تحلیلی
از شین میم شین
ای
سرو ناز حسن که خوش می روی به ناز
عشاق
را به ناز تو هر لحظه صد نیاز
فرخنده
باد طلعت خوبت که در ازل
ببریده
اند بر قد سروت قبای ناز
·
معنی تحت اللفظی:
·
ای سرو ناز زیبائی که روش خوشایندی داری و عشاق هم محتاج
روز افزون ناز تو هستند، سیمای زیبایت مبارک باشد.
·
ضمنا در روز ازل متناسب با قد بلندت، قبای ناز برای
تو دوخته اند.
1
ای
سرو ناز حسن که خوش می روی به ناز
عشاق
را به ناز تو هر لحظه صد نیاز
·
خواجه در این بیت، دیالک تیک عاشق و معشوق را به شکل دیالک
تیک نیاز و ناز، به شکل دیالک تیک مشتری ناز و فروشنده ناز، مصرف کننده ی ناز و مولد
ناز، محتاج ناز و انبار ناز بسط و تعمیم می دهد و ضمنا ناز را ایدئالیزه می کند.
·
اگر یار کذائی ناز نداشته باشد و
یا نفروشد، بزعم
خواجه مفت هم نمی ارزد.
·
ناز اما چیست که این چنین در قاموس شعرای فئودالی واپسین
ایدئالیزه می شود و به عرش اعلی برده می شود؟
2
·
عشوه و کرشمه و ناز یکی از تلنگرهای غریزی ـ اروتیکی ـ
سکسوئالیستی ـ پسیکولوژیکی اعضای طبقات اجتماعی واپسین است که در وفور نعمت بسر می
برند.
·
در غیاب ناز عیش بر حضرات عزا می
شود.
·
در غیاب ناز و طاقچه بالا گذاشتن
صوری و تئاتری اوبژکت سکس، رغبت حضرات به سکس می میرد و با مرگ رغبت به سکس (که مرتب تحت عنوان «عشق»
مورد تجلیل اغراق آمیز قرار می گیرد)، زندگی در هر صورت توخالی حضرات، از هر محتوا
و معنائی تخلیه و تهی می شود.
·
در این صورت، سوبژکت طبقاتی واپسین
می ماند، با «تنهائی
عظیمش» (شاملو)، با یأس هول انگیزش، با کام زهراگینش.
3
·
یکی از دلایل علاقه اعضای طبقاتی واپسین به سکس با
کودکان حتی امروز، در عصر بربریت مدرن، کاهش دم افزون ناز در اوبژکت های بالغ سکس و
یا مصنوعیت و تئاتریت مفرط ناز آنها ست.
·
در حالیکه ناز کودکان قوی تر، مؤثر
تر، طبیعی تر و تحریک کننده تر استنباط می شود.
·
ورنر سپمن ـ فیلسوف مارکسیست معاصر
ـ دلیل این علاقه مفرط به سکس با کودکان را در سقوط فکری و فرهنگی طبقه حاکمه می
داند:
·
بنظر ورنر سپمن، حضرات بلحاظ فکری و فرهنگی تا حدی سقوط کرده
اند که از برقراری رابطه با بالغین، ناتوان اند و به همین دلیل به کودکان روی آورده
اند.
·
کنسرن های سکس هم به این «نیاز به
ناز» دم افزون عشاق کذائی پی برده و بازار سکس را از این کالا پر کرده است.
4
فرخنده
باد طلعت خوبت که در ازل
ببریده
اند بر قد سروت قبای ناز
·
خواجه در این بیت، زیبائی فرمال و صوری یار ناز فروش را
به مثابه پدیده ای ازلی جا می زند:
·
در فلسفه تاریخ (تئوری اجتماعی)
خواجه زیبائی هرکس در روز الست کذائی به قلم قضای کذائی با جوهر نامرئی بر پیشانی
نطفه چه بسا هنوز منعقد نشده اش نگاشته می شود.
·
بدین طریق، زشتی و زیبائی امری
ازلی، خدا دادی و
مادر زادی جا زده می شود.
·
مثل هر چیز دیگر.
·
مثل هر نابرابری مادی و معنوی، صوری و ماهوی دیگر.
5
·
این تصور باطل هم دیری است که دیگر خریدار ندارد.
·
متخصصین هالی وود و پلی بوی و کنسرن
های لا تحد و لا تحسای سکس امروزه می توانند از هر سوسکی ملکه زیبائی جادو کنند و
می کنند.
·
از سوبژکت سکس واحدی می توان به
چرخش دوربین عکسبرداری و فیلم برداری مظهر زیبائی پدید آورد و یا مظهر زشتی.
·
بشریت در حال حاضر در منجلاب فریب
مستمر بسر می برد:
·
بشریت پای مثلا تلویزیون آنچه می
بیند، نه آن است که
واقعا وجود دارد، بلکه آن است که طبقه حاکمه مانی پولیزه می کند و به مثابه حقیقت
عینی به خوردش می دهد.
آن
را که بوی عنبر زلف تو آرزو ست
«چون
عود»، گو:
«بر
آتش سودا بسوز و ساز!»
·
معنی تحت اللفظی:
·
به کسی که آرزوی عطر موی تو را دارد، بگو:
·
«بسان چوب خوش بوی عود در آتش این آرزو بسوزد
و بسازد.»
1
·
خواجه در این بیت، مقوله «ناز» را با صراحت بیشتری مطرح
می سازد:
·
ناز «سرو ناز حسن» خواجه به اندازه
ای است که نزدیک شدن به او و استشمام عطر موی او محال است.
·
حالا می توان به فونکسیون ناز بهتر
پی برد.
·
ناز اسباب بالاتر بردن قیمت کالای
سکس است:
·
یار کذائی به ترفند ناز روانشناسی
عاشق را درهم می کوبد و چه بسا حتی به جنونش می کشد.
·
عاشق بیچاره یا بطور کلی و قطعی از
وصل بی نصیب می ماند و یا وقتی هم که وصل نصیبش شود، چنان بلحاظ پسیکولوژیکی و حتی فیزیکی از نفس
افتاده که نمی تواند از وصل بهره مند شود.
·
به همین دلیل خواجه به عاشق «سرو
ناز حسن» توصیه می کند که قید استشمام عنبر موی او را حتی بزند و بسوزد و بسازد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر