به
قلم
بعضی
ها
ویرایش از
مجله «تهران غضنفر»
1
يارو ميره ثبت احوال
ميگه:
«مي خوام اسممو عوض كنم.»
ميگن:
«خب
اما تعویض اسم اينجا قوانين خاص خودشو داره،
اول بايد ببينيم اسمتون نامتعارف است كه بشه عوضش كرد يا نه
.
خب بفرماييد اسم شريفتون چيه؟»
- «عين الله چس چهره»
- «بله كاملا قابل قبوله.
مي تونيد عوضش كنيد
حالا چي مي خواين بذاريد اسمتونو؟»
- «كامبيز چس چهره»
2
سارا هنوز دو ست دارا ست.
سارا در فیسکده، جفنگی از
آلبرن آل الفرنگ،
راجع به عصیان منتشر کرده بود.
دارا نوشته بود که عصیان مال خره.
مخاطب دارای بی همه چیز، سارا بود.
اما رسول به جای سارا وارد صحنه شده بود
و گفته بود که این یعنی انقلاب مال خره.
چون عصیان یعنی انقلاب.
دارا گفته بود که انقلاب تعریف دارد
و ضمنا پیش شرط
انقلاب شعور است.
چون انقلاب
ـ بر خلاف عصیان ـ
امری آگاهانه است و نه خودپو.
به همین دلیل خر می تواند عاصی شود ولی نمی تواند انقلاب
کند.
چون عصیان پدیده ای خودپو، غریزی، واکنشی ـ طبیعی است.
عصیان ضمنا یکی از مفاهیم فئودالی است که
فلاسفه امپریالیسم به قصد خر کردن خلایق
به خدمت گرفته اند.
بهت انگیز این است که
به جای سارا و رسول،
سکینه وارد صحنه بحث شده بود.
آنهم چه ورود بهت انگیزی!
بهت به حیرت سرشته به دهشت می گویند.
حرف حساب سکینه این بوده که
دارا به او توهین کرده است.
سکینه ضمنا دارا را به بلوکه کردن در فیسکده تهدید می کرد.
دارای خانه خراب
هر چه خاک دم دست می
یافته، بر سر خود می ریخته.
ولی دلش می خواست بداند که
بحث او با سارا چه
ربطی به رسول
و بعد بدتر
چه ربطی به سکینه داشته است.
سکینه می گفت
که در فیسکده
در هر بحثی
همه سکنه فیسکده
خود را مخاطب احساس و استنباط می کنند.
یا للعجب!
عجب معرکه ای در این فیسکده
بر پا ست!
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر