پروفسور
دکتر هانس یورگ سندکولر
فصل هفتم
ماتریالیسم
برگردان
شین میم شین
بخش چهارم
دیالک تیک ماتریالیسم و ایده آلیسم
در فلسفه کلاسیک بورژوایی ٱلمان
ادامه
45
·
مسئله عینیت به هیچ وجه، فقط از طریق
قیاس میان توسعه طبیعت و توسعه تاریخ و قیاس میان روند شناخت آزمایشی علوم طبیعی و
روش استدلالی و اثباتی فلسفه حل نمی شود.
46
ایمانوئل کانت (1724 ـ 1804)
برجسته ترین نماینده فلسفه کلاسیک آلمان
اثر او تحت عنوان «نقد خرد محض»
نقطه عطفی در تاریخ فلسفه و آغاز فلسفه مدرن محسوب می شود.
کانت در زمینه های زیر دورنمای فراگیر نوینی
به روی فلسفه گشوده است:
اتیک (نقد خرد عملی)
استه تیک (نقد قوه قضاوت)
فلسفه مذهب
فلسفه حقوق
فلسفه تاریخ
·
انتقاد آنتی امپیریستی (ضد تجربه
گرائی) کانت در رابطه با قبول این حکم که «همه شناخت ما باید مبتنی بر اشیاء (موضوعات)
باشد»، گرایش به رئالیسم را در مد نظر داشته است
·
(کانت، «نقد خرد محض»، ب ۱۶):
·
«اندیشیدن به چیزی و شناخت آن چیز یکسان نیستند.
·
برای شناخت هر چیز به دو چیز نیاز
هست:
الف
·
اولا به مفهوم نیاز هست تا ببرکت
آن بتوان بطور کلی به چیزی اندیشید (مقولات)
ب
·
ثانیا به نگرش نیاز هست تا مفهوم
تشکیل شود.
·
چون اگر مفهوم با نگرش انطباق
نداشته باشد، مفهوم در آن صورت به فکری فرمال، ولی خالی از هر چیز بدل می شود.
·
بدون شناخت چیزی، چنین مفهومی تشکیل
نمی شود.
·
چون تا آنجا که من می دانم، چیزی
وجود نخواهد داشت و نمی تواند هم وجود داشته باشد که اندیشه من بتواند در آن بکار
بسته شود.»
·
(کانت، «نقد خرد محض»، ب ۱۴۶، ب ۱۷۹)
47
·
تأملات ماتریالیستی واضح در میراث
کانت و تکرار مکرر آنها در طرح ماده توسط کانت
منجر بدان می شود که مسئله ی نقش سوبژکت در شناخت شیئی (مادی) به تلاش در
راستای اثبات اپریوریسم در اشیاء بدل شود.
·
(کانت، «نقد خرد محض»، ب ۱۷۸)
·
(اپریوریسم به جریان معرفتی ـ نظری ئی اطلاق می شود که به
وجود اصول معرفتی قبل از وقوع هر تجربه ای و به امکان شناخت مستقل از تجربه باور
دارد.
·
ماهیت متد اپریوریستی عبارت از این است که «مشخصات هر شیئ را نه با توجه به خود آن شیئی بشناسد، بلکه
با توجه به مفهوم شیئ بکمک استدلال استخراج کند.» مترجم)
·
مراجعه کنید به اپریوریسم در تارنمای دایرة المعارف
روشنگری
48
·
استه تیک ترانسندنتال (ماورای
تجربی) «اشیاء مستقل از احساس (حسیت)» را
می شناسد.
·
(کانت، «نقد خرد محض»، الف ۲۵۲)
49
·
طرح مسئله ی چیز درخود فقط قصد
محدود سازی «اعتبار عینی شناخت حسی» را نداشته، بلکه علاوه بر آن، تأمل راجع به
وضع ایدئالسشم را الزامی می ساخته است.
·
مراجعه کنید به چیز درخود در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
50
·
کانت در اثر خود تحت عنوان «مقدمات»
(۱۷۸۳)، ارج و ارزش بسزائی به تشخیص قایل می شود:
·
«ایدئالیسم ابرام بر این ادعا دارد که غیر از
موجود متفکر، چیزی وجود ندارد.
·
مابقی چیزها که در مخیله ما وجود
دارند، نه ادراکات ما، بلکه تصورات موجود متفکرند و چیزی در خارج از موجود متفکر یافت
نمی شود که با این تصورات انطباق داشته باشد.
·
من اما در مخالفت با این ادعا می
گویم:
·
در خارج از احساس ما چیزهای وجود
دارند.
·
ما ازچیستائی فی نفسه (درخود) آنها
خبر نداریم.
·
ما فقط نمود (ظاهر، پدیده) آنها را
می شناسیم.
·
یعنی، تصورات ما از طریق تحت تأثیر
قرار گرفتن حواس ما پدید می آیند.
·
آیا می توان این را ایدئالیسم نامید؟
·
در حالیکه این، درست ضد ایدئالیسم
است.»
·
(کانت، «مقدمات»، الف ۶۳)
·
مراجعه کنید به پدیده در تارنمای
دایرة المعارف روشنگری
51
·
مصالحه میان ماتریالیسم و ایدئالیسم،
که بعدها توسط هگل و ولادیمیر لنین در سیستم کانت تشخیص داده می شود، در مسئله چیز
در خود نمایان می گردد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر