پروفسور
دکتر وینفرید شرودر
برگردان شین
میم شین
IV
حقوق طبیعی و یا حقوق عقلی غیرمذهبی
قرن هفدهم و هجدهم
ادامه
5
روشنگری فرانسه قرن هجدهم
·
روشنگری فرانسه درقرن هجدهم، تئوری حقوق طبیعی را بر مبنای معارف نوین بلحاظ محتوا توسعه
و تکامل می بخشد.
1
ژان ژاک روسو (1712 ـ 1778)
نویسنده، فیلسوف، پداگوگ، طبیعت پژوه و کمپونیست
از تدارک بینندگان معنوی انقلاب فرانسه
·
ژان ژاک روسو در وضع طبیعی آغازین (همانند تئوری
حقوق طبیعی مطلق سنتی) وضع ایدئال
مبتنی بر آزادی و برابری عامه را می بیند، ولی
با اعلام اینکه توسعه و تکامل بشریت می بایستی در وضع
طبیعی آغازین خاتمه یابد، آن را به ماقبل
تاریخ می راند و توجه اصلی خود را بر توسعه
تاریخی بشریت معطوف می دارد.
1
·
روسو وضع
اجتماعی آغازین را «عصر طلائی» نام می
دهد و دلیل زوال آن را در نادانی بشریت و در معایب
نظام سیاسی ـ حقوقی آغازین می داند که نه تنها
قادر به جلوگیری از سوء استفاده از قدرت قلدران نبوده، بلکه تقویت هم می کرده است.
2
·
روسو بدین طریق، به این نتیجه
می رسد که تاریخ نه یک روند پیشرفت معنوی و سیاسی
پیوسته، بلکه روندی است که در گذر از یک دوره
زوال به کمال خود، یعنی به نظام سیاسی و حقوقی
معقول می رسد.
3
·
اگرچه این تئوری دیالک تیکی هنوز فاقد پیگیری تئوری های بعدی است، ولی
علیرغم آن آشکارا نشان می دهد که با تئوری حقوق طبیعی،
تشکیل یک تئوری اجتماعی و دولتی ماتریالیستی ـ
تاریخی تدارک دیده شده است.
2
کمونست های اوتوپیکی فرانسه
·
اینکه کمونست
های اوتوپیکی فرانسه به حقوق طبیعی مطلق
اهمیت خاصی قائل بوده اند، علت تاریخی داشته است.
·
مراجعه کنید به سوسیالیسم اوتوپیکی و کمونیسم اوتوپیکی در تارنمای دایرة
المعارف روشنگری
1
·
این امر اما در عین حال نشاندهنده
محدودیت تئوری های حقوق طبیعی است که در
راستای تمایلات بورژوازی نوخاسته بوده اند.
2
·
در تئوری
های حقوق طبیعی کمونیست های اوتوپیکی نیز گرایشی دیده می شود که به استفاده
از شناخت حاصل از پیشرفت تاریخی می پردازد.
3
·
نمایندگان روشنگری فرانسه که کم و بیش نماینده خواست های بورژوازی نوخاسته بوده اند، تئوری های حقوق طبیعی هوبس و جان لاک را در تئوری های خود به خدمت
گرفته اند و توسعه داده اند.
·
به همین دلیل، در دایرة المعارف در مقاله حقوق
طبیعی می خوانیم:
الف
·
«تبعیت از اراده عمومی رشته پیوند همه جوامع
است، بدون اینکه جوامع ناشی از تبهکاری را از آن مستثنی سازیم...
·
چون از دو اراده عمومی و خصوصی، اراده عمومی هرگز خطا نمی کند.
ب
·
از این رو، درک این مسئله دشوار
نیست (خدا را شکر) که کدامیک از آندو قوه قانونگزار
باید باشد و افراد بزرگوار فانی چه احترامی را مدیون آنند که اراده خاص آنها را در
اتوریته و خطا ناپذیری خویش متحد می کند...
ت
·
خلاصه مطلب:
·
کسی که قادر به تفکر عقلی است، در
مورد صحت این ادعا نیازی به دلیل ندارد و هرکس که نمی خواهد عاقلانه بیندیشد، بر
انسان بودن خود وقعی نمی نهد و باید او را موجودی منحرف قلمداد کرد.»
4
·
راه یافتن ایده های حقوق طبیعی به اعلامیه
استقلال ایالات متحده آمریکا (4 ژوئیه 1776 میلادی) و به اعلامیه حقوق بشر و شهروندان (26 اوت 1789 میلادی) در قانون اساسی انقلاب فرانسه، امری طبیعی ومنطقی بوده است.
5
·
در ماده دوم اعلامیه حقوق بشر می خوانیم:
الف
·
«هدف نهائی مجامع
سیاسی عبارت است از حفظ حقوق طبیعی و
بی قید و شرط انسانی.
ب
·
این حقوق عبارتند از آزادی، مالکیت، امنیت و مقاومت در مقابل فشار و ستم.»
6
·
در قانون
اساسی ژاکوبنی (28 ژوئن 1793 میلادی) باز هم از حقوق طبیعی سخن در میان است و در ماده اول آن چنین
می خوانیم:
الف
·
«هدف جامعه عبارت است از رفاه عمومی.
ب
·
رژیم برقرار می شود تا برای افراد
انسانی برخورداری از حقوق طبیعی و بی قید و
شرط انسانی را تضمین کند.»
ت
·
در ماده دوم :
·
«این حقوق عبارتند از برابری، آزادی، امنیت و مالکیت.»
7
·
اینجا هم جنبه
های ایده ئولوژیکی مختلف که در توسعه تئوری
حقوق طبیعی بیان خود را یافته اند، بوضوح دیده می شوند و هم درعین حال، اهمیت انقلابی خود تئوری
های حقوق طبیعی قرن هفدهم و هجدهم میلادی آشکار می گردد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر