پروفسور
دکتر هانس یورگ سندکولر
فصل هفتم
ماتریالیسم
برگردان
شین میم شین
بخش چهارم
دیالک تیک ماتریالیسم و ایده آلیسم
در فلسفه کلاسیک بورژوایی ٱلمان
ادامه
39
·
ایدئالیسم جدید که توسعه اش در
تضاد با ماتریالیسم صورت نمی گیرد، «اونتولوژی فیزیک» بوده است.
الف
یوهان آدام وایس هاپت (1748 ـ 1830)
فیلسوف، مولف، استاد دانشگاه آلمانی
ماتریالیست، دئیست، جمهوری خواه
·
به قول وایس هاپت، فیزیسین «چیزهائی
را به خدمت می گیرد که ایدئالیست مورد تردید قرار می دهد.»
ب
·
ایدئالیسم وایس هاپت حقایق امور فیزیک
را انکار نمی کند، بلکه آنها را به موضوع بازتاب مبدل می سازد.
ت
·
در صحت قانون زیر تردیدی روا نبوده
است:
·
«بنابرین، چیزهای موجود در خارج از ما (چیزهای
عینی، مستقل از انسان ها، غیر از انسان ها) هیچ نوعی از افکار محض ما نیستند.»
·
(وایس هاپت، «راجع به ماتریالیسم و ایدئالیسم»،
۱۷۸۷، ص ۹، ۶۲، ۶۳)
40
·
انقلاب کوپرنیکانیکی کانت تجربه
گرایی (امپیریسم) کلاسیک را، ندانمگرایی (آگنوستیسیسم) ایدئالیستی ـ ذهنی را و
متافیزیک فلسفه مدرسی را تار و مار می سازد.
الف
·
انقلاب کوپرنیکانیکی کانت با
برنامه استدلال ترانسندنتالش (ماورای تجربی اش) قلب ماتریالیسم ناتورالیستی را هدف
قرار می دهد.
ب
·
اما ضمنا و همزمان، ایدئالیسم را
به حل و اثبات مسائل خود مکلف می سازد.
ت
·
ایدئالیسم اما بدون مسئله گذاری ها
و راه حل های رئالیستی و ماتریالیستی قادر به انجام این تکلیف نبوده است.
41
·
ایدئالیسم فلسفه ترانسندنتال
(ماورای تجربی) وایدئالیسم دیالک تیکی خطرات ناشی از عواقب سوبژکتیویستی و آگنوستیسیستی
را می بینند و از آنها اجتناب می ورزند.
42
·
بدین طریق، در اندرون ایدئالیسم،
مسئله ماتریالیسم طرح و تشکیل می شود.
·
مراجعه کنید به اثر مانفرد بور،
تحت عنوان «خرد ـ انسان ـ تاریخ»، ۱۹۷۷
الف
·
اشاره مانفرد بور به مسئله ماتریالیسم
در اندرون ایدئالیسم، به مثابه تکانه ای بررسی های متعددی را در این زمینه سبب شده
است.
ب
لودویگ
فویرباخ (1775 ـ 1833)
·
نظر لودویگ فویرباخ راجع به قرن ۱۸
را می توان در مورد قرن ۱۹ نیز معتبر دانست:
·
«ماتریالیست آلمانی زاده و ثمره علوم آلمانی
ملعون بکمک ارواح بیگانه نیست.
·
ماتریالیست آلمانی، آلمانی اصیلی
است که در ایام رفرماسیون چشم به جهان گشوده است.»
·
(شوفنهاور، «مجموعه آثار فویرباخ»، ۱۹۸۲، جلد
۱۱، جلد ۲، ص ۱۱۷)
ت
·
مشخصه تفکر بورژوائی آلمان که هنوز
حاوی سمتگیری پیشرفت طلبانه بوده، ایدئالیسم ناشکسته (یکپارچه) نبوده است، بلکه دیالک
تیکی از ایدئالیسم و ماتریالیسم بوده است.
· مراجعه کنید به اثر سندکولر تحت
عنوان «تاریخ، جنبش اجتماعی و روند شناخت»، ص ۲۳ ـ ۳۲، ۴۰ ـ ۵۸، ۵۹ ـ ۸۲)
43
·
حتی مسئله گذاری های مطروحه در اثر
کانت تحت عنوان «نقد خرد محض»، نشاندهنده آنند که نقد متافیزیک و نقد فلسفه پیشرفت
عقلائی از زمان نیوتون و همچنین توسعه علوم تجربی ـ استنتاجی و نظری ـ استقرائی با
هژمونی طلبی (سرکردگی طلبی) بورژوائی مبتنی بر مشروعیت عقلی در رابطه بوده و فلسفه ایدئالیستی را فقط به حل
مسئله سوبژکتیویته موظف نساخته است.
44
·
اگرچه اثبات شناخت مطمئن در سیستم
کانت، نقش بازتاب کنترل شده را از آن سوبژکت شناخت می داند، اما «نقد» بدون شرایط
ترانسندنتال (ماورای تجربی) لازم برای امکان و ضرورت شناخت، بدون عینیت جهان خارج
و بدون مقولات خرد، امکان ناپذیر می گشت.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر