۱۳۹۳ آبان ۱۸, یکشنبه

مقوله «صوفی» در آثار خواجه شیراز (48)


تحلیلی از شین میم شین
   
تو بر تخت سلطانی خویش باش
به اخلاق، پاکیزه درویش باش

·        تئوری «شبان ـ گرگ ـ گله» سعدی، علیرغم بطلان بی چون و چرایش، حاوی هسته واقعی و معقولی است:

1
·        سلطان در این تئوری چوپان تلقی می شود که مأمور و نماینده صاحبان گله و یا طبقه حاکمه است که غاصبان وسایل تولید اند.

2
·        سلطان در رأس دولت قرار دارد و دولت ابزار سرکوب طبقه ای و یا طبقاتی بوسیله طبقه حاکمه است.

3
·        دولت ابزار دیکتاتوری طبقاتی است.

4
·        سلطنت فونکسیونی است که به عهده سلطان نهاده می شود.

5
·        زیر چتر دولت (مثلا سلطنت) طبقات متخاصم به مبارزه و همزیستی همزمان با یکدیگر ادامه می دهند، بی آنکه همبود تضادمند از هم پاشیده شود.
·        برداشتن این چتر دیالک تیکی، همان و فروپاشیدن همبود، همان.

6
·        هر فونکسیونر و مأمور فقط و فقط از آزادی و استقلال نسبی برخوردار است و نه آزادی و استقلال مطلق و بی حد و حصر.
·        سلطان هم همین طور.

7
·        هرکس بنا بر جایگاه اجتماعی خویش دارای خصوصیات خاص آن جایگاه می گردد.

8
·        سعدی می تواند برادر بقال خود را قبل از بقال شدن و بعد از بقال شدن مورد مقایسه قرار دهد:
·        بقال شدن، همان و کسب تدریجی خصوصیات خرده بورژوائی، همان.
·        دلال شدن همان و کسب خوی و خصال دلال همان.
·        جلاد شدن، همان و قسی القلب شدن، همان.

9
·        هر فونکسیون و مأموریتی خصوصیات متناسب با خود را پیشاپیش و یا در جریان عمل در فونکسیونر و مأمور مربوطه پدید می آورد و ایجاب می کند.

10
·        سلطان، بدلیل موقعیت عینی ـ واقعی خود ضد و دشمن طبقاتی درویش پابرهنه است.

11
·        حتی سعدی و حافظ این دو طبقه و یا دو مفهوم متضاد را صدها بار رو در روی هم قرار می دهند:

 

ما را بر آستان تو بس حق خدمت است 
ای خواجه باز بین به ترحم غلام را

به ملازمان سلطان که رساند این دعا را 
که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را

12
·        موقعیت اجتماعی و اقتصادی انسان ها طرز تفکر و اخلاق متناسب با خود را در آنها پدید می آورد:
·        وجود اجتماعی هرکس، شعور اجتماعی او را می سازد.

13
·        اخلاق گدا مادر زادی نیست، بلکه نتیجه شیوه زیست گدا واره او ست.
·        اگر خلق و خوی گدا مادر زادی می بود، سعدی و حافظ ول معطل می ماندند و نمی توانستند به تبلیغ شیوه زیست و تفکر گدا وارگی بپردازند.

14
·        خصوصیات اخلاقی گدایان از موقعیت اجتماعی آنان سرچشمه می گیرد و در رفتار آنها انعکاس می یابد.

15
·        سلطان نمی تواند اخلاق درویشانه داشته باشد، ولی می تواند برای عوامفریبی ژست درویش واره بگیرد.
·        تعیین کننده، اما حتی به قول خود سعدی، نه ظاهر اشیاء، بلکه ماهیت آنها ست.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر