پروفسور
دکتر هانس هاینتس هولتس
فصل ششم
متافیزیک
برگردان
شین میم شین
بخش
یازدهم
مسائل
«متافیزیکی» در ماتریالیسم دیالک تیکی
ادامه
31
·
این کار اما با به حاشیه راندن
مسئله متافیزیکی مربوط به اصل وحدت آفرین واقعیت و تلقی کردن آن به مثابه مسئله
واره (آن سان که پوزیتیویسم پیشه کرده) صورت نمی گیرد.
·
بلکه از طریق عرضه پاسخ دیالک تیکی
صورت می گیرد.
·
در این صورت، بدیل متافیزیکی خود ماتریالیسم
و ایدئالیسم، بطور ماتریالیستی عرضه می شود.
·
یعنی از ساختار مناسبات مادی، به
مثابه بازتاب یونیورسال (عام) متقابل موجودات، توضیح داده می شود.
32
·
ماتریالیسم بدین طریق، به جهان
بینی فراتر رونده ای بدل می شود که ایدئالیسم را به عنوان ضد خود از سر راه خویش
برنمی دارد و نفی نمی کند.
·
در نتیجه، ایدئالیسم می تواند دلیل
پیدایش هاله ایدئالیستی از مناسبات انعکاس مادی خود را تبیین دارد.
·
اکنون معلوم می شود که هاله ایدئالیستی
در پیوند تنگاتنگ قرار دادن پاسخ به مسئله اساسی فلسفه با تشکیل هر مفهوم کل
ماورای تجربی ممکنه پدید می آید.
33
·
کانت به امید غلبه بر ایدئالیسم،
این پیوند را در «استقرای ماورای تجربی» مطرح می سازد و ضمنا به ضرورت تشکیل هاله برخورد
می کند.
·
خود او اما نمی تواند آن را مورد
استقرا قرار دهد.
·
بدین طریق، دیالک تیک برای کانت به
مثابه «منطق هاله» جلوه گر می شود.
·
البته او نمی تواند منشاء مادی آن را
توضیح دهد.
·
کشف واقعیت (رئالیته) هاله، یعنی
خصلت انعکاسی هاله، بعدها در اثر مارکس تحت عنوان «سرمایه» در مبحث موسوم به «بت» (فتیشیسم)
صورت می گیرد.
·
مراجعه کنید به فتیشیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
·
آنگاه کانت دو باره در ایدئالیسم می
افتد، ایدئالیسمی که او قصد اجتناب از آن را داشت.
·
این سقوط کانت به ایدئالیسم اما بی
ثمر نمی ماند.
·
چون این سقوط، شناخت خطای استقرای
ماورای تجربی را امکان پذیر می سازد.
·
در نتیجه، امکان آن برای هگل پدید می
آید که میخکوب گشتن به نقد معرفتی وضوح ظاهری را درهم شکند و به جای آن، وضوح
قانون اسپکولاتیو خود مبنی بر «حقیقی، کل است» را بگذارد.
34
·
بدین طریق، متافیزیک قدیم با دیالک
تیک جایگزین می شود و هاله آنتی نوم های کوسمولوژیکی (کیهان شناسی) کانت حل می شود.
·
(آنتی نوم بمعنای آغازینش عبارت است از تناقض منطقی میان احکامی
که هرکدام باید بدلیلی درست تصور شوند.
·
آنتی نوم زمانی می تواند پدید آید که از دو حکم متناقض یکی درست باشد و دیگری بدلیل من در آوردی
درست پنداشته شود، بی آنکه در واقع درست باشد.
·
چنین آنتی نومی زمانی
هم می تواند پدید آید که تناقض میان دو حکم که
صحت شان به اثبات رسیده و پذیرفته شده، تناقضی ظاهری
باشد. مترجم)
·
مراجعه کنید به آنتی نوم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
35
·
انگلس همین اندیشه هگل را تداوم می
بخشد و می تواند دیالک تیک را بطرز ماتریالیستی به مثابه «علم پیوند کلی» طرحریزی
کند.
·
بدین طریق، میراث متافیزیک کلاسیک (که
با ارسطو شروع می شود و در گذر از لایبنیتس به هگل می رسد) به دیالک تیک طبیعت ختم
می شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر