«هنر
برای هنر»
از
مجموعه شعر
«گریه
های گربه ی خاکستری»
(زخمه
2013)
تحلیلی
از شین میم شین
هنر
برای هنر
·
هنر برای هنر،
عنوان این شعر شاعر است.
1
·
ما قبل از بررسی
این شعر تعریفی از شعار «هنر برای هنر» ترجمه و منتشر کرده ایم:
هنر
برای هنر
ویکی
پیدیا
برگردان
شین میم شین
2
·
چندی پیش نیز
تعریف همه جانبه ای راجع به تئوری هنر ترجمه و منتشر کرده ایم:
تئوری هنر
پروفسور
دکتر ویلهلم گیروس
برگردان
شین میم شین
پایان
3
·
قبل از آن نیز
تعریف مفصلی از استه تیک (زیبائی شناسی) ترجمه
و منتشر کرده بودیم:
استه تیک
پروفسور
دکتر ویلهلم گیروس
برگردان
شین میم شین
4
هنر
برای هنر بود
اگر كودكِ همسایه سیر می خوابید
و بمبِ هسته ای
اعجازِ قرن نامیده نمی شد.
اگر كودكِ همسایه سیر می خوابید
و بمبِ هسته ای
اعجازِ قرن نامیده نمی شد.
·
معنی تحت اللفظی:
·
اگر کودک همسایه
سیر می خوابید و بمب هسته ای اعجاز قرن نامیده نمی شد، آنگاه هنر برای هنر می بود.
·
این شعار شاعر
راجع به شعار «هنر برای هنر» به چه معنی است؟
5
·
تأمل روی هارت و
پورت کسی وقت تلف کردن است و کار عاقلانه ای نیست، ولی چه می شود کرد، وقتی که جز
هارت و پورت، چیزی در بساط خیلی ها نیست.
·
بزعم شاعر، در هر
صورت، شعار هنر برای هنر، معنی درخودی (فی نفسه ای) ندارد و شعار بی تعریفی است.
·
به همین دلیل صحت
و سقم آن بنا بر سلایق و علایق این و آن تعیین می شود:
·
اگر بچه همسایه
سیر بخوابد و بمب هسته ای اعجاز قرن نامیده نشود، شعار هنر برای هنر معقول و مقبول
خواهد بود و در غیر این صورت نامعقول و نامقبول.
3
·
سوبژکتیویسم هم
همین است:
·
به جای بررسی
عینی و علمی چیزی، مثلا شعاری، معیاری سوبژکتیو سر هم بندی کردن و به تخطئه آن چیز
پرداختن.
·
نتیجه عملی این نفی
انتزاعی و نامعین، دهان فراخ گشودن و چیز به دردبخوری نگفتن است.
·
خواننده و شنونده
هارت و پورت در بهترین حالت سر در گم تر و گیج تر از قبل از خواندن و شنیدن هارت و
پورت به خانه برخواهد گشت.
·
امتحانش دشوار
نیست.
·
همه مشتریان هارت
و پورت های جلال آل احمد و احمد شاملو و شرکاء بدون استثناء جز هارت و پورت توخالی
تکراری، چیزی در کله و چنته ندارند.
·
هنر اما چیست؟
4
·
هنر فرمی از شعور
و یا روح است.
·
شعور و یا روح
چیست؟
5
·
شعور و یا روح مقوله
ای فلسفی است.
·
شعور و یا روح
عالی ترین مقوله فلسفی است.
·
شعور و یا روح مقولة
المقولات است.
·
بالاتر و عام تر
از شعور و یا روح مفهوم و مقوله ای وجود ندارد.
6
·
قرینه، جفت و یا
ضد دیالک تیکی شعور و یا روح، وجود و یا ماده است.
·
ماده و یا وجود نیز عالی ترین مقوله فلسفی است.
·
ماده و روح و یا
شعور و وجود دیالک تیکی را با هم تشکیل می دهند.
·
عام ترین دیالک
تیکی هستی بطور کلی را.
·
دیالک تیک ماده و
روح را.
·
دیالک تیک وجود و
شعور را.
7
·
هنر فرمی از شعور
است و شعور انعکاس وجود است.
·
به عبارت دیگر،
روح انعکاس ماده است.
مثال
·
شاعری درختی را
می بیند.
·
درخت یکی از فرم
های وجودی ماده است.
·
درخت در آئینه ضمیر
شاعر منعکس می شود.
·
حواس شاعر تصاویر
معنوی از درخت به ضمیر شاعر منعکس می کنند.
·
شاعر تصوری از
درخت کسب می کند.
·
ماده در ذهن شاعر،
فرم شعور و یا روح (اندیشه، تصور و غیره) به خود می گیرد.
·
شاعر روح را پس
از کار فکری بر روی آن، دوباره مادیت می بخشد.
·
شاعر تصور سرشته
به تخیل و عاطفه و احساس خود از درخت را در قالب شعر می ریزد و دو باره به روح و
یا شعور، مادیت می بخشد.
·
در این کرد و کار
شاعر چه رخ داده است؟
8
·
در این کرد و کار
شاعر ماده (درخت) راه واحدی را دو بار
رفته است:
·
درخت راه واحدی
را رفته است و برگشته است:
·
ماده (درخت) نخست
به روح و یا شعور (تصویر ذهنی درخت، تصور درخت) بدل شده است و روح دوباره به عالم مادی برگشته
است.
·
درخت بازتولید شده
است.
·
نه بطور مکانیکی
و همیشه همان.
·
بلکه بطور دیالک
تیکی.
·
درخت بازتولید شده
بوسیله شاعر، دیالک تیکی از ماده و روح است.
·
درختی دیگرگونه است.
·
درختی زیباتر از
درخت آغازین است.
·
آمیزه ای از درخت
مادی (واقعی ـ عینی) و روحی است.
·
آمیزه ای از درخت
واقعی ـ عینی و تصور و تخلیل و احساس و
عاطفه و شور و شوق شاعر است.
·
به همین دلیل
درخت سیاوش کسرائی بمراتب زیباتر از هر درخت واقعی ـ عینی است.
·
درخت سیاوش
کسرائی درختی سرشته به شعور و تخیل و تصور و احساس و شور و شوق شاعر است.
9
·
هنر فرمی از شعور
است و به مثابه فرم ناگزیر حاوی محتوائی است.
·
هنر توخالی و بی
محتوا همانقدر می تواند وجود داشته باشد، که فرم بی محتوا.
·
درست به همین
دلیل، کسی که شعار «هنر برای هنر» می دهد، به همان روز می افتد که طرفداران فرم
برای فرم می افتند.
·
بن بست چنین
کسانی همین جا ست و ورشکستگی پیشاپیش آنها به همین دلیل است:
·
فرم محض وجود
ندارد و نمی تواند وجود داشته باشد.
·
فرم همیشه با جفت
دیالک تیکی اش، یعنی با محتوای خاص خود وجود دارد.
·
رابطه دیالک تیکی
فرم و محتوا را با «اعجاز قرن شاعر»، یعنی با بمب هسته ای هم نمی توان پاره کرد.
·
هر اثر هنری
همیشه محتوائی دارد.
·
حتی انتزعی ترین
و زباله واره ترین آثار هنری محتوای خاص خود را دارند.
ادامه دارد.
ویرایش:
پاسخحذفآمیزه ای از درخت واقعی ـ عینی و تصور و تخیل و احساس و عاطفه و شور و شوق شاعر است.
http://hadgarie.blogspot.de/2013/04/1.html
پاسخحذفاسته تیک (1)
پروفسور دکتر ویلهلم گیروس
برگردان شین میم شین