۱۳۹۳ آبان ۱۶, جمعه

شعر نیما یوشیج در آئینه سیاوش کسرائی (33)

پارتیزان ها
اثری از الفارو سیکوه ئیروز
نیمایوشیج (1274 ـ 1338)
تحلیل واره ای از
گاف سنگزاد
  
تحلیل شعر «شبتاب»
ادامه

3
مضمون (محتوای) شعر «شبتاب» 
ادامه

سایه و سیاوش
سیاوش
مفهوم «سوسو»
سوسو نوری که گاه پیدا و گاه ناپیدا ست.
خط ممتد روشنائی نیست.
سیاهی را نمی بلعد، اما تن تاریکی را نقطه چین و خالکوبی می کند.
در این شعر نیما، شبتاب و چراغ و چشمان مخاطب نیما در این شب سوسو می زنند.

·        ما برای آشنائی با شیوه توصیف ستایش انگیز سیاوش به تحلیل جزء به جزء این فراز از نوشته او می پردازیم:

سوسو نوری که گاه پیدا و گاه ناپیدا ست.

·        حق در نگاه نخست با سیاوش است.
·        سوسو چنین است که سیاوش توصیف می کند.
·        سوسو دیالک تیک بود و نبود نور است.
·        سوسو دیالک تیک پیدائی و ناپیدائی نور است.
·        این اما فقط توصیف ماجرا ست و نه توضیح همه جانبه آن.
·        به مصرع نیما نگاهی دوباره می اندازیم:

1
 «و شبتاب از نهانجایش به ساحل، می زند سوسو.»

·        شبتاب اصولا سوسو نمی زند.
·        شبتاب با چراغ کوچکش ـ کوچک البته از دید ما و نه از دید شبتاب ـ نورافشانی می کند.

2
·        اگر نورافشانی شبتاب فرم سوسو به خود می گیرد، علتش شاید حرکت شبتاب و مواضع و سنگرهای مختلف آن باشد.

3
·        این حکم نیما می توانست چنین باشد:
·        سرباز سرخ از سنگر نهان از نظرها به سوی دشمن شلیک می کند.

4
·        شبتاب در این شعر نیما، سنگر کنده و مخفی شده و از «نهانجایش» شب را غافلگیر می کند و به شلیک نور می بندد.

5
·        بسان سربازی که پس از شلیک گلوله ای، غلتی می زند، فشنگی دیگر در تفنگ می نهد و دوباره شلیک می کند.

6
·        همین مدت زمان لازم برای فشنگگذاری در تفنگ به شلیک او نیز خصلت سوسو (شلیک گسسته) می بخشد. 

7
·        نیما از مبارزه مخفی هسته های انقلابی و کوچک خبر می دهد:
·        هسته ای یک و یا چند نفری که شب هنگام اعلامیه ای در کوچه و برزن پخش می کند، شعاری بر در و دیوار می نویسد و بلافاصله به مخفیگاه خود برمی گردد تا حمله ناگهانی دیگری را تدارک ببیند و روحیه دشمن را بطور تدریجی تخریب کند و به دوست قوت قلب دهد. 

2
سوسو خط ممتد روشنائی نیست.

·        سوسو نه خط ممتد روشنائی، نه نورافشانی پیوسته، بلکه گسسته است.

1
·        سوسو نه به رگبار مسلسل بستن دژ دشمن، بلکه شلیک هر از
·        گاهی و عصب سوز از سنگری مخفی است.

2
·        سوسو فرود آوردن خنجر نور است، در لحظه ای که دشمن تصورش را به خاطر خویش خطور نمی دهد.

3
·        سوسو حمله نامنظم سپاه هنوز ناتوان نور بر ظلمات فراگیر ولی شکست پذیر شب است.

4
·        شعر نیما باید بسان اندیشه های ژرف و بغرنج هگل بتدریج درک و هضم شود.

3
سوسو سیاهی را نمی بلعد، اما تن تاریکی را نقطه چین و خالکوبی می کند.

·        این طرز توصیف سیاوش خارق العاده است.
·        سیاوش درک شگرفی از چالش نور با ظلمت دارد:
·        بلع سیاهی بوسیله نور!
·        نقطه چین و خالکوبی کردن تن تاریکی!

·        این است تصویر شگرف شاعری پارتیزان از جنگ نور بر ضد ظلمت.
·        منظور سیاوش نیز همان حملات پارتیزانی نا منظم بر شب بظاهر قدر قدرت و چیره است.

4
در این شعر نیما، شبتاب و چراغ و چشمان مخاطب نیما
در این شب سوسو می زنند.

·        درک ژرف و شگفت انگیز سیاوش اکنون آشکار تر می شود:

1
·        همه عناصر شب ستیز در این شعر نیما، به تاکتیک واحدی جامه عمل می پوشانند:

الف
·        برنامه رزم پیشاپیش تعیین شده است.

ب
·        هر واحد رزم طبقاتی بنا بر امکانات و مواضع و سنگرهای اجتماعی خویش بر تن تاریکی زخم ناگهانی و نامنظم می زند.

ت
·        تاریکی را دچار بحران می سازد!

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر