به
قلم
بعضی
ها
ویرایش از
مجله «تهران غضنفر»
1
حریف
شماره اول
برو
بیرون!
از
دریا برو بیرون،
از
خشکی هم برو بیرون،
از
بیرون هم برو بیرون
حالا
سرتو بکن تووو
موهاتو
بکن تووو
خودتم
بکن تووو
خوبه
اصلا
وایستا تا یه خط بکشم بین بیرون و تووو
بیا
وایستا روووش
بیا
بارک الله
بیا
2
حریف
شماره دوم
برو
بیرون!
منطق ریاضی
دوست ناز نازنینی دارم که به قول خودش، اندکی شاد و شریف و
شنگوله.
او می گفت:
همه واقعیت ها نشان می دهند که جیگر های جهان به دلایل
مختلفی
در فرار از هم و همنوع قرار دارند
مثلا به دلایل صوری (صورت)، سیری (سیرت و شکم و زیر شکم)، سروی
(سرویس)، ثروی (ثروت)، سکسی، سانتی ـ مانتی و....
اینها همه بر این دلالت دارند که فرار مقدم بر قرار است.
حالا تو بگو:
علم نکبت ریاضی بر اساس چه منطقی
شعار
«2 + 2 = 4»
را مطرح کرده؟
راستش گفتم:
«بد نیست حالا که من
ـ دور از جون شما ـ
مثل خر در گل پاسخ مونده
ام،
موضوع را عمومی کنم
شاید پاسخی پیدا کردیم»
دهاتی:
«اگر
بخواهید ما می توانیم دستگیرتان باشیم و بیرون تان کشیم»
حریف:
مرسی
دهاتی
اما
به شرطی که خریت مرا اثبات نکنی.
دهاتی:
چشم.
به دوست ناز نازنین شاد و شریف و شنگولت بگو:
«به جای جمع بندی دو جیگر با دو جیگر، دو گردو را با دو
گردو جمع ببندد.»
حریف:
برو
بیرون دهاتی!
تو
داری در گودال من
برای
ده شخصی ات تبلیغ می کنی
از
گودال من برو بیرون،
از
حوالی گودال من هم برو بیرون،
از
بیرون گودال من هم برو بیرون
حالا
سرتو بکن تووو
زبانتو
بکن تووو
نه
اصلا صبر کن،
زبانتو از حقلت بکش بیرون
سرتو
بگذار و بمیر
خوبه
اصلا
وایستا تا یه خط بکشم بین گودال و تووو
بیا
وایستا روووش
بیا
بارک الله
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر