داریوش سلحشور
(تورنتو- شهریور ١٣٩٣)
(تورنتو- شهریور ١٣٩٣)
سرچشمه:
صفحه فیسبوک
داریوش سلح
·
ما دیربازی است،
·
که با وحشت تو زیسته ایم
·
ناف وجود نا متجانست را اربابانت
·
ـ به نام ما ـ
·
در "گوادولوپ" بریدند
·
و تا
·
چکمه هایت را
ورکشیدی،
·
نوباوه ی « سلمان»
در گهواره اش
·
با آتش ناپالم
سوخت
·
و سنندج سرخ
·
در هرم گرمای بمب هایت،
·
معنای برادری «اسلامی» را نفس کشید.
·
ما دیده ایم نقاب دارانت را،
·
که « الله اکبر» گویان
·
قطار قطار پیشمرگه های آزادی را
·
به خون می کشیدند.
·
کردستان خونین را چنین وا نهادی،
·
تا ترکمن صحرا
را به خون بکشانی
·
و خاکستر مرگ را
بر تفتان، بگسترانی
·
کارون به نام خدای تو به خون نشست،
·
دختران عرب در مرگ عزیزان نوجوان شان
·
چشم های شان را
سرمه کشیدند
·
و زنان بختیاری در سوگ حمید و اسماعیل
·
سه پا رقصیدند.
·
«حجت» و «ناصر» را در صف کارگران، به خون کشیدی
·
و در «فولاد» و پالایشگاه
·
چماقدارانت
·
«بوسه» بر دست کارگران را
·
به ضرب خشم چماق
معنا بخشیدند
·
و آن گاه خدایت فرمان توقف
·
شوراها را سرود
·
و خون کارگران سندیکای پروژه ای آبادان
·
تمام داستان فتح سرداران قحبه ی تو بود.
·
تو سردار جوخه های مرگ «شصت و هفتی»
·
با چکمه ای در خون!
·
·
اما حاشا که تو را توان نابودی ما باشد،
·
گر چه دیر زمانی است که در وحشت تو زیسته ایم!
·
ای بازوی مقدس
توحش سرمایه،
·
چه سرها که به یغما نبردی،
·
و چه پیکرها که نسوزاندی!
·
چه شیرصفت زنانی
را که به خون نکشیدی
·
و چه روزها که ما در ماتم خورشید زندگی
·
جوانی مان را به گور نسپردیم!
·
چه فرق می کند
که کجا باشی،
·
کوبانی یا کابل و شنگال
·
سنندج یا زاهدان
و اهواز.
·
ما تو را و
اربابان امپریالیستت را
·
به زیر خواهیم
کشید.
·
جنازه ای بودی،
·
با بوی تعفن
اعصار.
·
تو را از گور فراخواندند،
·
تا زندگی را به
بند بکشانی
·
و در اقتدار چماق و دار،
·
بساط غارت شان را مهیا داری.
·
بیداری تو،
·
ارمغان سرمایه بود
·
و مرگت سرود ما ست.
·
ما دیر زمانی است که در وحشت تو،
·
در کار به زیر کشیدن تو ایم.
·
باور کن،
·
تو را به گور خواهیم سپرد.
·
ما کارگران،
·
تو را به گور خواهیم سپرد.
پایان
ویرایش از تارنمای
دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر