تحلیلی
از شین میم شین
از
این رباط دو در، چون ضرورت است رحیل
رواق
و طاق معیشت، چه سربلند و چه پست
·
معنی تحت اللفظی:
·
فرق نمی کند که ایوان و سقف عمارت حیات،
بلند باشد و یا کوتاه.
·
چون جهان کاروانسرای دو دری بیش
نیست و کوچ کردن از آن اجتناب ناپذیر است.
·
این بیت غزل خواجه نیز سرشار از تئوری
است و ما را چاره ای جز تأمل دقتمند بر روی مفاهیم خواجه نیست:
1
از
این رباط دو در، چون ضرورت است رحیل
رواق
و طاق معیشت، چه سربلند و چه پست
·
مفاهیم مهم خواجه در این بیت به شرح زیرند:
الف
·
رباط دو در
ب
·
ضرورت
ت
·
رحیل
پ
·
رواق و طاق معیشت
2
از
این رباط دو در، چون ضرورت است رحیل
رواق
و طاق معیشت، چه سربلند و چه پست
·
خواجه با استفاده از مفهوم «رباط
دو در» جامعه و جهان را به مسافرخانه ای و یا کاروانسرائی تشبیه می کند که بشریت
از دری وارد آن می شود و پس از رفع تشنگی،
گرسنگی و خستگی، از در دیگر آن بیرون می رود:
·
دیالک تیک ورود ـ توقف کوتاه ـ
خروج
3
·
درست به دلیل کاروانسرا وارگی جهان،
کوچ امری جبری و ضرور جلوه گر می شود.
·
ضرورت و یا جبر یکی از مقولات مهم فلسفی
است که در دو دیالک تیک بسیار مهم زیر عرض اندام می کند:
الف
·
در دیالک تیک جبر و اختیار و یا دیالک
تیک ضرورت و آزادی.
ب
·
در دیالک تیک ضرورت و تصادف
4
از
این رباط دو در، چون ضرورت است رحیل
رواق
و طاق معیشت، چه سربلند و چه پست
·
خواجه با مقوله ضرورت ـ خواه و
ناخواه، آگاهانه و یا ناخود آگاهانه ـ با
تیر واحدی دو نشان بسیار مهم می زند:
الف
·
خواجه کوچ از جهان را از سوئی امری
جبری و اجتناب ناپذیر قلمداد می کند.
·
این حقیقت امر را همه شعرای قرون
وسطی تبیین داشته اند.
·
مرگ اجتناب ناپذیر است.
·
فرق هم نمی کند نبات باشد و یا
جانور.
·
شاه باشد و یا گدا
ب
·
خواجه از سوی دیگر کوچ از رباط دو
در را امری جبری و ضرور قلمداد می کند و نه تصادفی.
·
تصادف فرم وقوع ضرورت و یا جبر
است:
·
مرگ امری جبری است.
·
فرم مردن اما در قالب تصادف صورت
می گیرد:
·
یکی در اثر سرماخوردگی می میرد،
دیگری در اثر سل و آن دیگری در اثر حصبه و یا وبا.
5
·
به قول پیران قوم، ترفند الهی این
است که نام عزرائیل (ملک الموت) بر زبان
نیاید.
·
یعنی کسی نگوید که عزرائیل آمد و
کسی را قبض روح کرد.
·
پیران دیالک تیکی اندیش قوم، در
این گفتار، دیالک تیک ضرورت و تصادف را به شکل دیالک تیک عزرائیل و اعذار (عذرها،
بهانه ها) بسط و تعمیم می دهند و نقش تعیین کننده را از آن ضرورت (ملک الموت) می دانند.
·
چنین اند پیران ایرانیان.
6
از
این رباط دو در، چون ضرورت است رحیل
رواق
و طاق معیشت، چه سربلند و چه پست
·
چون کوچ از این رباط دو در امری جبری
است، بنابرین، فرقی هم نمی کند که ایوان و طاق عمارت حیات بلند باشد و یا پست.
·
خواجه در این بیت، به تحقیر حیات
می پردازد و عملا ریاضت را نمایندگی و تبلیغ می کند.
·
ریاضت اما چیست و به چه معنی است؟
7
از
این رباط دو در، چون ضرورت است رحیل
رواق
و طاق معیشت، چه سربلند و چه پست
·
ریاضت در دیالک تیک لذت و ریاضت
عرض اندام می کند.
·
تفاوت و تضاد توده های مولد و
زحمتکش با طبقه حاکمه جوامع طبقاتی در تعیین نقش تعیین کننده در این دیالک تیک نیز
آشکار می گردد:
الف
·
طبقه حاکمه برده دار و فئودال و سرمایه
دار، نقش تعیین کننده را از آن لذت می
داند:
·
خور و خواب و خشم و شهوت به قول
شیخ شیراز.
ب
·
توده های مولد و زحمتکش اما از لذت
بهره چشمگیری ندارند و برای سرخ نگه داشتن صورت خویش، ریاضت را به درجه فضیلت ارتقا
می دهند.
·
اصحاب تصوف و طریقت و عرفان نیز
عمدتا ریاضت را تبلیغ می کنند و لذت را خوار می شمارند.
·
خواجه و دیگر نمایندگان ایده
ئولوژیکی طبقه حاکمه تظاهر به طرفداری از ریاضت می کنند، ولی در واقع سودائی جز
لذت در سر ندارند.
·
شاید تفاوت خیام با خواجه و شرکاء
در همین تظاهر باشد:
·
خیام علنا تئوری عیش و عشرت و غنیمت
دانی دم را تبلیغ می کند.
·
سعدی و خواجه اما در حرف، به تبلیغ
ریاضت می پردازند تا توده های محروم از لذت را فریب دهند و از قیام انقلابی باز دارند.
·
به همین دلیل حیات در فلسفه اجتماعی
سعدی و خواجه تحقیر می شود.
·
به همین دلیل دنیا دون تلقی می شود
و حیات رباط دو دری قلمداد می شود که بلندی و پستی ایوان و طاقش یکسان است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر