۱۳۹۳ دی ۲۵, پنجشنبه

سیری در گلستان سعدی (167)


 سعدی شیرازی 
 ( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
حکایت چهاردهم
(گلستان با ب اول، ص  34 ـ 38) 
تحلیلی از شین میم شین  

هان مشو نومید، چون واقف نه ای از سر غیب
باشد اندر پرده بازی های پنهان، غم مخور

·        معنی تحت اللفظی:
·        به هوش باش و نا امید مشو.
·        چون تو به سر غیب واقف نیستی.
·        در پشت پرده ـ چه بسا ـ بازی های پنهان صورت می گیرند.

1
·         امید در این بیت حافظ، نه امیدی قانونمند، علمی و جبری (ضرور)، بلکه امیدی عاری از قانونمندی، علمیت و ضرورت است.
·        امیدی تصادفی است.
·        اگر قوای غیبی بخواهند گردش روزگار بر وفق مراد مخاطب خواجه خواهد شد.
·        امید در این بیت حافظ، امیدی است، وابسته به بازی های پنهان غیب.

2
·        خواجه در این بیت، سوبژکت مندی پدیده های اجتماعی را انکار می کند و بسان فاتالیست های مذهبی به تبلیغ جزم «مشیت الهی» می  پردازد.
·        سوبژکت جامعه و تاریخ یعنی توده های مولد و زحمتکش هیچکاره تلقی می شوند و قوای موهوم غیبی، همه کاره و فعال مایشاء.

الف

·        سوبژکت یک مقوله فلسفی است.  

ب

·        سوبژکت نتیجه تجرید انسان، ذهن، طبقه و یا گروه اجتماعی، فاعل بطور کلی و هزاران چیز دیگر از این قبیل است.

ت

·        ضد سوبژکت اوبژکت است.
·        سوبژکت و اوبژکت با هم دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت را تشکیل می دهند.

پ
·        جدا نوشتن دیالک تیک اولا برای تسهیل خواندن آن و ضمنا برای پرهیز از القای معنی تحت اللفظی آن (دیالکت و یا لهجه) است.

پ

·        سوبژکت مندی پدیده های اجتماعی بدان معنی است که در تحولات آجتماعی، کنش انسانی صرفنظر ناپذیر است.
·        بدون عمله خانه ای و بدون دهقان کشتزاری بنا و کشت نمی شود.
·        عمله و دهقان در این مثال سوبژکت اند.

ث
·        سوبژکت برای ما مقوله فلسفی استاندارد است.
·        ما صدها صفحه راجع بدان ترجمه و منتشر کرده ایم.
·        واژه سوبژکت مندی را به تقلید از واژه قدرتمندی ساخته ایم.

·        سوسیالیسم و کمونیسم هم به همین سان برای ما مقولات فلسفی استانداردند.

ج
·        واژه ها هم رفته رفته  اهلی و خودی می شوند و فونکسیون ایده ئولوژیکی خاص خود را دارند.

3
هان مشو نومید، چون واقف نه ای از سر غیب
باشد اندر پرده بازی های پنهان، غم مخور

·        خواجه ضمنا به جای استدلال تجربی، علمی و منطقی، به تخریب شخصیت و لیاقت معرفتی مخالفین ایده ئولوژیکی خود می پردازد.
·        خواجه مخالفین خود را به جهل نسبت به اسرار غیبی متهم می کند.

4
·        ترفند بدی نیست.
·        ولی سؤال این است که خواجه که طرفدار ندانمگرایی است، از کجا می داند که مخالفینش به سر غیب وقوف دارند و یا ندارند.

5
·        طنز تمسخر آمیز در کردوکار ندانمگرایان هم همین است:
·        از سوئی منکر لیاقت معرفتی بشریت می شوند و از سوی دیگر شب و روز موعظه می کنند و چه بسا به غیبگوئی می پردازند.

6
·        در این بیت ضمنا تئوری شناخت خواجه آشکار می گردد:
·        خواجه منکر لیاقت معرفتی انسان ها ست.
·        به همین دلیل خواجه را می توان جزو ندانمگرایان و یا لا ادری ها قلمداد کرد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر