تحلیلی
از شین میم شین
چون
صوفیان به حالت و رقصند مقتدا
ما
نیز هم به شعبده دستی برآوریم
·
معنی تحت اللفظی:
·
از آنجا که صوفیان در وجد و حال و
رقص پیشوای دیگرانند، بهتر است که ما هم مکارانه دستی بر آوریم.
·
خواجه در این بیت، بطور غیر مستقیم،
صوفیان را به مکر و حیله متهم می کند.
خیز
تا خرقه صوفی به خرابات بریم
شطح
و طامات به بازار خرافات بریم
سوی
رندان قلندر به رهآورد سفر
دلق
بسطامی و سجاده طامات بریم
·
معنی تحت اللفظی:
·
پا شو، تا خرقه صوفی را به خرابات ببریم
و تسبیح و اوراد و اراجیف او را به بازار خرافات.
·
دلق بسطامی و سجاده عبادت صوفیان
را هم به عنوان رهاورد سفر به رندان لاابالی ببریم.
1
خیز
تا خرقه صوفی به خرابات بریم
شطح
و طامات به بازار خرافات بریم
·
خواجه در این بیت، از سوئی خرقه
صوفی را لایق خرابات می داند.
·
یعنی نه به مثابه خرقه تقوا، بلکه
به عنوان خرقه ریا تلقی می کند.
·
خواجه از سوی دیگر، ساز و برگ راز
و نیاز صوفی را به مثابه خرافات تلقی می کند و لایق حراج در بازار خرافه می داند.
2
سوی
رندان قلندر به رهآورد سفر
دلق
بسطامی و سجاده طامات بریم
·
خواجه در این بیت، دلق و سجاده
دراویش و صوفیان را نیز سلب ارزش و اعتبار می کند و لایق رندان لاابالی می داند.
3
شرم
مان باد ز پشمینه آلوده خویش
گر
بدین فضل و هنر نام کرامات بریم
کرامات به کرد و کار های خارق العاده اطلاق می شود.
·
معنی تحت اللفظی:
·
اگر به این فضل و هنر نام کرامات
دهیم، بهتر آن است که از پشمینه خویش شرم کنیم.
·
خواجه در این بیت نیز بطور غیر
مستقیم صوفیان را به رگبار انتقاد می بندد:
·
منظور مستور خواجه در این بیت این
است که صوفیان با پشمینه خویش بی شرمانه دست به عوامفریبی می زنند.
4
·
اکنون این سؤال مطرح می شود که
صوفیان ریا و تزویر و تظاهر به تقوا را برای نیل به کدام منافع مادی و یا معنوی به
خدمت می گیرند؟
·
حدس ما این است که خواجه آنها را
به عنوان مبارزان ضد فئودالی ـ ضد روحانی به ریا و تزویر و تظاهر متهم می کند و می
کوبد.
·
و گرنه کسانی که در صومعه و خانقاه
در خود فرو رفته اند و یا در حال رقص صوفیانه اند و احتمالا از احسان و انفاق این
و آن امرار معاش می کنند، چه نیازی باید به تظاهر به چیزی داشته باشند.
5
حافظ
آب رخ خود بر در هر سفله مریز
حاجت
آن به که بر قاضی حاجات بریم
قاضی
الحاجات یعنی بر آورنده حاجات
·
معنی تحت اللفظی:
·
حافظ آبروی خود را بر در هر
فرومایه ای مریز.
·
حاجات خود را بهتر است که از قاضی الحاجات
طلب کنی.
·
در پرتو این بیت واپسین غزل، انتقاد
خواجه از اصحاب تصوف و طریقت و عرفان را بهتر می توان دریافت:
·
خواجه در این بیت، در نقش گدا ظاهر
می شود و به خویشتن خویش توصیه می کند که از هر کسی گدائی نکند.
·
بلکه فقط از کسانی گدائی کند که بر
آورنده حوایج او هستند.
6
·
خواجه در این بیت کسانی را مورد تحقیر
و توهین قرار می دهد که به گدایان احسان و
انفاق نمی کنند.
·
یعنی خسیس اند.
·
اعضای طبقه اجتماعی ئی که ولخرج
نیستند و تن به حیف و میل مال نمی دهند، اعضای طبقه اجتماعی جدیدی در قرون وسطی فئودالی
اند.
·
این طبقه اجتماعی جدید طبقه متوسط
و در اروپا بورژوازی نامیده می شود.
·
این طبقه اجتماعی را کاست سوم هم
می نامیدند:
·
چون در میانه طبقه حاکمه فئودالی و
توده های دهقانی قرار داشت.
·
پایگاه اجتماعی ـ انقلابی اصحاب
تصوف و طریقت و عرفان همین طبقه اجتماعی انقلابی است که حامل مناسبات تولیدی سرمایه
داری و خصم طبقاتی و تاریخی اشرافیت روحانی و فئودال و فئودالیسم است.
7
·
در آثار سعدی نیز با اعضای این طبقه
اجتماعی به همین سان برخورد می شود:
·
بنظر سعدی هم اگر کسی حاضر به بر آوردن
حاجات این و آن نشود، فرومایه ای بیش نیست.
·
می توان گفت که خواجه دیالک تیک طبقه
حاکمه و طبقه متوسط (بورژوازی) را به شکل دوئالیسم قاضی الحاجات و سفله بسط و
تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن قاضی
حاجات می داند.
·
به عبارت دیگر همراه با صوفیان،
اعضای طبقه متوسط را نیز لخت می کند و به شلاق تحقیر و توهین می بندد.
·
یعنی هم طبقه اجتماعی را می کوبد و
هم نمایندگان ایده ئولوژیکی آن طبقه اجتماعی را.
·
میان بورژوازی و صوفیان رابطه دیالک
تیکی طبقه و ایده ئولوگ برقرار است.
·
به احتمال قوی اصحاب تصوف و طریقت
و عرفان نمایندگان ایده ئولوژیکی بورژوازی نوخاسته بوده اند که مثلا به عنوان تاجر
و صنعتگر و غیره امرار معاش می کردند.
پایان
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر