کیانوری و اسکندری در قاب دو مصاحبه
فرج سرکوهی
تحلیلی از یدالله سلطان پور
مصاحبه اول
نورالدین کیانوری
ادامه
کیانوری باهوش، زیرک، نکته سنج و سریع الانتقال بود
اما دافعه منش او از جاذبه زبان او سنگین تر بود.
فرج سرکوهی
تحلیلی از یدالله سلطان پور
مصاحبه اول
نورالدین کیانوری
ادامه
کیانوری باهوش، زیرک، نکته سنج و سریع الانتقال بود
اما دافعه منش او از جاذبه زبان او سنگین تر بود.
·
یکی از مشخصات
اصلی «چپ» امپریالیستی، پسیکولوژیسم است.
·
پسیکولوژیسم سر
در آبشخور سوبژکتیویسم دارد.
·
اگر حریف چپ
واقعی می بود، می بایستی کیانوری و حزب توده را بلحاظ طبقاتی ـ ایده ئولوژیکی زیر
ذره بین تحلیل قرار دهد.
·
حریف اما به دلیل
چپ قلابی بودن، به کاریکاتوری از پسیکولوژیسم کپک زده پناه می برد.
·
نتیجه مصاحبه اش
به همین دلیل زباله واره می شود:
·
چون صفاتی از رهبر
حزب توده برجسته می شوند که در بهترین حالت، سطحی و شخصی و فرعی و بی ارزش اند و
فقط به درد بازجویان طبقه حاکمه می خورند.
1
اما دافعه منش او از جاذبه زبان او سنگین تر بود
اما دافعه منش او از جاذبه زبان او سنگین تر بود
·
همینجا توهم
چپگرایان قلابی از رهبر حزب توده آشکار می گردد:
·
حریف فکر می کند
که کیانوری چپ قلابی است و به همین دلیل با متراژ خود اندازه اش می گیرد.
·
فکر می کند که
سیاست برای کیانوری تفننی است.
·
فکر می کند که
سیاست برای کیانوری بهانه ای برای پر کردن زندگی توخالی خویش است.
·
کیانوری اما
دکترای شهرسازی دارد.
·
دانشمندی در
معماری است و به آسانی آب خوردن می توانست میلیونر شود.
·
کیانوری و همسرش علیرغم
اینها همه سنگر طبقاتی خود را ترک کرده اند و با علم به خطرات مهلک به سنگر توده
ها خزیده اند و تا آخرین نفس در همان سنگر رزمیده اند.
·
طبیعی است که کیانوری
تجسم دیالک تیکی از جاذبه زبانی و دافعه ماهوی ـ شخصیتی ـ رفتاری باشد.
2
می کوشید مخاطب خود را با هر شیوه درست یا نادرستی،
و حتی با توسل به بندبازی های کلامی، قانع یا منکوب کند.
می کوشید مخاطب خود را با هر شیوه درست یا نادرستی،
و حتی با توسل به بندبازی های کلامی، قانع یا منکوب کند.
·
شاید، برداشت
حریف کم و بیش درست باشد.
·
ولی بی شعور ترین
توده ای از با شعورترین نمایندگان ایده ئولوژیکی طبقه حاکمه ده سر و گردن برتر
بوده است.
·
کیانوری و احزاب استالینیستی
با دیالک تیک بیگانه بوده اند و بلحاظ نظری ضعیف بوده اند، ولی در عین حال، صد بار
درست اندیش تر از چپگرایان قلابی بوده اند.
·
حریف بی تردید
معنی شیوه تفکر را حتی نمی داند.
·
به همین دلیل،
فرم چالش نظری کیانوری را، «توسل به بندبازی های کلامی» را عمده و
برجسته می کند.
·
ما آثار کیانوری
و بقیه رهبری حزب توده را تحلیل خواهیم کرد تا از ضعف های رهبران توده برداریم.
·
ولی با متدهای متافیزیکی
و از آن جمله با متدهای فرمالیستی و پسیکولوژیستی نمی توان به تحلیل چیزها، پدیده
ها، سیستم ها و روندهای هستی نایل آمد.
·
اما می توان با توسل
به آنها عوامفریبی کرد و به نان و آبی رسید.
3
در میانه مصاحبه یکی از رهبران حزب که مرا از زندان می شناخت
به تصادف به اتاق او آمد و نام واقعی و سابقه مرا به او گفت.
این بار کیانوری شیوه ای دیگر برگزید
و زبان به ترغیب و دوستی باز کرد.
در میانه مصاحبه یکی از رهبران حزب که مرا از زندان می شناخت
به تصادف به اتاق او آمد و نام واقعی و سابقه مرا به او گفت.
این بار کیانوری شیوه ای دیگر برگزید
و زبان به ترغیب و دوستی باز کرد.
·
اگر چنین باشد
باید در چند و چون فهم و فراست «یکی از رهبران حزب توده» تردید کرد.
·
چون اعلام اینکه
حریف هارت و پورتیستی تمامعیار است و از کمترین سواد و صداقت برخوردار نیست، نباید
منجر به نرم تر گشتن لحن کیانوری، بلکه برعکس به تهاجمی تر گشتن آن گردد.
·
اگر احیانا چنین
باشد، باید در رادیکالیته انقلابی ـ مارکسیستی ـ لنینیستی کیانوری تردید کرد.
4
با این همه از روان شناسی حرفه ای من،
اشتیاق روزنامه نویسان برای انتشار خبرهای دست اول مهم،
استفاده کرد.
با این همه از روان شناسی حرفه ای من،
اشتیاق روزنامه نویسان برای انتشار خبرهای دست اول مهم،
استفاده کرد.
·
شکسته نفسی خرده بورژوائی
را باش.
·
حریف روانشناسی
حرفه ای هم دارد.
·
چون ژورنالیست مادر
زاد است.
·
منظور حریف از «روانشناسی
حرفه ای»، «اشتیاق به انتشار اخبار دست اول و مهم» است.
·
سؤال اما این است
که این «روانشناسی حرفه ای» به چه معنی است و به چه قیمتی تمام می شود؟
5
·
این «روانشناسی
حرفه ای» اولا به معنی وارونه سازی دیالک تیک کمیت و کیفیت است.
·
چون در این صورت،
تیراژ مجله (کمیت) نقش تعیین کننده به
عهده می گیرد و نه کیفیت آن.
·
این یکی از
ترفندهای بین المللی طبقه حاکمه است.
·
به همین دلیل است
که کنسرن واحدی هم روزنامه ای سطحی و مبتذل و زباله واره منتشر می کند و هم همزمان
روزنامه بلحاظ فرم و مطلب و مشتری «وزین»
·
روزنامه اول برای
توده است و روزنامه دوم برای نخبه.
·
هدف در هر صورت
یکی است:
·
تخریب خانه خرد
خلق.
6
·
این «روانشناسی
حرفه ای» اما به قربانی کردن حقیقت در معبد کمیت و تیراژ منجر می شود.
·
چون حقیقت همیشه
در ماهیت است و نه در فرم و نمود و پدیده.
·
ماهیت هم به قول
دقیق ولادیمیر لنین، با کیفیت خویشاوند است.
·
کیفیتی که به تبر
«روانشناسی حرفه ای» حریف و حرفای همسان او تحقیر و تخریب می گردد.
7
آن روزها ترورهای گروه فرقان،
از جمله ترور آیت الله علی مطهری، محمد مفتح و سرلشکر ولی الله قره نی،
از داغ ترین خبرهای روز بود و جامعه تشنه اطلاعات درباره گروه فرقان.
از جمله ترور آیت الله علی مطهری، محمد مفتح و سرلشکر ولی الله قره نی،
از داغ ترین خبرهای روز بود و جامعه تشنه اطلاعات درباره گروه فرقان.
·
«روانشناسی حرفه
ای» حریف همین است:
·
دیالک تیک ترور تیراژ.
·
حریف اگر
ژورنالیست امپیریستی (تجربه گرا) حتی باشد،
به جمع آوری دقتمند فاکت ها و اسناد و مدارک و تحلیل طبقاتی گروهک ترور می پردازد.
·
مثلا انتشارات گروه
فرقان را مورد بررسی امپیریستی قرار می دهد.
·
کسی که اعلامیه
های هزارسال پیش حزب توده را ازبر باشد، باید از عهده تحلیل آثار گروه فرقان هم
برآید.
·
ولی حریف فرصت
این جور کارهای بی سر و صدا، ولی محتوامند را ندارد.
·
به همین دلیل
یکراست به سراغ رهبر خسته و پیر حزب توده می رود تا با تیر واحدی چندین نشان بزند:
8
کیانوری با قاطعیت گفت که
از دستگاه های جاسوسی شوروی
به او اطلاعات و اسنادی داده اند که وابستگی گروه فرقان را به سازمان سیا ثابت می کند.
کیانوری با قاطعیت گفت که
از دستگاه های جاسوسی شوروی
به او اطلاعات و اسنادی داده اند که وابستگی گروه فرقان را به سازمان سیا ثابت می کند.
·
به این فرمولبندی
حریف باید دقت دو چندان داشت:
·
کیانوری با
قاطعیت می گوید که با «دستگاه های جاسوسی شوروی» ارتباط دارد و
اخبار دست اول را دریافت می کند.
·
این مفهوم «دستگاه های جاسوسی شوروی» را به هیچ
ترفند و طریقی نمی توان در گنجینه واژه ای رهبر حزب کمونیستی پیدا کرد.
·
این مفهوم یکی از
فراورده های دیر آشنای صنایع ایده ئولوژیکی امپریالیسم است.
·
حریف هم بی تردید
از این حقیقت خبر دارد.
·
به همین دلیل
همان را بسان کالای پرمشتری به امپریالیسم انگلیس می فروشد.
9
·
اگر حریف مخبر
صادق باشد، باید نتیجه گرفت که کیانوری خر بوده است.
·
بی اعتنا به
صداقت حریف، خالی بودن کله و چنته رهبری حزب توده از تئوری شرم انگیز است.
·
این یکی از ضعف
های اصلی همه احزاب استالینیستی است.
·
این بی اعتنائی
به تئوری مارکسیستی ـ لنینیستی با روح مارکسیسم ـ لنینیسم بیگانه است.
10
کیانوری گفت مدارک جدی در اختیار دارد
و به زودی منتشر خواهد کرد.
در رابطه او با پلیس مخفی شوروی شک نداشتم.
کیانوری گفت مدارک جدی در اختیار دارد
و به زودی منتشر خواهد کرد.
در رابطه او با پلیس مخفی شوروی شک نداشتم.
·
اینکه احزاب کمونیست
به خانواده پرولتری واحدی تعلق داشته اند و یار و یاور همدیگر بوده اند، رازی
نبوده است و نخواهد بود.
·
اما اینکه «در رابطه او با پلیس مخفی شوروی شک
نداشتم»، نوعی تخریب اعتبار رهبری حزب توده است.
·
چون این ادعا به
معنی تنزل و تقلیل کیانوری تا درجه عامل کشوری و یا دولتی دیگر است.
·
این درست همان
تهمتی است که دربار تا مغز استخوان نوکر و وابسته به امپریالیسم به حزب توده زده
است و فوندامنتالیسم تا مغز استخوان مرتجع به همین بهانه، حزب توده را رسوا و
نابود خواهد ساخت.
·
بدین طریق می
توان به ماهیت ارتجاعی و آنتی کمونیستی مطلق «چپ» نو پی برد.
·
با توجه به
پراتیک همین حریف و امثال بیشمار او در رسانه های مختلف امپریالیستی ـ فوندامنتالیستی
می توان به جزئت گفت که «چپ» نو ستون پنجم طبقه حاکمه است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر