تحلیلی
از شین میم شین
تو
نازک طبعی و طاقت نیاری
گرانی
های مشتی دلق پوشان
·
معنی تحت اللفظی:
·
طبیعت تو لطیف است.
·
به همین دلیل کراهت های مشتی صوفی پشمینه پوش را تحمل
نمی آوری.
1
تو
نازک طبعی و طاقت نیاری
گرانی
های مشتی دلق پوشان
·
خواجه در این بیت دیالک تیک فراز و فرود را به شکل دیالک
تیک نازکطبع و کریه بسط و تعمیم می دهد و ماهیت طبقاتی مخاطب خود را از صراحت می
گذراند و حدس ما را تأیید می کند:
·
مخاطب خواجه یکی از اعضای طبقه حاکمه و یا حتی هیئت
حاکمه است.
·
نازکطبع است.
·
طبیعت اشرافی دارد.
·
طبع در فلسفه اجتماعی خواجه احتمالا همتراز با نهاد و
طینت و خوی و اصل و نسب و بنیاد و سرشت و ماهیت و غیره بکار می رود.
·
شیخ شیراز و خواجه حتی جمادات و نباتات و جانوران را به
مثابه دوئالیسم عالی و پست تصور می کنند.
2
تو
نازک طبعی و طاقت نیاری
گرانی
های مشتی دلق پوشان
·
حدس ما مبنی بر اینکه یکی از اعضای طبقه حاکمه به کیش
عرفان گرایش پیدا کرده و تحت تأثیر اهل تصوف و طریقت و عرفان قرار گرفته و خواجه
این غزل را برای نهی از منکر او سروده، در این بیت تأیید می شود.
·
خواجه اصل و نسب او را برجسته می کند و از ناسازگاری آن با
کراهت های نمایندگان بورژوازی آغازین سخن می گوید.
·
به همین دلیل می توان گفت که خواجه دیالک تیک طبقه حاکمه
و طبقات اجتماعی محکوم را به شکل دوئالیسم نازکطبع و کریه بسط و تعمیم می دهد.
·
خواجه ضمنا با مفهوم «مشتی دلق پوش»، تمامی نفرت طبقاتی خود
را به روی اهل تصوف و عرفان تف می کند.
·
این همان مفهوم «خس و خاشاک» اعضای هیئت حاکمه فعلی و یا
مفاهیم «لات و لوت، چل و ول، پابرهنه، بی
همه چیز، عمله، دهاتی، حمال و امثالهم» است
که اشرافیت بنده دار و فئودال و بورژوا بر زبان می رانند.
چو
مستم کرده ای، مستور منشین
چو
نوشم داده ای، زهرم منوشان
·
معنی تحت اللفظی:
·
حالا که مرا مست کرده ای، حجاب از چهره بردار.
·
حالا که نوشم داده ای، زهرم منوشان.
1
چو
مستم کرده ای، مستور منشین
چو
نوشم داده ای، زهرم منوشان
·
خواجه در این بیت نهی از منکر خود را در زر ورق عاطفه و
احساس و عشق می پیچد تا اگر «خرد» فئودالی کارگر نشود، عاطفه طبقاتی مؤثر افتد:
·
خواجه به همین دلیل، دست به اعماق می برد و بهترین بیت
غزلش را با سوهان زدن به دو دیالک تیک همه فهم و فریبا توسعه می دهد:
3
چو
مستم کرده ای، مستور منشین
چو
نوشم داده ای، زهرم منوشان
·
خواجه دیالک تیک مهر و قهر را از سوئی به شکل دوئالیسم مست
و مستور و از سوی دیگر به شکل دوئالیسم نوش
و نیش بسط و تعمیم متافیزیکی می دهد.
·
منظور خواجه نشان دادن تفاوت و تضاد موضعگیری اجتماعی مخاطب
بوده است:
الف
·
تا کنون در خدمت طبقه حاکمه بوده
ای و در راه تقویت و تحکیم پایگاه اجتماعی آن کوشیده ای
·
(از باده فخر نوشم داده ای
و مستم کرده ای)
ب
·
اکنون اما تحت تأثیر صوفیان پشمینه پوش کریه، بر ولی
نعمت خود خیانت کرده ای و و بر ضد آن سنگر گرفته ای.
·
(مستوری پیشه کرده ای و
زهرم داده ای.)
بیا
و از غبن این سالوسیان بین
صراحی
خوندل و بربط خروشان
·
معنی تحت اللفظی:
·
از خدعه و نیرنگ این چاپلوسان چرب زبان است که خون به دل
جام است و خروش بر لب بربط.
·
از این بیت ماقبل آخر غزل ایده ئولوژیکی خواجه می توان
به نفوذ غول آسای اهل طریقت و عرفان در قرون وسطی پی برد.
·
طبقه حاکمه فئودالی کلافه است و خونین دل.
ز
دلگرمی حافظ بر حذر باش
که
دارد سینه ای چون دیگ جوشان
·
معنی تحت اللفظی:
·
از آتش درون حافظ حذر کن.
·
برای اینکه سینه ای جوشان بسان دیگ دارد.
·
خواجه در این بیت، دست به تهدید می زند و از بیچارگی ایده
ئولوژیکی خود پرده برمی دارد:
·
منظور خواجه این است که اگر به راه راست برنگردی، نفرینت
خواهم کرد و آتش اه سینه ام به مدد الهی خاکسترت خواهد ساخت.
پایان
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر