ضربالمثل بیان متراکم یک احساس، فکر و
اعتقاد جمعی است
که چون مابین تعدادی از افراد مشترک است،
به صورت قاعده در میآید و میافزاید
امیل دورکیم
سرچشمه:
صفحه فیسبوک
پالایش ضرب
المثل ها
شین میم شین
داوید امیل دورکهایم
آوانگاری
فرانسوی
(1858
ـ 1917)
جامعه
شناس بزرگ قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم
·
این ترجمه معیوبی
از استنباط معیوب امیل دورکهایم از ضرب المثل ها ست:
·
استنباط دورکهایم
از ضرب المثل ها اگرچه حاوی عناصر صوری و ظاهری معینی است، ولی روی هم رفته ناقص و
نادرست است.
·
ما برای کسب یقین
به بررسی عینی و علمی ضرب المثل های معینی می پردازیم که ابراهیم شیری منتشر کرده است تا تعریف معتبر و علمی و
عمیقی از آنها ارائه دهیم:
آمدم
ثواب کنم، کباب شدم
·
معنی تحت اللفظی:
·
می خواستم کار خیری کرده باشم، ولی کمرم شکست.
·
در این ضرب المثل
تجاربی تجرید یافته اند.
·
این حکم (جمله،
ضرب المثل)، انعکاس انتزاعی واقعیات اموری است.
·
در این حکم، دانش
تجربی انسان ها بطرزی فشرده و تغلیظ یافته تبیین می یابد.
·
ما می توانیم به
واقعیات اموری بیندیشیم که در تحلیل نهائی می توانند منشاء تشکیل این دانش تجربی باشند:
1
واقعیت
امر اول
·
کسی می خواسته برای
گرسنه ای غذا تهیه کند و او را از گرسنگی و مرگ نجات دهد.
·
یعنی ثواب کند.
·
گرسنه اما از
فرصت استفاده می کند و کیف پول او را برمی دارد و پا به فرار می گذارد.
·
یعنی او را کباب
می کند.
2
واقعیت
امر دوم
·
کسی می خواسته به
جامعه و توده خدمت کند.
·
عضو حزبی می شود
که طرفدار منافع استراتژیکی توده است.
·
یعنی می خواهد
ثواب کند.
·
طبقه حاکمه همین
خیرخواه را به اتهاماتی واهی بازداشت می کند.
·
تحت شکنجه و آزار
قرار می دهد.
·
جاسوس و نوکر
بیگانه و وطن فروش و خاین به منافع خلق جا می زند و در ملأ عام آبرویش را می ریزد و بعد اعدام می کند.
·
یعنی کباب می
شود.
3
واقعیت
امر سوم
·
کسی شعری، شعاری،
نظری، نقاشی ئی و یا تندیسی از کسی را مورد تأمل قرار می دهد و از محاسن و معایب آن
بسته به میزان شعورش پرده برمی دارد.
·
قصد روشنگری
دارد.
·
قصد خدمت به جامعه
و همنوع دارد.
·
می خواهد ثواب
کند.
·
ولی صاحب اثر و
یا صاحب نظر و یا نشخوار کننده اثر و نظر، به عوض قدر دانی از زحمت حریف، هر چه تف
و توهین و پارس و پرخاش در کله و چنته دارد، نثارش می کند.
·
یعنی او را کباب می
کند.
4
آمدم
ثواب کنم، کباب شدم
·
انسان ها در همه
این موارد و موارد مشابه بیشمار دیگر می توانند از همین ضرب المثل استفاده کنند.
·
چون خود این ضرب
المثل، نتیجه ی تجرید فکری و منطقی واقعیات امور بظاهر مختلف و متفاوت، ولی ماهیتا واحدی
اند.
5
آمدم
ثواب کنم، کباب شدم
·
بر اساس این تحلیل
شتابزده از این ضرب المثل می توان اولین تعریف راجع به ضرب المثل ها را فرمولبندی
کرد:
·
ضرب المثل ها
تبیین فشرده دانش تجربی بنی نوع بشر اند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر