سرچشمه:
صفحه فیسبوک
شهین ایرانی
تحلیلی
از گاف سنگزاد
ﻣﺮﺩﻫﺎ ﻭ ﺯﻥ ﻫﺎ، ﻫﺮ دو ﺗﻨﻬﺎ می گذارند
ﻭ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﻣﻲ ﻧﺎﻟﻨﺪ .
ﻭ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﻣﻲ ﻧﺎﻟﻨﺪ .
·
یکی دیگر از وجوه
مشترک سوبژکتیف جزیره جماعت زن با جزیره جماعت نر در قاموس مؤلف، هنر تنهاگذاری
آنها ست.
·
این استنباط مؤلف
نیز انعکاس سطحی، ساده لوحانه ولی رئالیستی (واقع بینانه) وضع موجود است.
·
اما خاص سکنه خطه
عه هورا نیست:
1
ﻣﺮﺩﻫﺎ ﻭ ﺯﻥ ﻫﺎ، ﻫﺮ دو ﺗﻨﻬﺎ می گذارند
ﻭ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﻣﻲ ﻧﺎﻟﻨﺪ .
ﻭ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﻣﻲ ﻧﺎﻟﻨﺪ .
·
نه طلاق، جدائی و
تنهائی پدیده ی جدیدی است و نه شکوه و شکایت از تنهائی تازگی دارد.
·
طلاق از زمان
رسول اکرم (که آغاز تاریخ حشری است) رواج
داشته است.
·
این پدیده با
توسعه نیروهای مولده و با تشکیل فرماسیون های اجتماعی ـ اقتصادی بالاتر، فرم عوض
کرده، ولی بلحاظ محتوا باقی مانده است.
·
طلاق و جدائی
ضمنا فاجعه نیست.
·
طلاق و جدائی به
چه معنی است؟
2
ﻣﺮﺩﻫﺎ ﻭ ﺯﻥ ﻫﺎ، ﻫﺮ دو ﺗﻨﻬﺎ می گذارند
ﻭ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﻣﻲ ﻧﺎﻟﻨﺪ .
ﻭ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﻣﻲ ﻧﺎﻟﻨﺪ .
·
دیالک تیک ازدواج
و طلاق (وصلت و جدائی) یکی از زیر دیالک تیک های دیالک تیک زن و مرد است و لذا همیشه
در چارچوب دیالک تیک زن و مرد صورت می گیرد:
الف
·
اگر در دیالک تیک
زن و مرد که تجسم وحدت و تضاد اقطاب دیالک تیکی (زن و مرد) است، وحدت دست بالا
داشته باشد، ازدواج صورت می گیرد:
·
زن و مرد در این
صورت به همزیستی و همکاری و همخوابی جدی تر و عمیق تر با هم می پردازند.
·
آنها در این صورت،
سلول اولیه جامعه بشری را، یعنی خانواده را تشکیل می دهند و از طریق تولید و تولید
مثل، جامعه را بازتولید می کنند.
·
بدین طریق نسل نو
در دامان نسل کهن پرورش می یابد.
ب
·
اگر در دیالک تیک
زن و مرد، تضاد دست بالا داشته باشد، طلاق صورت می گیرد:
·
طلاق فرمی از حل
تضاد زن و مرد در دیالک تیک زن و مرد در چارچوب خانواده است.
·
با حل این تضاد در
خطه خاص اما دیالک تیک زن و مرد در عالم عام به جای خود می ماند.
·
در چارچوب تداوم
دیالک تیک عام زن و مرد است که زن و مرد مجزا و مطلقه، از نو تشکیل خانواده می
دهند.
·
واژه ی «زیر دیالک
تیک» را به تقلید از واژه ریاضی «زیرمجموعه» می سازیم.
3
ﻣﺮﺩﻫﺎ ﻭ ﺯﻥ ﻫﺎ، ﻫﺮ دو ﺗﻨﻬﺎ می گذارند
ﻭ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﻣﻲ ﻧﺎﻟﻨﺪ .
ﻭ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﻣﻲ ﻧﺎﻟﻨﺪ .
·
مؤلف چنان از
طلاق و جدائی و تنهائی سخن می گوید که مؤمنی از عذاب دوزخ، بلای آسمانی و یا فاجعه
ای طبیعی سخن می گوید.
·
مؤلف ـ بی اعتنا
به اینکه خود بداند و بخواهد و یا نداند و نخواهد ـ ازدواج و همبائی زن و مرد را
تقدیس، تجلیل و ایدئالیزه می کند.
·
اما ازدواج
انتزاعی وجود ندارد تا مورد تقدیس و تجلیل قرار گیرد و ایدئالیزه شود.
·
ازدواج مثل هر
چیز دیگر فقط بصورت مشخص و منفرد و خاص وجود دارد.
·
ازدواج انتزاعی و
یا مجرد نتیجه تجرید همین ازدواج های مشخص و منفرد و خاص (ازدواج علویه با علی،
ازدواج نسرین با نادر) است.
·
بنا بر تجارب
عینی، ازدواج هم می تواند مثبت و مفید و هم
منفی و مخرب باشد.
·
ازدواج چه بسا
قید و بندی بر دست و پای زن و مرد است و مانع توسعه و تکامل و تعالی آنها می شود.
·
به همین دلیل نمی
توان دیالک تیک ازدواج و طلاق را نادیده گرفت و یکی از آن دو قطب دیالک تیکی را
مطلق کرد.
4
ﻣﺮﺩﻫﺎ ﻭ ﺯﻥ ﻫﺎ، ﻫﺮ دو ﺗﻨﻬﺎ می گذارند
ﻭ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﻣﻲ ﻧﺎﻟﻨﺪ .
ﻭ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﻣﻲ ﻧﺎﻟﻨﺪ .
·
اما مؤلف به نحوی
از انحا حق دارد.
·
چون طلاق و جدائی
زخمی غریزی، روانی و روحی باقی می گذارد:
·
نالیدن زن و مرد مجزا
مطلقه (طلاق گرفته) به دلیل همین زخم غریزی،
روحی و روانی است.
·
در همزیستی و
همخوابی و همکاری درونخانوادگی میان زن و مرد هزاران رشته پیوند مادی و معنوی
تشکیل می شوند که با طلاق و جدائی بطرز
دردانگیزی پاره می شوند.
الف
·
هر ارگاسمی در
همخوابگی با ترواش هورمون اوکسی توسین همراه است، که پیوند زن و مرد را تقویت و
تحکیم می کند.
·
ازدواج مجدد
ناگزیر خیلی از مطلقه ها با یکدیگر چه بسا به دستور همین تأثیرات ماندگار هورمونی
است.
ب
·
همزیستی و همکاری
در سلول خانواده به شناخت عمیقتر یکدیگر منجر می شود و شناخت سرچشمه عشق و علاقه
ای حقیقی است.
·
پس از طلاق، همین
عشق و علاقه شعله ور می شود و نالیدن از تنهائی نتیجه همین هم است.
5
ﻣﺮﺩﻫﺎ ﻭ ﺯﻥ ﻫﺎ، ﻫﺮ دو ﺗﻨﻬﺎ می گذارند
ﻭ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﻣﻲ ﻧﺎﻟﻨﺪ .
ﻭ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﻣﻲ ﻧﺎﻟﻨﺪ .
·
نالیدن زن و مرد از
تنهائی در کشور مؤلف نیز به دلیل رواج نبتنی بر زورگوئی موازین قانونی و هنجارهای
شرعی فئودالی و عهد بوقی نامعاصر است.
·
رابطه سالم و
سازنده میان زن و مرد در کشور مؤلف به دلیل طبقاتی ـ ایدئولوژیکی معینی تخریب می
شود و جامعه ای بلحاظ روانی بیمار تشکیل می گردد.
·
استبداد
تئوکراتیکی ـ فئودالی ـ بورژوائی ـ سنتی حتی راه استفاده از آلترناتیو های مجازی ـ
رسانه ای را به روی مردم می بندد.
·
بدین سان هم استفاده
از امکانات فحشای واقعی دشوار می گردد و نه هم حتی استفاده از فحشای انترنتی ـ
رسانه ای.
ادامه دارد.
ویرایش:
پاسخحذفنالیدن زن و مرد از تنهائی در کشور مؤلف نیز به دلیل رواج مبتنی بر زورگوئی موازین قانونی و هنجارهای شرعی فئودالی و عهد بوقی نامعاصر است.
بدین سان هم استفاده از امکانات فحشای واقعی دشوار می گردد و هم حتی استفاده از فحشای انترنتی ـ رسانه ای.
با پوزش