را رد
می کند، که منکر چنین لیاقت ها و معارف انسانی اند، نه تنها بر ضد تئوری الهی دولت، بلکه علاوه بر آن، صریحا بر ضد نظام فئودالی ـ استبدادی موضع می گیرد، که نه شهروند، بلکه رعیت
(نوکر و کلفت) می شناسد و در آن سلطان، تنها به خواست خود و یا به نام خدا حکومت می کند.
11
·
اگر هوبس
خواهان تضمین حقوقی مالکیت خصوصی است و برای قدرت سیاسی مبتنی بر قرارداد
تابعیت حق خودمختاری
مطلق قائل می شود، قصد توجیه سلطنت فئودالی ـ
استبدادی را ندارد.
الف
·
هوبس هرگز خطاهای سلاطین زمان
خود را نادیده نمی گیرد.
ب
·
پیشرفته بودن تئوری اجتماعی و دولتی مبتنی بر حقوق طبیعی هوبس از نقطه نظر تاریخ ایده ها غیرقابل انکار است.
ت
·
توسط هوبس،
فلسفه سیاسی مدرن، اولین فرم سیستماتیک خود را کسب می کند و در بررسی انتقادی
از آموزش هوبس (که از نقطه نظرهای مختلف ـ قبل
از همه ـ در قرن هجدهم میلادی در فرانسه صورت گرفته)، قوام می یابد.
پ
·
این نکته خود را در تذکر
هگل راجع به این حکم که «انسان طبیعتا شرور
است»، آشکارا نشان می دهد، تذکری که انگلس
بمثابه نکته ای بسیار مهم عمده می کند.
·
(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد 21، ص 287)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر