تحلیلی
از شین میم شین
بکش
جفای رقیبان، مدام و جور حسود
که
سهل باشد اگر یار مهربان داری
·
معنی تحت اللفظی:
·
اگر یار مهربان داشته باشی، تحمل جفای رقیبان و جور
حسودان آسان است.
1
بکش
جفای رقیبان، مدام و جور حسود
که
سهل باشد اگر یار مهربان داری
·
خواجه در این بیت، دیالک تیک عاشق ـ رقیب ـ معشوق را به
شکل دیالک تیک عاشق ـ رقیب و حسود ـ یار مهربان بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین
کننده را از آن معشوق (یار مهربان) می داند.
·
این اما به چه معنی است؟
2
بکش
جفای رقیبان، مدام و جور حسود
که
سهل باشد اگر یار مهربان داری
·
این بدان معنی است، که خواجه دیالک تیک عاشق ـ رقیب ـ
معشوق را به شکل دیالک تیک واره هیچ و همه چیز تحریف و تخریب می کند.
·
چون هیچ نمی تواند قطبی از اقطاب دیالک تیکی محسوب شود،
بنابرین، می توان گفت که خواجه دیالک تیک عاشق ـ رقیب ـ معشوق را دیالک تیکیت
زدائی می کند.
·
بدین طریق و ترفند هم عاشق تا حد زباله تنزل می یابد و
هم رقیب و حسود و غیره.
·
آنچه که مطلق می شود، آنچه که ایدئالیزه می شود، آنچه که
به عرش اعلی برده می شود، معشوق است و بس.
·
معشوق در قاموس شعرای فئودالی اما در تحلیل نهائی چیزی
جز طبقه حاکمه نیست.
3
بکش
جفای رقیبان، مدام و جور حسود
که
سهل باشد اگر یار مهربان داری
·
نو آوری خواجه اما این است که او در این بیت، مطلق (معشوق،
طبقه حاکمه) را طبقه بندی می کند:
·
خواجه در این بیت و ابیات بعدی، معشوق را به معشوق مهربان و نامهربان طبقه
بندی می کند.
·
این پدیده نادری است و باید در
آثار سعدی و خواجه مورد بررسی عینی مفصل و مستقل قرار گیرد.
·
سؤال این است که چرا هراز گاهی سعدی
و بعد خواجه مطلق لایتجزا را به مهربان و نامهربان تجزیه و میان آندو مرزبندی می
کنند؟
4
بکش
جفای رقیبان، مدام و جور حسود
که
سهل باشد اگر یار مهربان داری
·
پاسخ به این پرسش در همین بیت و ابیات بعدی داده می شود:
·
اگر معشوق مهربان باشد، تحمل جفای رقیب و جور حسود آسان است.
·
اگر طبقه حاکمه وسعت نظر داشته
باشد و نسبت به توده مهربان باشد، غمی از روشنگران انقلابی و منتقدان اجتماعی نخواهد
بود.
·
بدین ترتیب مفهوم «رقیب» بازتعریف
می شود.
·
بدین طریق معنی کاملا وارونه و
نوینی از رقیب ارائه داده می شود:
الف
·
رقیب در این صورت، نه محافظ و مراقب معشوق (طبقه حاکمه)، نه
شیفته معشوق، بلکه بسان حسود (توده بی همه چیز)
مخالف سرسخت معشوق است.
·
اگر یار مهربان باشد تحمل جفای رقیبان و جور حسود تسهیل
می شود.
ب
·
رقیب بدین ترتیب به مثابه روشنگر انقلابی و منتقد
اجتماعی، به متحد حسود، یعنی توده های مولد و زحمتکش بدل می شود.
·
فونکسیون سنتی رقیب اما همان تخریب پل پیوند عاشق با معشوق می ماند.
·
نیت رقیب از این تخریب اما وارونه می شود:
·
رقیب به خصم عاشق و معشوق بدل می شود و به دوستدار حسود،
یعنی توده های مولد و زحمتکش بی همه چیز، ولی مولد همه چیز.
5
به
وصل دوست گرت دست می دهد یک دم
برو
که هر چه مراد است در جهان داری
·
معنی تحت اللفظی:
·
اگر لحظه ای به وصل دوست دست یابی، به همه آرزوهایت در جهان می رسی.
·
خواجه در این بیت دیالک تیک عاشق و معشوق را به شکل
دیالک تیک ایدئال و وصال و عملا به شکل دیالک تیک واره هیچ و همه چیز بسط و تعمیم
می دهد:
·
در این بیت، وصال دوست همه چیز
واره جا زده می شود و همه آرزوها و ایدئال های عاشق در همین وصال دوست خلاصه و هیچ
واره می شوند.
·
عاشق در این صورت نیز هویت زدائی
می شود و از هر ایدئالی جز وصل دوست تخلیه می شود.
6
·
در این صورت می توان رگه هائی از
عرفان را در ایدئولوژی خواجه رد یابی کرد:
·
هویت (یکسانی) عاشق و معشوق را
·
وحدت عاشق و معشوق را
·
ذوب عاشق در معشوق و هیچ وارگی همیشگی
عاشق را.
7
·
عرفانگرائی خواجه هم بسان دیگر
گرایشات نسبتا مثبت او دمبریده و مثله و مخدوش و ناپیگیر است.
·
چون در عرفان ضمن اینکه عارف در حق
ذوب و منحل و مضمحل می شود، حق هم به نوبه خود در عارف ذوب و منحل و مضمحل می شود.
·
چون در عرفان فقط عارف نیست که هیچ
واره است، بلکه حق
(خدا) هم هیچ واره است.
یاکوب بومه (1575 ـ 1624)
عارف، فیلسوف و تئوسوف آلمانی
هگل او را «اولین فیلسوف آلمانی» می نامد.
در کانون تفکر او نکات زیر قرار داشنه اند:
یکسان انگاشتن طبیعت و خدا
تضاد بمثابه گشتاور ضرور در همه پدیده های واقعیت عینی
اهمیت قوه معرفتی قلب و جسم و روح (اصل زنانه)
لیاقت انسان به آزادی
·
به قول یاکوب بومه، رئیس الرؤسای عرفای آلمانی:
«در صورت نبود عارف، خدا هیچ است.
چون
این عارف است که با پرواز روحانی خود
به
قصد یگانگی با خدا به خدا هویت می بخشد.»
(نقل
جفنگ به مضمون)
8
چو
گل به دامن از این باغ می بری، حافظ
چه
غم ز ناله و فریاد باغبان داری
·
معنی تحت اللفظی:
·
اگر گل در دامن می بری، غمی از ناله و فغان باغبان نداشته باش.
·
خواجه در این بیت، دیالک تیک عاشق ـ رقیب ـ معشوق را به
شکل دیالک تیک عاشق ـ باغبان ـ گل بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن گل
جا می زند:
·
چون گل از باغ به دامن می بری، پس بی خیال ناله و فریاد باغبان باش.
9
·
عاشق و رقیب و معشوق در این بیت، از نو معنی می
شوند:
الف
·
رقیب در این بیت به معنی مولد،
محافظ، مراقب و عاشق حقیقی معشوق تصور و تصویر می شود:
·
رقیب به باغبان تشبیه می شود.
·
باغبانی که به هنگام دزدیده شدن گل
های باغش ناله و فریاد بر لب دارد.
ب
·
معشوق در این بیت به گل تشبیه می
شود.
·
گلی که باغبان کاشته و به زحمتی
کمرشکن پرورده است.
ت
·
عاشق در این بیت به دزدی، لومپنی،
لات و لاشخوری تشبیه می شود که به چپاول قلدرمنشانه ی گل های باغ مبادرت ورزیده
است.
·
خواجه به مثابه سردسته رندان و
لاشخوران به عاشق لومپن و لات رهنمود بی خیالی از ناله و فریاد باغبان می دهد.
·
پیروان اصیل خواجه امروزه در «صنایع»
سکس و پورنو و ابتذال امپریالیسم و فوندامنتالیسم به منحرف کردن کودکان و نوباوگان خلق مشغولند و برای عیش و
عیاشی اعضای طبقه حاکمه «گل» به دامن می برند و کمترین اعتنائی به اتیک و اخلاق و آدمیت
ندارند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر