۱۳۹۳ مرداد ۱۲, یکشنبه

مقوله «رقیب» در آثار خواجه شیراز (26)


تحلیلی از شین میم شین 
  
همای گو:
«مفکن سایه شرف هرگز
در آن دیار که طوطی کم از زغن باشد!»

·        به هما بگو:
·        «سرزمینی را که در آن مقام طوطی کمتر از مقام زغن باشد، از سایه ی سعادت محروم ساز!»  

1
 همای گو:
«مفکن سایه شرف هرگز
در آن دیار که طوطی کم از زغن باشد!»

·        خواجه در این بیت پرندگان را و مشخصا طوطی و زغن را مورد داوری و ارزیابی قرار می دهد، درست به همان سان که نگین سلیمان را در بیت قبلی مورد داوری و ارزیابی قرار داده بود.
·        به همان سان که قدر نگین سلیمان بطور سوبژکتیف (دلبخواهی، بسته به معیارهای شخصی، بسته به علایق و سلایق فردی و غیره) تعیین می شد، قدر طوطی و زغن نیز بطور سوبژکتیف تعیین و عملا تحریف می شود:
·        طوطی در قاموس خواجه ممتازتر از زغن تلقی می شود.

2
همای گو:
«مفکن سایه شرف هرگز
در آن دیار که طوطی کم از زغن باشد!»

·        حالا حتما حریفی خرده خواهد گرفت که مته به خشخاش نهادن «به چه نیتی صورت می گیرد؟
·        منظور خواجه نه طوطی و زغن طبیعی، بلکه طوطی و زغن اجتماعی است و در مثل مناقشه نیست.»
·        حق با حریف است.
·        در همین بیت اما اسلوب و متد تحلیلی معینی نعره می کشد که معرفت بدان و معرفی آن بی ضرر و ضرور است:

3
·        خواجه برای اثبات نظرات اجتماعی (فردی و طبقاتی)  خود، خواننده را از جامعه بشری خارج می کند و به اثبات نظرات اجتماعی خود در طبیعت می پردازد:
·        ما این اسلوب و متد «تحلیلی» و عملا تحریفی را ناتورالیزاسیون مسائل اجتماعی و یا سوسیالیزاسیون مسائل طبیعی می نامیم.
·        همین اسلوب و متد عوامفریبانه را دیری است که علما و فضلای بورژوائی واپسین و معاصر نیز به خدمت گرفته اند.


·        آرتور شوپنهاور رسم و روال زیست ددان و درندگان را برای اثبات مشخصات جهنم ایدئال خود به خدمت می گیرد.
·        قصد بدی که ندارد.
·        مثال می زند.
·        در مثل هم مناقشه نیست.
·        ولی پشت سر مثال طرف، پشت سر گرگان و پیلان و کفتاران طبیعی، ددان و درندگان فاشیستی، نازیستی و غیره نعره یورش برق آسا به پیش می کشند.

4
·        اگر متد و اسلوب شوپنهاور و نیچه و هایدگر و امثالهم افشا می شد، نازیسم و فاشیسم به راحتی آب خوردن کسب محبوبیت نمی کرد تا 6 میلیون آدمیزاد در داخل رایش سوم و 60 میلیون آدمیزاد در خارج از آن، شقه شقه شوند و بعد همه بگویند:
·        «ما روح مان هم از این جنایات خبر نداشته است.
·        ما فقط هورا می کشیدیم و قطارهائی را هم هر از گاهی می دیدیم که نژاد نازل می برند.
·        ما نه از اردوگاه های «کار» خبر داشتیم و نه از کوره های آدم واره های نژاد نازل سوزی.»

5

·        حریفی خردگرا و خرد ورز به همین دلیل می گفت:
·        خردستیزی زمینه ساز آدم ستیزی و آدمیت ستیزی است.
·        خردستیزی زمینه فکری لازم را برای آدمسوزی عملی فراهم می آورد.
·        کوره های آدمسوزی قبل از اینکه با سنگ و سیمان و آهک و آهن و آجر ساخته شوند، بوسیله معماران فکری و فلسفی بربریت از قبیل شوپنهاور و نیچه و هایدگر و غیره در ذهن آدمیان ساخته می شوند.
·        آنگاه مادیت بخشیدن به روح، تبدیل مدل فکری کوره های ادمسوزی در ذهن به کوره های آدمسوزی در عالم واقع به آسانی آب خوردن می گردد. 

·        ضرورت مبرم روشنگری علمی و انقلابی از این رو ست.
·        فرق هم نمی کند که کسانی آن را خوشایند یابند و یا ناخوشایند.

6
همای گو:
«مفکن سایه شرف هرگز
در آن دیار که طوطی کم از زغن باشد!»

·        خواجه در این بیت از همای کذائی می خواهد که سایه اش را از مردم دیاری دریغ دارد که در آن، قدر طوطی کمتر از زغن باشد.
·        آنچه بدون ارائه کمترین دلیلی پیشاپیش پیش شرط قرار داده می شود، برتری طوطی بر زغن است.
·        اما طوطی و زغن چه تفاوتی با هم دارند که خواجه یکی را بر دیگری برتر می شمرد؟

الف


·        طوطی با هوش است و قادر به تکرار جفنگیات این و آن.
·        طوطی ضمنا پرهای رنگارنگ دارد و ظاهری زیبا.  

ب

·        کورکور یا زَغَن پرنده ای است با  بال های بزرگ از خانواده عقابیان که از شکار حشرات و خزندگان و پستانداران کوچک و لاشه جانوران روزگار می گذراند.

7
همای گو:
«مفکن سایه شرف هرگز
در آن دیار که طوطی کم از زغن باشد!»

·        دلیل خواجه بر برتری طوطی بر زغن به احتمال قوی دلیلی فرمالیستی ـ فئودالی است:

الف
·        طوطی باهوش و دانه خوار و زیبا ست.
·        شباهت غریبی به اشرافیت بنده دار و فئودال دارد.

ب
·        زغن از هوش نسبتا کمتری برخوردار است و ناتوان از تکرار جفنگیات این و آن است.
·        ضمنا، پرنده ای شکارگر و لاشه خوار است.
·        شباهت غریبی به توده های مولد و زحمتکش دارد.

·        همین تفاوت ها سبب می شوند که خواجه طوطی را ممتازتر و برتر از زغن قلمداد و قالب کند.

8
 همای گو:
«مفکن سایه شرف هرگز
در آن دیار که طوطی کم از زغن باشد!»

·        دیری است که عوامفریبان و ساده لوحان وطنی محتوای همین بیت خواجه را در فرم های مختلف از قول فضلای وطنی و بین المللی وسیعا تهیه، تکثیر و تبلیغ می کنند.

·        حضرات هم خود و مراد و منافع خود را طوطی تلقی می کنند و مخالفان خود و مراد و منافع خود را زغن.
·        ضمنا نه ذره ای سواد دارند تا اگر جفنگ شان را تحلیل کردی، در جفنگ اندیشی خود تجدید نظر کنند و نه صداقت آن را دارند که جانب حقیقت عینی را بگیرند و آدم شوند.
·        علیرغم و یا شاید به دلیل ظاهر زیبا و دلربا و پوشش شیک و پیک، متحجرند.
·        متحجر مدرن و پست مدرن اند.
·        میخ لیزر روشنگری حتی در چنین احجاری کارگر نیست.
·        صد رحمت به سنگ مورد نظر شاعر خسته و نومید از نفوذ میخ در سنگ:

«نرود میخ آهنین در سنگ»

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر