سرچشمه:
صفحه فیسبوک
علی فولادین
تروتسکی
«اخلاق آنها و اخلاق ما»
مسعود بهبودی
9
·
کاربست عملی عرف ها و عادت ها، مثل هر کاربست دیگر ـ از
همان آغاز ـ فقط بطور اوبژکتیف (عینی)، یعنی بنا بر ضروریات زندگی الزامی نمی شود،
بلکه همیشه در عین حال، نشانه و نمودار شعور عملی بیواسطه و بی تمایز معین طایفه و
همبود است.
·
اما پایه و اساس و نیروی محرکه پیدایش، توسعه، دوام و
قوام عرف و عادت، آداب و رسوم، نه در شعور، بلکه بیشتر در حوایج اوبژکتیف تولید،
توزیع و حیات اجتماعی (همزیستی در همبود) بطور کلی است.
10
·
اینجا، یعنی درسیستم مناسبات اجتماعی مادی، در روابط
مبتی بر وابستگی انسان ها و در نیازمندی آنها به یکدیگر است که اتوس و یا اخلاق
منشاء خود را دارد.
·
در خارج از این پیوند نمی توان به درک آن نایل آمد.
11
·
اتمیولوژی واژه «اتوس» ما را به این مبداء اخلاق باز می
گرداند و همزمان، توسعه آن را از نازل به عالی منعکس می کند.
·
و بدین طریق، تز ماتریالیستی ـ تاریخی عام را مورد تأیید
قرار می دهد.
12
·
بنا بر تز ماتریالیستی ـ تاریخی (تز معروف به درک
ماتریالیستی تاریخ) نحوه و نوع همجائی (سکونت جمعی)، همزیستی و همکاری معین تاریخا
و اجتماعا مشروط انسان ها، بنا بر شیوه زیست معین انسان ها ـ بطور قانونمند و
بالضروره ـ شیوه های رفتار، عرف و عادت، اخلاق، آداب و رسوم معین و سرانجام نگرش
های اخلاقی، عواطف و احساسات، قواعد و هنجارهای معینی را به دنبال می آورد که آنها
هم بعد به نوبه خود بر حیات اجتماعی انسان ها فعالانه تأثیر می گذارند.
13
·
در جامعه اشتراکی اولیه بر پایه مالکیت اجتماعی، کرد و
کار تولیدی و زندگی جمعی در خانواده، طایفه و بالاخره در قبیله، کلیه اعضای هر
گروه اجتماعی بوسیله موازین اخلاقی و هنجارها با یکدیگر پیوند دارند و مکلف به
رعایت آنها هستند.
14
·
واژه یونانی «اتنوس» (به معنی جنسیت، طایفه و قبیله)
ضمنا با واژه «اتوس» (به معنی اخلاق و عرف و عادت) پیوند اتمیولوژیکی دارد.
15
·
اخلاق مسلط و حاکم، اخلاق طایفه و یا قبیله واحدی است و
شعور اخلاقی افراد منفرد ـ ماهیتا ـ با شعور اجتماعی، شعور طایفه ای و یا شعور
قبیله ای یکسان است.
16
·
با انحلال شیوه زندگی وحدتمند جامعه اشتراکی اولیه، این
مسئله بطور بنیادی تغییر می یابد و اخلاق و موازین اخلاقی واحد جامعه اشتراکی
اولیه نیز منحل می شوند.
17
·
پیدایش مالکیت خصوصی و جامعه طبقاتی آنتاگونیستی، تقسیم
کار جسمی و فکری، تمایز اجتماعی میان انسان ها، پیدایش تضاد میان فرد و جامعه بر مبنای
آنتاگونیسم طبقاتی میان برده داران و برده ها، استثمارگران و استثمار شوندگان،
صاحبان امتیازات و بی حقوقان، سخن کوتاه، پیدایش و توسعه شیوه تولیدی و شیوه زیست کیفیتا
جدید انسان ها، یعنی تشکیل نظام برده داری ـ بطور قانونمند و اجتناب ناپذیر ـ به
تغییر عمیق و پیدایش تضاد در روابط اخلاقی و نگرش های اخلاقی انسان ها منجر می شود.
18
·
اما بعد از اینکه اتوس به مسئله عملی جدی حیات اجتماعی
بدل می شود، می بایستی ـ دیر یا زود ـ به مسئله ای برای شعور اجتماعی و تفکر انسان
ها بدل شود.
19
·
قدیمی ترین آثار هنری ـ ادبی بشریت حاکی از آنند که
ایدئولوگ های جامعه برده داری جهان باستان، خیلی زود به طرح و حل مسائل
ایدئولوژیکی پرداخته اند.
20
·
چه در اشعار گیلگمش بابل،
آثار ادبی مصر باستان از جمله «ترانه چنگزن»، «گفتگوی میانه روی (معتدلی) با روح
خویش»، چه در الواح قانون هامورابی و حضرت موسی، چه در قدیمی ترین وداهای هند و یا در اشعار هومر و هزیود، در همه این آثار متعلق به مراحل آغازین
جامعه برده داری می توان نشانه های بیشماری را مبنی بر فعلیت
و اهمیت مسائل اخلاقی، اجتماعی و
بویژه سیاسی مشاهده کرد که با تشکیل تضادهای طبقاتی در دستور روز قرار می گیرند.
21
·
دیری قبل از آنکه اخلاق به موضوع خاص بررسی فلسفی بدل
شود، حتی دیری قبل از اینکه فلسفه بطور کلی بوجود آید، مسائل متنوع اخلاقی در
زندگی و تفکر انسان ها جا و مقام استواری داشته اند.
·
اما چرا؟
·
دلیل تعیین کننده برای این مسئله را باید در تفاوت جدی
میان اخلاق و فرم های دیگر شعور اجتماعی جست.
20
·
اخلاق در کلیه مراحل توسعه اش، برخلاف فرم های دیگر شعور
اجتماعی که فقط عرصه خاص و منفردی از هستی اجتماعی را منعکس می کنند، از همان آغاز
عرصه های زیر را منعکس کرده است:
الف
·
اخلاق در کلیه مراحل توسعه اش، همه جوانب و روابط اجتماعی را در نظر داشته است.
ب
·
اخلاق در کلیه مراحل توسعه اش، همه کرد و کار انسان ها
را در نظر داشته است.
ت
·
اخلاق در کلیه مراحل توسعه اش، خصوصی ترین، شخصی ترین و
محرمانه ترین روابط انسان ها را در نظر داشته است.
پ
·
اخلاق در کلیه مراحل توسعه اش، خود انسان ها را بمثابه
فرد، شخصیت، خصلت در نظر داشته است.
ث
·
اخلاق در کلیه مراحل توسعه اش، کاراکتر فردی هر فرد
انسانی را در نظر داشته است.
ج
·
اخلاق در کلیه مراحل توسعه اش، مجموعه موضعگیری و رفتار
هر فرد نسبت به زندگی را در نظر داشته است.
21
·
از این خودویژگی و اهمیت اخلاق در حیات جامعه و در زندگی
تک تک انسان ها می توان به این مسئله پاسخ داد که چرا در تمامت تاریخ جامعه طبقاتی،
نه فقط نمایندگان ایدئولوژی های معین، مثلا روحانیان و یا فلاسفه، بلکه همه
ایدئولوگ های طبقات دارا کم و بیش به مسائل اخلاقی پرداخته اند.
22
·
به عنوان مثال، شعر، قصه و یا ادبیات سیاسی هر زمان، با
اشاره به معضلات و تضادهای اخلاقی اقشار اجتماعی معین و یا افراد انسانی معین این
زمان ـ قاعدتا ـ تصویری مشخص تر و دقیق تر ارائه می دهند، تا اتیک فلسفی و یا
مذهبی.
·
چرا؟
·
برای اینکه اتیک فلسفی از همان آغاز خود را موظف می داند
که نه به توضیح مسائل اخلاقی روزمره در اینجا و اکنون، بلکه بیشتر به توضیح مسائل
زیر بپردازد:
الف
·
به توضیح اصول عام اخلاق می پردازد.
ب
·
به توضیح ماهیت اخلاق می پردازد.
ت
·
به توضیح فرم های مهم اخلاق می پردازد.
پ
·
به توضیح قوانین توسعه درونی اخلاق می پردازد.
ث
·
به توضیح اهمیت اساسی اخلاق می پردازد.
ج
·
به توضیح اهمیت اخلاق برای حیات جامعه و زندگی تک تک
افراد انسانی می پردازد.
·
مراجعه کنید به اخلاق (اتیک)، اتیک (اخلاق) در تارنمای
دایرة المعارف روشنگری
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر