۱۳۹۳ آبان ۲۶, دوشنبه

مقوله «صوفی» در آثار خواجه شیراز (52)


تحلیلی از شین میم شین

تو نازک طبعی و طاقت نیاری
گرانی‌ های مشتی دلق پوشان

·        معنی تحت اللفظی:
·        طبیعت تو لطیف است.
·        به همین دلیل کراهت های مشتی صوفی پشمینه پوش را تحمل نمی آوری.

1
تو نازک طبعی و طاقت نیاری
گرانی‌ های مشتی دلق پوشان

·        خواجه در این بیت دیالک تیک فراز و فرود را به شکل دیالک تیک نازکطبع و کریه بسط و تعمیم می دهد و ماهیت طبقاتی مخاطب خود را از صراحت می گذراند و حدس ما را تأیید می کند:
·        مخاطب خواجه یکی از اعضای طبقه حاکمه و یا حتی هیئت حاکمه است.
·        نازکطبع است.
·        طبیعت اشرافی دارد.
·        طبع در فلسفه اجتماعی خواجه احتمالا همتراز با نهاد و طینت و خوی و اصل و نسب و بنیاد و سرشت و ماهیت و غیره بکار می رود.
·        شیخ شیراز و خواجه حتی جمادات و نباتات و جانوران را به مثابه دوئالیسم عالی و پست تصور می کنند.

2
تو نازک طبعی و طاقت نیاری
گرانی‌ های مشتی دلق پوشان

·        حدس ما مبنی بر اینکه یکی از اعضای طبقه حاکمه به کیش عرفان گرایش پیدا کرده و تحت تأثیر اهل تصوف و طریقت و عرفان قرار گرفته و خواجه این غزل را برای نهی از منکر او سروده، در این بیت تأیید می شود.
·        خواجه اصل و نسب او را برجسته می کند و از ناسازگاری آن با کراهت های نمایندگان بورژوازی آغازین سخن می گوید.
·        به همین دلیل می توان گفت که خواجه دیالک تیک طبقه حاکمه و طبقات اجتماعی محکوم را به شکل دوئالیسم نازکطبع و کریه بسط و تعمیم می دهد.
·        خواجه ضمنا با مفهوم «مشتی دلق پوش»، تمامی نفرت طبقاتی خود را به روی اهل تصوف و عرفان تف می کند.
·        این همان مفهوم «خس و خاشاک» اعضای هیئت حاکمه فعلی و یا  مفاهیم «لات و لوت، چل و ول، پابرهنه، بی همه چیز،  عمله، دهاتی، حمال و امثالهم» است که اشرافیت بنده دار و فئودال و بورژوا بر زبان می رانند.

چو مستم کرده ‌ای، مستور منشین
چو نوشم داده ‌ای، زهرم منوشان

·        معنی تحت اللفظی:
·        حالا که مرا مست کرده ای، حجاب از چهره بردار.
·        حالا که نوشم داده ای، زهرم منوشان.

1
چو مستم کرده ‌ای، مستور منشین
چو نوشم داده ‌ای، زهرم منوشان

·        خواجه در این بیت نهی از منکر خود را در زر ورق عاطفه و احساس و عشق می پیچد تا اگر «خرد» فئودالی کارگر نشود، عاطفه طبقاتی مؤثر افتد:
·        خواجه به همین دلیل، دست به اعماق می برد و بهترین بیت غزلش را با سوهان زدن به دو دیالک تیک همه فهم و فریبا توسعه می دهد:

3
چو مستم کرده ‌ای، مستور منشین
چو نوشم داده ‌ای، زهرم منوشان

·        خواجه دیالک تیک مهر و قهر را از سوئی به شکل دوئالیسم مست و مستور  و از سوی دیگر به شکل دوئالیسم نوش و نیش بسط و تعمیم متافیزیکی می دهد.
·        منظور خواجه نشان دادن تفاوت و تضاد موضعگیری اجتماعی مخاطب بوده است:

الف
·         تا کنون در خدمت طبقه حاکمه بوده ای و در راه تقویت و تحکیم پایگاه اجتماعی آن کوشیده ای
·        (از باده فخر نوشم داده ای و مستم کرده ای)  

ب
·        اکنون اما تحت تأثیر صوفیان پشمینه پوش کریه، بر ولی نعمت خود خیانت کرده ای و و بر ضد آن سنگر گرفته ای.
·        (مستوری پیشه کرده ای و زهرم داده ای.)   

بیا و از غبن این سالوسیان بین
صراحی خوندل و بربط خروشان

·        معنی تحت اللفظی:
·        از خدعه و نیرنگ این چاپلوسان چرب زبان است که خون به دل جام است و خروش بر لب بربط.

·        از این بیت ماقبل آخر غزل ایده ئولوژیکی خواجه می توان به نفوذ غول آسای اهل طریقت و عرفان در قرون وسطی پی برد.
·        طبقه حاکمه فئودالی کلافه است و خونین دل.

ز دلگرمی حافظ بر حذر باش
که دارد سینه ‌ای چون دیگ جوشان

·        معنی تحت اللفظی:
·        از آتش درون حافظ حذر کن.
·        برای اینکه سینه ای جوشان بسان دیگ دارد.

·        خواجه در این بیت، دست به تهدید می زند و از بیچارگی ایده ئولوژیکی خود پرده برمی دارد:
·        منظور خواجه این است که اگر به راه راست برنگردی، نفرینت خواهم کرد و آتش اه سینه ام به مدد الهی خاکسترت خواهد ساخت.   

پایان
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر