فصل پنجم
ایدئالیسم
پروفسور
دکتر اندراس گدو
برگردان
شین میم شین
قسمت
هشتم
انتقام از
واقعیت
انتقاد
از فرهنگ به مثابه انتقاد از فلسفه
تکمیل
گسست از تفکر کلاسیک بورژوائی:
فریدریش
نیچه
ادامه
47
·
برگشت جاودانه ی همیشه همان اعلام
شده در سراسر «حیات» می بایستی شامل حال کاینات هم باشد.
·
برگشت جاودانه ی همیشه همان را اما
به هیچ طریق و ترفندی نمی شد در احساس خلاصه کرد.
·
برگشت جاودانه ی همیشه همان حتی با
جهان مرئی و مشهود در تضاد قرار داست.
·
(برای اینکه در جهان هرگز چیز همیشه همان نمی
ماند تا بطرز جاودانه ای برگردد. مترجم)
48
·
دوپهلوئی اصل ذهنیت (سوبژکتیویته)
نیچه رادیکالیزه (افراطی تر) می گردد و به
اسرا آمیزی ختم می شود.
·
(اسرار آمیزی یکی از مقولات اصلی فلسفه و تئوری
شناخت خواجه شیراز است. مترجم)
49
·
مفهوم «حیات» و ذهنیت (سوبژکتیویته)
بطرز تناقض مندی با هم به وحدت می رسند:
·
یکی دیگری را هم اثبات می کند و هم
ضمنا زیر علامت سؤال قرار می دهد، بدون آنکه نفی کند، بدون آنکه تضاد فی مابین را
توضیح دهد و حل کند.
50
·
در نتیجه تقدم قایل شدن به اراده،
نیچه قبلا هم احساس را در تفسیرپذیر بودنش می فهمید:
·
طرح سوبژکتیویستی احساس نیچه ولونتاریستی
(اراده گرائی) است.
·
این ولونتاریسم اما افراطی تر از
ولونتاریسم سنسوئالیستی است.
·
مراجعه کنید به احساس، ولونتاریسم (اراده
گرائی)، سنسوئالیسم (حسگرائی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
الف
·
نیچه به تضاد آشتی ناپذیر میان درک
خود از شناخت با سنسوئالیسم ماتریالیستی واقف بوده است.
·
(همانجا، جلد 1، ص 1092)
ب
·
به دلیل همین طرح، نیچه بر ضد
پیشداوری نتراشیده ـ نخراشیده سنسوئالیستی مبارزه می کند که بنا بر آن، احساس ها ما
را در جریان حقیقت چیزها قرار می دهند.
·
(همانجا، جلد 3، ص 538)
ت
·
بنظر نیچه، ادراکات حسی به قضاوت
های ارزشی سرشته اند.
·
«شکی نیست که همه ادراکات حسی به قضاوت های
ارزشی سرشته اند.»
·
(نیچه، «مجموعه آثار انتقادی»، جلد 1، ص 106)
پ
·
این قضاوت های ارزشی را هم نمی
توان بر ادراکات حسی و احساس ها تنزل داد.
51
·
در مفهوم تفسیر نیچه، موتیو هرمه
نویتیک گر ـ فیلولوژی گر با موتیو بیولوژی گر، تحت تابعیت اکت اراده ارزیابی می
شوند و بدین طریق به وحدت با هم می رسند.
الف
·
مفهوم تفسیر نیچه بدین طریق، ببرکت
توضیح واره مبتنی بر غریزه، ظاهر طبیعی به خود می گیرد.
·
خود ارزیابی اما تحت تأثیر و
تابعیت چیزهای اجتماعی می ماند.
ب
·
بیولوژیسم نیچه منشاء سوسیومورف
دارد.
·
(یعنی مناسبات اجتماعی را در نظر می گیرد. مترجم)
·
(مراجعه کنید به و. گبرهارد، «توتالیسم نیچه. فلسفه طبیعت بین
تحریف و نکبت»، 1983)
ت
·
نیچه «نظام سلسله مراتبی» اجتماعی مبتنی
بر فرمان و اطاعت را امری طبیعی ـ تقدیری تلقی می کند و انتقاد از اوضاع اجتماعی و
فکری نامتناسب با ایدئال خود را هم به همین سان.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر