پروفسور
دکتر هانس هاینتس هولتس
فصل ششم
متافیزیک
برگردان
شین میم شین
بخش
نهم
روانشناسی
استحاله یافته به متافیزیک:
کارل
گوستاو یونگ
لودویگ
کلاگس
قسمت اول
کارل گوستاو یونگ
کارل گوستاو
یونگ (1875 ـ 1961)
روانپزشک
سوئیسی
از
نمایندگان روان شناسی تحلیل
از پایه گذاران روانکاوی
·
این انتقاد شامل گرایش وسیعا رایجی
می شود که الگوی تفسیر پسیکولوژیکی را به مقوله های متافیزیکی (و یا حتی به
نمودهای وجودی) استحاله می دهد.
·
آموزش موسوم به «آرشه تیپ» کارل
گوستاو یونگ افراطی ترین فرم این گرایش بوده است.
·
·
(«آرشه تیپ» در روانشناسی تحلیلی به الگوهای
تصور و عمل انسانی در ناخود آگاهی کلکتیو (دسته جمعی) اطلاق می شود. مترجم)
1
·
اینجا نوعی روح جهانی فرض می شود که
محتواهای تصویری آن در هر فرد بطور ژنه تیک برنامه ریزی شده اند و بطور بالقوه وجود
دارند و بوسیله آن می توانند عملا تولید شوند.
2
·
یونگ می نویسد:
·
«در هر فرد انسانی علاوه بر یادآوری ها، تصاویر
«اولیه» بزرگی وجود دارند.
·
یعنی امکانات موروثی تصورات انسانی
وجود دارند که از دیرباز موجود بوده اند.
·
نفس وجود این توارث حاکی از پدیده واقعی
خاصی است که مواد گویشی و انگیزه های معینی در سراسر زمین در فرم یکسانی تکرار می
شوند.
·
این پدیده ضمنا حاکی از آن است که
چرا به عنوان مثال، مجانین ما می توانند تصاویر و روابط دقیقا یکسانی را بازتولید کنند،
که ما در همه متون دیده ایم.
·
من این تصاویر و انگیزه ها را «آرشه
تیپ» نامیده ام که ضمنا چیزهای مسلطی اند.»
3
·
یونگ ادامه می دهد:
·
«تصاویر اولیه قدیمی ترین و عام ترین فرم های
تصور بشری اند.
·
این تصاویر اولیه هم احساس اند و
هم اندیشه.
·
این تصاویر ضمنا حیات خاص خود را،
یعنی حیات مستقل خود را دارند.
·
آنها چیزی از جنس ارواح قسمی
دارند.
·
چیزی که ما در آن می توانیم سیستم فلسفی
و یا معرفتی را به آسانی مشاهده کنیم، که حامی درک ناخود آگاهی به مثابه منبع شناخت
اند.»
4
·
یونگ ادامه می دهد:
·
«این کشف من به مثابه پیشرفت در درک این
مسئله است که ما در ناخود آگاهی با دو قشر و یا لایه متفاوت سر و کار داریم:
الف
·
ناخود آگاهی شخصی
ب
·
ناخود آگاهی غیرشخصی و یا فراشخصی.
·
ناخود آگاهی غیرشخصی و یا فراشخصی
را من ناخود آگاهی کلکتیو (دسته جمعی) نامیده ام.
·
برای اینکه آن با ناخود آگاهی شخصی
قطع رابطه کرده و خصلت کاملا عامی پیدا کرده است.
·
برای اینکه محتواهای آن را می توان
همه جا یافت.
·
در حالیکه محتواهای ناخود آگاهی شخصی
را نمی توان همه جا پیدا کرد.»
·
(یونگ، «روانشناسی ناخود آگاهی»، 1943، ص 118،
120)
5
اثری از مجید افسر
ارنست بلوخ (1885 ـ 1977)
فیلسوف مارکسیست آلمانی
مؤلف اصل امید (1938 ـ 1947) در تبعید آمریکا
بلوخ تحت تأثیر هگل و مارکس اصل امید را به فلسفه همه جانبه
اوتوپی مشخص توسعه می دهد.
جلد اول
رؤیاهای کوچک روزمره
شعور پیشگو
تصاویر آرزوئی در آئینه
جلد دوم
خطوط اصلی جهان بهتر
جلد سوم
تصاویر آرزوئی لحظه حاضر
·
استفاده دیگری از اصطلاح «آرشه تیپ»
را ارنست بلوخ در اثر خویش تحت عنوان «اصل امید» کرده است که با استفاده یونگ
مرزبندی دقیقی دارد.
·
(ارنست بلوخ، «اصل امید»، 1954، ص 174)
6
·
بنظر یونگ، سهم مندی تجسم یافته در
«آرشه تیپ» در روح جهانی، بنیاد (و یا دلیل) اصلی وجود هر شخص است.
·
این اما با کرد و کار فهم پرده
پوشی و مستور می شود و نسبت به خود «بیگانه» می گردد.
·
منظور یونگ از «بیگانگی»، نه منظور
مارکس از آن، بلکه عدم شناخت است.
7
·
تاریخ آگاهی بشریت به مثابه
روشنگری و پیشرفت شناخت علمی، بنظر یونگ گمراهه ای بیش نیست و انسان باید در «بازگشت
به مادران» و در رستاخیز نیاکان، از این گمراهه خارج شود.
8
·
علاقه و کشش یونگ به فاشیسم آلمان با
این متافیزیک ایراسیونالیستی (خردستیز) او انطباق داشته است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر