«چپ» نو
اثری از حسین رزاقی
کیانوری و اسکندری در قاب دو مصاحبه
فرج سرکوهی
تحلیلی از یدالله سلطان پور
مصاحبه اول
نورالدین کیانوری
ادامه
فضای آزاد آستانه انقلاب (عنگلاب) امکان انتشار مجله را داد
و هفته نامه تهران مصور این بار به سردبیری مسعود بهنود
به سرعت به مجله ای پرتیراژ بدل شد.
·
از همین جمله
حریف هم طرز «تفکر» متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) حریف آشکار می گردد و هم دم خروس
وابستگی طبقاتی ـ ارتجاعی او خودنمائی می کند:
1
و هفته نامه تهران مصور این بار
به سردبیری مسعود بهنود
به سرعت به مجله ای پرتیراژ بدل شد.
·
حریف در همین
جمله دیالک تیک کمیت و کیفیت را به شکل دوئالیسم همه چیز (تیراژ) و هیچ بسط و
تعمیم می دهد.
·
یعنی دیالک تیک
کمیت و کیفیت را تار و مار می سازد.
·
کیفیت را بکلی از
قلم می اندازد و کمیت را ایدئالیزه می کند، یعنی به عرش اعلی می برد.
·
خواننده و شنونده
فلک زده، واله و حیران تیراژ «تهران مصور» می شود و از خود و یا حریف نمی پرسد که
این مجله چه محتوائی، چه ماهیتی و چه کیفیتی داشته است.
2
ادوارد برنشتاین (1850 ـ 1932)
تئوریسین و سیاستمدار آلمانی
مؤسس رویزیونیسم نظری در مارکسیسم
مؤلف مقالاتی تحت عنوان «مسائل سوسیالیسم» (1896 ـ 1898)
و «پیش شرط های
سوسیالیسم و و ظایف سوسیال ـ دموکراسی» (1899)
برنشتاین ماتریالیسم و دیالک تیک را متافیزیکی و غیرعلمی می
نامد و رد می کند.
وظیفه فلسفه سوسیال ـ دموکراسی را غلبه بر ماتریالیسم دیالک
تیکی می داند. کانتیانیسم را به جای ماتریالیسم دیالک تیکی می گذارد.
شعار برنشتاین:
«کانت علیه چاپلوسی»
برنشتاین تئوری های زیرین مارکس را نیز رد می کند:
تئوری ارزش کار
تئوری اضافه ارزش
تز قطب بندی، ذلت و فروپاشی
انقلاب پرولتری
برنشتاین به جای انقلاب، رفرم را پیشنهاد می کند.
به جای آماج، راه را مطلق می کند.
و دموکراسی را بمثابه وسیله و هدف همزمان قلمداد می کند.
·
عوامفریب که حتما
نباید جیب مردم را خالی کند.
·
عوامفریب درست
بسان حریف، خانه خرد خلق را به آتش می کشد.
·
عوامفریب درست
بسان حریف، تفکر دیالک تیکی را از عرصه بدر می راند و متافیزیکی اندیشی را رواج می
دهد.
·
حق با گئورگ
لوکاچ بود، که می گفت هر خریت و خطا و خیانت با لگدمال کردن دیالک تیک آغاز می
شود.
·
بدترین دشمن
دیالک تیک، پدر رویزیونیسم یعنی شخص شخیص ادوارد برنشتاین بوده است که بدترین خنجر
زهراگین را بر ستون فقرات توده های مولد و زحمتکش فرو کرده است.
·
وجوه فکری و ایده
ئولوژیکی مشترک حریف با برنشتاین را نمی توان ندید.
·
به همین دلیل می توان به
جرئت گفت که «چپ» نو ماهیتا راست است و کمترین ربطی به چپ انقلابی و خلقی ندارد.
3
و هفته نامه تهران مصور این بار
به سردبیری مسعود بهنود
به سرعت به مجله ای پرتیراژ بدل شد.
·
این طرز «تفکر»
حریف طرز تفکر همه ژورنالیست های بورژوائی است.
·
حریف هم در سنت
چریک های فدائی و مجاهدین کذائی در طرفة العینی ماهیت طبقاتی خود را آشکار کرده
است.
·
تمیز مدعی «چپ» نو
از راست ترین ژورنالیست های طبقه حاکمه به هیچ طریق و ترفندی امکان پذیر نیست.
4
و هفته نامه تهران مصور این بار
به سردبیری مسعود بهنود
به سرعت به مجله ای پرتیراژ بدل شد.
·
حریف اصلا
اعتنائی به ماهیت طبقاتی مسعود بهنود ندارد.
·
حریف چنان وانمود
می کند که انگار جماعت به اصطلاح روشنفکر (نویسندگان، شعرا، خبرنگاران، وکلا، سیاستمداران،
پزشکان، طلاب و غیره) افرادی ماورای اجتماعی و فراطبقاتی اند.
·
به قول علمای
امپریالیسم بر فراز طبقات اجتماعی شناورند.
·
به همین دلیل زیر
قلم حریف، همه روشنفکران از بهنود تا پهلوان، از تنکابنی تا توللی، از گلستان تا براهنی جمع همگون
ماورای اجتماعی قلمداد می شوند و تنها تفاوت فی مابین تیراژ آثار آنها می گردد و
نه ماهیت طبقاتی آنها.
·
فقط باید در کله
به جای ذره ای مغز، شلغم داشت و چنین کسانی را چپ تلقی کرد.
5
بخشی از تحریریه تهران مصور پس از
انقلاب به چپ گرایش
داشت
·
اکنون معلقی دیگر
زده می شود و عوامفریبی فرم عوض می کند:
·
تهران مصور به
مثابه منبر رسانه ای به نیت عوامفریبی عمیقتر در حرف دو شقه می شود و از دو قطب
دیالک تیکی چپ و راست تشکیل می یابد.
·
این بدان معنی
است که در قاموس «چپ» نو، از منبری هم منافع استراتژیکی طبقه حاکمه توجیه و تبلیغ می
شود و هم منافع استراتژیکی توده های مولد و زحمتکش.
6
·
حریف ضمنا با
همین جمله دو نشان ایده ئولوژیکی در آن واحد می زند:
الف
·
هم به تطهیر تهران مصور دست می زند.
ب
·
و هم به تطهیر
خویشتن خویش مبادرت می ورزد تا ماهیت طبقاتی ارتجاعی هر دو را از نظر خواننده و
شنونده پنهان کند.
·
دلیل همکاری حریف
با مجله ارتجاعی ـ انتقادی تهران مصور، بدین طریق وجود بخش چپ در آن جا زده می
شود.
·
این مقوله توخالی
و خر رنگ کن «چپ» به چه معنی است که گاهی البسه سنتی و کهنه به خود می پوشد و گه
البسه مدرن و نو؟
7
مجله هر هفته مصاحبه ای جدلی با یکی از
چهره های مهم سیاسی یا فرهنگی
غیرحکومتی منتشر می کرد.
·
از محتوا و ماهیت
طبقاتی مجله تهران مصور خبری نیست.
·
آنچه در قاموس
نماینده «چپ» تر و تازه و مدرن و نو تعیین کننده است، فرم مجله است.
·
مهم و اصلی برای
نماینده «چپ» نو، فرم جدلی مصاحبه است و نه محتوای اجتماعی ـ طبقاتی آن.
·
از همین جا می
توان به طرز تفکر و طرز زیست فرمالیستی این به اصطلاح «چپ» نو و مجله اش پی برد.
8
·
فرمالیسم دیری
است که لگام شیوه تفکر و طرز زیست بورژوازی واپسین را بدست گرفته است.
·
به دلیل همین
فرمالیسم است که محتوا و ماهیت افراد انسانی و کرد و کار و آثار و افکار آنها تا
حد هیچ و پوچ تنزل داده می شود و فرم فکری و طرز زیستی آنها تعیین کننده قلمداد می
شود:
·
اگر کسی به
گزارشات و تبلیغات رسانه های امپریالیستی نظری اندازد، در اندک مدتی به همین
فرمالیسم برمی خورد:
·
«خانه من، زن من، کشتی مجلل
شخصی من، حساب بانکی من و چیزهای فرمال از این قبیل.»
·
کسی کاری ندارد
که زندگی طرف در ورای این چیزهای بظاهر مجلل و فریبا و زیبا چه محتوا و چه روند و
روالی دارد و خود طرف از چه شخصیت و شناخت و شعوری برخوردار است.
·
مهم فقط فرم و
چیزهای بظاهر فرمال و فریبا و زیبا ست.
9
تندیس فرمالیسم
مجله هر هفته مصاحبه ای جدلی با یکی از
چهره های مهم سیاسی یا فرهنگی
غیرحکومتی منتشر می کرد.
·
برای حریف به
مثابه نماینده و چه بسا حتی سردسته «چپ» نو، مهم فرم جدلی مصاحبه او ست تا رگ خرده
بورژوائی خواننده مجله را غلغلک دهد و غرایز طبقاتی او را تحریک کند و دچار خلسه خردستیز
سازد تا از خواندن جدلیات حریف با «چهره های مهم سیاسی و فرهنگی غیر حکومتی» کیف
خر کند.
·
سؤال ناقابل اما
این است که چرا مصاحبه حتما باید با چهره های غیر حکومتی باشد و نه حکومتی؟
·
خود این مسئله
افشاگر ماهیت ضد خلقی مجله و حریف مدعی «چپ» نو است.
·
هدف و آماج مجله
و «چپ» قلابی نو تضعیف جبهه خلق است که عملا به معنی تقویت و تحکیم مواضع طبقه
حاکمه است.
·
خواهیم دید.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر