نیمایوشیج
(1274 ـ 1338)
تحلیل
واره ای از
گاف
سنگزاد
حکم دوازدهم
و پیش از اطلاع از ثروت او، با سرشت او ست که آشنا می شویم:
یک شاعر.
·
سیاوش در این حکم خود، خطای عجیبی
مرتکب می شود:
·
او احتمالا کلافه از جاذبه کهربائی
«ث» ثروت و «س» سرشت، شاعریت نیما را به درجه ماهیت و سرشت او ارتقا می دهد.
·
می توان گفت که سیاوش در این حکم،
دیالک تیک ظاهر و باطن شاعر و یا نیما را به شکل دیالک تیک ثروت و سرشت بسط و
تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را بدرستی از آن سرشت می داند.
·
منظور از ثروت ـ خواه مادی و خواه معنوی
ـ متشکل از چراغ و اتاق و پنجره و دل و خیال شاعر است.
·
حداقلی برای زیست بخاطر پیروزی نور.
·
·
ولی اگر این سمبل ها را سمبلیت
زدائی کنیم، در خواهیم یافت که نیما ثروتمندترین شخصیت جهان است.
·
سیاوش خود به این حقیقت امر بهتر
از هر کسی وقوف دارد.
حکم سیزدهم
منی که گرهگاه اصلی همه وقایع و مناظر شعر است.
·
من نیما سوبژکت تاریخ است!
·
من نیما فرمانده نبرد نور بر ضد
ظلمت است!
·
من نیما روح خودآگاه خادم خلق است
و لذا گرهگاه همه وقایع و مناظر شعر است!
·
من نیما من شاعر و مبارز در آن واحد
است!
·
من نیما دیالک تیک آگاهی و احساس و
عاطفه و عمل است!
·
من نیما پیشاهنگ به معنی حقیقی
کلمه است!
حکم چهاردهم
منی که چیزی برای خود نمی خواهد، اما حضورش علامتی و اشاره
ای است
که دیگری یا دیگران را بیابیم، سنگی در کنار راه.
·
من نیما به قول سیاوش سنگی در
کناره راه است و فونکسیون نشانه را دارد، فونکسیون رهنما را.
·
سیاوش این استنباط را از فلسفه نیما
کسب کرده که در اشعارش منعکس است.
·
نشان و نشانه از مقولات اصلی فلسفه
نیما هستند.
·
سیاوش ضمنا از من نیما به من
خویشتن خویش پل زده است:
·
به من شاعر طراز نوین توده و حزب
توده که خود نماینده تام و تمام و بی بدیل آن ست!
·
این حکم سیاوش از فروتنی پرولتری
لبریز است!
·
سیاوش درو اقع و بی کمترین تردید
سزاوارترین رهبر توده های مولد و زحمتکش ایران بوده است و جایش به احتمال قوی تا
دیرباز خالی خواهد ماند.
·
من نیما در هر صورت سردار بی توقع
بی نام و بی نشان و بی همه چیز است!
·
پرولتر به معنی حقیقی کلمه است!
·
مرتاض رزمنده طراز نوینی است و نه
مرتاضی گوشه گیر و عزلت گزین و در خود فروشونده!
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر